eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
705 عکس
254 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
نذر کردم گر ببینم روی زیبای تو را یکصد و ده بیت تنها خرج چشمانت کنم @golchine_sher
ای رفته زِ دل، راست بگو بهر چه امشب با خاطره ها آمده ای باز به سویم؟ @golchine_sher
بیستون هیچ، دماوند اگر سد بشود چشم تو قسمت من بوده و باید بشود @golchine_sher
این عشق بی تو چون غزلی نیمه کاره است رو کن به من که وقت شروعی دوباره است حرفی بزن به لهجه ی باران که مدتی ست این بغض کهنه منتظر یک اشاره است چون ابر این کدورت بیهوده رفتنی ست چیزی که ماندنی ست شبی پر ستاره است در کار خیر شبهه نیاور، دو دل نباش مثل کسی که منتظر استخاره است از هر دری کنایه به تو میزنم، مدام این روزها به روی لبم استعاره است چون پیله ای که پر زده پروانه اش ببین رفتی و سهمم از تو دلی پاره پاره است @golchine_sher
مرگ بعضی وقتها از درد دوری بهتر است بی قرارم کرده و گفته صبوری بهتر است توی قرآن خوانده ام یعقوب یادم داده است دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است نامه هایم چشمهایت را اذیت می کند درد دل کردن برای تو حضوری بهتر است چای دم کن خسته ام از تلخی نسکافه ها چای با عطر هل و گلهای قوری بهتر است من سرم بر شانه ات یا تو سرت بر شانه ام؟ فکر کن خانم! اگر باشم چه جوری بهتر است؟ @golchine_sher
رویدادی بزرگ می خواهم اتفاقی که بی خبر باشد کاش وقتی به خانه برگشتم کفش های تو پشتِ در باشد... @golchine_sher
تا زنده‌ایم، مرحمتی کن به حالِ ما دنبالِ مُرده آه‌ کشیدن چه فایده؟!   @golchine_sher
خیس است دو چشم شوق از غیࢪتتان دنیا به تحیّࢪ است از هیبتتان خواندید سࢪود ملے و می پیچید دࢪ گوش زمان غَریوِ حࢪیتتان "مبـــــارڪمون✌️🏻🇮🇷" 🇮🇷 @golchine_sher
دوست داشتنت نسکافه‌ای بود که یک بار آن را نوشیدم و حالا سال‌هاست خوابم نمی‌برد.. @golchine_sher
چو ایران نباشد تن من مباد در این بوم و بر زنده یک تن مباد همه روی یکسر بجنگ آوریم جهان بر بداندیش تنگ آوریم همه سربه‌سر تن به کشتن دهیم به از آنکه کشور به دشمن دهیم اگر کُشت خواهد تو را روزگار چه نیکو تر از مرگ در کار زار @golchine_sher
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم یک قطره‌ی آبم که در اندیشه‌ی دریا افتادم و باید بپذیرم که بمیرم یا چشم بپوش از من و از خویش برانم یا تَنگ در آغوش بگیرم که بمیرم این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی است من ساخته از خاک کویرم که بمیرم خاموش مکن آتش افروخته‌ام را بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم @golchine_sher
به خرابه ای نشستم،به خیال روی ماهت که خرابه بِه ز شهری که تورا دگر ندارد @golchine_sher
به رنگِ آبی ی چشمت ، حسادت میکند دریا نمی گویم که می ترسم ، ولی"بر چشم بد لعنت" @golchine_sher
قدم بزن همه‌ی شهر را به پای خودت وَ گریه کن وسط کافه‌ها برای خودت تو خود علاجِ غم و درد بی‌شمار خودی برو طبیب خودت باش و مبتلای خودت شبیه نوح، اگر هیچکس به دین تو نیست تو با خدای خودت باش و ناخدای خودت دوباره دست به زانوی خود بگیر و بایست بزن اگر که زدی تکیه بر عصای خودت بگرد و صورت خود را دوباره پیدا کن تویی که گم شده‌ای بین عکس‌های خودت... ‏ @golchine_sher
جاه و جلال من تویی ملکت و مال من تویی آب زلال من تویی بی‌تو به سر نمی‌شود گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی آن منی کجا روی بی‌تو به سر نمی‌شود @golchine_sher
از گریه نگو بغض من افشا شدنی نیست بغضی که به تسلیم رسد وا شدنی نیست من چند غزل پیر شوم تا که بفهمی تصویر تو در قاب زمان جا شدنی نیست؟ همخانگی و عشق قشنگ است ولی حیف چیزیست که با منطق دنیا شدنی نیست درباره ی عشق تو همین قدر بگویم روحی است که از کالبدم پا شدنی نیست پرسیدمت از آب، جواب آمد از آتش؛ درد تو و پروانه مداوا شدنی نیست @golchine_sher
″بازنده″ شدن حس بدی نیست، اگر من با میل خودم دل به شما ″باخته″ باشم.. @golchine_sher
زن گریه های روز و شبش فرق می کند سردردهای بی سببش فرق می کند گرچه اسیر کشمکش سیب و گندم است اما برای عشق تبش فرق می کند می خندد و به روت نمی آورد ولی لبخند عشوه و غضبش فرق می کند باید درست ساعت دو عاشقش شوی یک ثانیه جلو عقبش فرق می کند زن نعمتی است هدیه فرستاده از بهشت هرلحظه طعم سرخ لبش فرق می کند روز از سر غرور و شب از درد عاشقی زن گریه های روز و شبش فرق می کند @golchine_sher
رازداری کن و از من گله در جمع مکن باز بازیچه مشو، بارِ سفر جمع مکن با حضور تو قرار است مرا زجر دهند خویش را مایه‌ی دلگرمی هر جمع مکن به گناهی که نکردم، به کسی باج مده آبرویی هم اگر هست بخر، جمع مکن ترسم آسیب ببیند بدنت، دورِ خودت این همه هرزه‌ی آلوده نظر جمع مکن آخرین شاخه‌ی تو، سهم عقابی چو من است روی آن چلچله و شانه بسر جمع مکن تا برآمد نفسم، جمعِ هوادارت سوخت روبروی منِ دیوانه، نفر جمع مکن... @golchine_sher
نسیم خوش‌خبر، از نورِچشم من چه خبر؟ همیشه در سفر، از بوی پیرهن چه خبر؟ تو پیکی و همه پیغام عاشقان داری از آن پری، گل قاصد، برای من چه خبر؟ نشسته در رهت ای صبح چشم شب‌زده‌ام طلایه‌دار، زخورشید شب‌شکن چه خبر؟ بشارتی به من از کاروان بیار، ای عشق همیشه رفتن و رفتن؟ ز آمدن چه خبر؟ به بوی عطر سر زلف او دلم خون شد صبا کجاست؟ از آن نافهٔ خُتن چه خبر؟ @golchine_sher
نازنینم بی تو یارای سفر نیست مرا گذر از هر که کنم از تو گذر نیست مرا باش تا هر نفسی مرحم جانم باشی جز تمنای وصال تو هنر نیست مرا @golchine_sher
تا زمانی که جهان را قفسم می دانم هر کجا پر بزنم طوطی بازرگانم سامانی @golchine_sher
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود ... @golchine_sher
این روزها که دیدنتان کیمیا شده این خانه بی نگاه تو دارالعزا شده باور نمی کنم چقدر آب رفته ای حتی برای ناله لبت بی صدا شده من میخ بر دلم نه، به تابوت می زدم هر چند خنده ای به لبت آشنا شده شرمنده ام که بودم و پای غریبه ها با شعله های سرخ به این خانه وا شده شرمنده ام که بودم و نامحرمان شهر آن گونه در زدند که از هم جدا شده فهمیده ام چه بر سرت آن روز آمده از وضع چادری که پر از رد پا شده وقت نفس کشیدن تو این صدای چیست این استخوان سینه چرا جا به جا شده؟! پیراهن حسین مرا دوختی ولی افسوس حرف روز و شبت بوریا شده با زینبم بگو سه کفن مانده پیش ما با زینبم بگو که به غم مبتلا شده با او بگو که بوسه زند بر گلوی خشک بر حنجری که محمل سر نیزه ها شده با او بگو که بوسه زند جای مادرش بر پیکری که خرد شده، آسیا شده لطفی به بیت ولایت @golchine_sher
نقش مهمی در این نمایشنامه ندارم قرار است او در یک کافه کوچک آن طرف میز بنشیند و من این طرف میز نباشم @golchine_sher