eitaa logo
گلچین شعر
14.8هزار دنبال‌کننده
917 عکس
310 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
حال ما را که به هجران تو عادت کردیم باور وعدهٔ دیدار به این روز انداخت @golchine_sher
با من بمان...کنارِ تو کاری کنم عزیز, از سیب چیدن پدرم اشتباه تر!!! @golchine_sher
سلام مونس قلبم، سلام حضرت عشق! سلام ای همه جانم، سلام دولت عشق! سلام، ای که نگاهت همیشه می‌پاشد؛ به‌شوره‌زار دلم شوق ‌و گاه حسرت عشق نداشت منزلتی دل، عزیز! قبل از تو تو آمدی و شدی اعتبار و شوکت عشق در این شلوغیِ شهر همیشه دل‌آشوب بگیر دست دلم را ببر به خلوت عشق بگو که تا ابد اینجا کنار من هستی برای من تو نباشی تمام... مهلت عشق @golchine_sher
چسبیده بر روی عبای تو ستاره از کهکشان ها رد شدی بی شک دوباره گل میدهی در شعر من وقتی بسازم با حسن یوسف ها برایت استعاره بی شک تویی تفسیر والعصر خداوند زیرا به روز وصلِ تو کرده اشاره وا می کند هر روز دست ِ ظلم اینجا از گوش دخترهای کوچک گوشواره فرعون اگرچه می کُشد از ترسِ موسی سربازهایت را میان گاهواره بیدار خواهد شد جهان ،وقتی بیاید الله اکبر با صدایت از مناره @golchine_sher
رویدادی بزرگ می خواهم اتفاقی که بی خبر باشد کاش وقتی به خانه برگشتم کفش های تو پشتِ در باشد... @golchine_sher
گاهی میان مردم، در ازدحام شهر غیر از تو، هرچه هست فراموش می‌کنم @golchine_sher
آنقَدَر شعرِ مرا خواندی و گفتی احسنت فکرت افتاد که شاید تو دلیلش باشی؟ @golchine_sher
مستی نه از پیاله نه از خُم شروع شد از جادۀ سه‌شنبه شب قم شروع شد آیینه خیره شد به من و من به‌ آینه آن‌قدر خیره شد که تبسّم شروع شد... وقتی نسیم آه من از شیشه‌ها گذشت بی‌تابی مزارع گندم شروع شد موج عذاب یا شب گرداب؟! هیچ یک دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد از فال دست خود چه بگویم؟ که ماجرا از ربّنای رکعت دوّم شروع شد در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار تا گفتم السّلامُ عَلَیکُم... شروع شد @golchine_sher
من خواب دیدم از پل تجریش می‌‌روی با پای من به سمت خودت پیش می‌روی @golchine_sher
کم است حوصله و رنج و درد بسیار است به هرکه می‌نِگَرم، چون خودم گرفتار است @golchine_sher
باران صدایم می زند، باران صدایش باران مرا آورده تا صحن و سرایش افتاده ام با خیل مشتاقان دریا در بیکران جمکران اینک به پایش من روبه روی گنبد فیروزه ای رنگ دست دعایم آبی گلدسته هایش تسبیح سبزم ریسه های نور در نور انگشت انگشتم چراغانی برایش پر می کشد دنبال کفترهای ایوان از دل کبوتروار شعری در هوایش خوشبوترین ها وقت باران یاس خیس است اما نه تا وقتی که نم دارد عبایش امشب برایش زیر باران می سرایم باشد که باشد بر سرم چتر دعایش @golchine_sher
کم سو شده چشمانِ من از گریه یِ بسیار من مانده ام و یادِ تو و حسرت دیدار... @golchine_sher