eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
898 عکس
308 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 @robaiiyat_takbait ایکاش بهانه ای شود دستانم آغاز ترانه ای شود دستانم بگذار که لای دشت موهات گلم دندانه ی شانه ای شود دستانم https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
در دام تواَم اسیر خواهم آمد این بار عزیز دیر خواهم آمد با رفتن من غصه به دل راه نده دندان به جگر بگیر خواهم آمد @robaiiyat_takbait
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خورشید به خنده می‌شود بانی صبح دنیا شده روشن از چراغانی صبح برخیز و گِره از اَبروی شب، وا کن گلبوسه بزن به روی پیشانی صبح @golchine_sher
بیا که دست تو را باز عاشقانه بگیرم مگر که حق خودم را از این زمانه بگیرم هوای داشتنت بهترین بهانه ی من شد که از زمین و زمان دم به دم بهانه بگیرم سراغ چشم تو را از کدام سرمه بجویم؟ نشان موی تو را از کدام شانه بگیرم؟ مرا ببوس که خاموش و سرد بیش نباشم مرا ببوس که روشن شوم، زبانه بگیرم هنوز هم بلدم رسم دوست داشتنت را بیا که دست تو را باز عاشقانه بگیرم @golchine_sher
تو کوه باش که طوفان تو را نیازارد شهید باش مگر جان تو را نیازارد چگونه مثلِ گلی در قفس اسیر شوی که خاکِ بستۀ گلدان تو را نیازارد تو میهمانِ ابد پشتِ میله‌ها هستی صبور باش که زندان تو را نیازارد اگرچه متهمی بعد از این به بی‌ذوقی بگیر چتر که باران تو را نیازارد فقط بخند و به دنیا همیشه سخت بگیر فقط بخند که آسان تو را نیازارد بگیر دستِ مرا گرم تا که یخ نزده که دستِ سردِ زمستان تو را نیازارد من از تبارِ جنونم ولی تو زود برو که ریگِ داغِ بیابان تو را نیازارد مرا به دار بزن...قول می‌دهم ای مرگ! عذابِ وحشیِ وجدان تو را نیازارد... @golchine_sher
مقاومت مقاومت ذلیل شد امیری‌اش، صغیر شد کبیری‌اش شکسته شد توهّمِ شکست‌ناپذیری‌اش صفوفشان دو دسته شد، عنانشان گسسته شد فسونشان فسانه شد، طلسمشان شکسته شد تمام شد دوبار در زمین فساد کردنش لَتُفسِدَنَّ مَرَّتَینِ فِی البِلاد کردنش تو سرزمین قبله‌ای، اقامه کن نماز را بی‌آبرو کن این جماعت قمارباز را تمام آیه‌های سرخ فتح را مرور کن زمین به ارث می‌رسد، نگاه در زبور کن تو نقطۀ تلاقی چهارسوی عالمی و جُرم تو همین‌که ایستاده‌ای و محکمی چه نقشه‌ها برای تو کشیده‌اند گرگ‌ها چه خواب‌ها، چه خواب‌ها که دیده‌اند گرگ‌ها چه شاخه‌ها تبر شود، چه زیرها زبَر شود که سازمان بی‌ملل حقوق بی‌بشر شود! دوباره از خیانت سران خودفروخته هزار سرو لِه شد و هزار غنچه سوخته سکوت‌های بی‌شرف، قنوت‌های بی‌هدف منافقان میان حقّ و باطل‌اند بی‌طرف درنگ شو! به سوز سینه اهلُ بَیت را بخوان شتاب کن، وَ ما رَمَیتَ إذ رَمَیت را بخوان قیام آدمیّت و خروش دینی است این صدای پای زئران اربعینی است این ورای این حصارها و سیمِ خاردارها طلوع می‌رسد، شکوفه می‌کند بهارها به دوست خنده می‌زند، به دشمن اخم می‌کند طبیبمان می‌آید و علاج زخم می‌کند یگانه راز رَستن و نجات چیست عاقبت؟ به عصر کربلا قسم، مقاومت مقاومت @golchine_sher
برای مادر صبور شیر خوار کربلا کاش که یک قطره آب گیر بیاید سوخته مادر ... چگونه شیر بیاید ؟ نیست برای من آبدارتر از این گفت به مادر علی ، که تیر بیاید داغ پسر، دستگاه شور و رباب و ... ناله که باید از این مسیر بیاید خواست خدا همره رقیه شود او یاور زینب شود ، اسیر بیاید محسن و زهرا ، رباب و اصغر، گویا خواست مراعات او نظیر بیاید آبله، زنجیر و زخم : سوغات این است قافله وقتی که از کویر بیاید فکر نکردند او رباب جوان است؟ باید از این داغ سخت، پیر بیاید همنفس آفتاب بوده و باید در نظرش سایه ها حقیر بیاید شعر چه دارد در این زمینه بگوید؟ قافیه وقتی که ناگزیر بیاید @golchine_sher
من تو را از آرزوهایت جدا کردم، ببخش من به اسم لطف در حقت جفا کردم ببخش با گمان عشق دل بستم به مهر این و آن با تو و تنهایی‌ات ای دل چه‌ها کردم ببخش من فقط یک بار بخت زندگانی داشتم در مسیر آزمودن گر خطا کردم ببخش کودکی بودم که مسحور از تماشا می‌دوید گاه اگر در راه دستت را رها کردم ببخش داستان خضر و موسی بحث عشق و عقل بود چون نفهمیدم، چرا چون و چرا کردم! ببخش تا گشودم پیله‌ام را آتشت را یافتم سوختم ای شمع و جشنت راعزاکرد ببخش از کنارم رد شدی، رفتی و فهمیدم تویی آه قدری دیر نامت را صدا کردم ببخش @golchine_sher
در وصف تو گفتم غزلی، ناب درآمد! همرنگ خودت قافیه مهتاب درآمد در منحنی خط دو ابروی سیاهت از مشق خوش نسخ تو آداب درآمد خندیدی و از غنچه ی زیبای دهانت انگار که وا شد گل شاداب درآمد گفتم به چه تشبیه کنم رنگ لبانت این بار خودش قرعه به عناب درآمد موهای تو واشد به دو سو با سر انگشت انگار که تصویر تو از قاب درآمد خواندم غزلم را و شدم محو نگاهت شعرم که نه چشمان تو جذاب درآمد در دفتر من ماند به یادت غزل اما تنها دل من بود که بی تاب درآمد @golchine_sher