گریه هم بر غم این فاصله مرهم نشود
مثل یک قهوه که از تلخی آن کم نشود
روز و شب پیش همه روی لبم لبخند است
تا حواس احدی جمع به بغضم نشود
آرزو میکنم ای کاش دلش چون مویش
پیش چشم کسی آشفته و درهم نشود
من که بیچاره شدم کاش ولی هیچ دلی
گیر لحن بم مردانه ی محکم نشود
شده حتی به دعا دست برآرم که :"خدا!
برود مشهد و برگردد و آدم نشود"
خون دل خوردم و حرفی نزدم تا شاید
مهربان تر بشود، تازه اگر هم نشود
با من ساده همین بس که مدارا بکند
عاشقم هم که نشد، خب به جهنم (!) نشود...
#نفیسه_سادات_موسوی
@golchine_sher
از هر چه دارم چشم می پوشم،
اگر دنیا
یک شب مرا زانو به زانوی تو بنشاند...
#پانته_آ_صفایی
@golchine_sher
همیشه یک نفر
پشتِ شلوغی هایِ خیالت هست
که مدام دوستت دارد
که مدام دلتنگ توست
و تو مدام بی خبری...
#لیلا_مقربی
@golchine_sher
رویدادی بزرگ می خواهم
اتفاقی که بی خبر باشد
کاش وقتی به خانه برگشتم
کفش های تو پشتِ در باشد...
#مژگان_عباسلو
@golchine_sher
دیـــوانگی ها گــرچه دائم دردسـر دارند
دیــوانه ها از حال هم اما ... خبــر دارند
آئیــنه بانو ! تجــربه این را نشان داده :
وقتی دعاها واقعـــی باشند اثــر دارند
تنها تو که باشی کنار من دلم قرص است
اصلا تمام قرص ها جز تو ضــرر دارند
آرامش آغــوش تو از چشم من انداخت
امنیتی که بیمـــه های معتبــر دارند
"مردی" به اینکه،عشق ده زن بوده باشی،نیست
مردان ِ قدرتمند تنهـــا " یک نفر " دارند
بهـــتر ... فرشته نیستم ؛ انسان ِ بی بالم
چــون ساده ترکت مــی کنند آنان که پـَـر دارند
می خواهمت دیوانه جان ! می خواهمت ... ای کاش
نادوستــانم از ســر ِ تو دست بــر دارند...
#امید_صباغ_نو
@golchine_sher
نامه ای دیگر نوشتم کاش آن را خوانده باشد
کاش او هم مثل من پابند عشقش مانده باشد
نامه ای دیگر نوشتم حرف هایی تازه گفتم
ترس دارم نامه را سربسته برگردانده باشد
یا نه شاید قلب او را - گرچه از سنگ است قلبش-
واژه ای از واژه های نامه ام لرزانده باشد
شاید او هم مثل من عاشق شود اما بترسد
نامه ام را دور از چشم پدر سوزانده باشد
یا نه! شاید شعری از من را به آوازی بخواند
لاله های دامنش را شعر من رقصانده باشد
یا نه شاید چون عروسک دست های مهربانش
نامه ام را در کنار بالشش خوابانده باشد
شاید این ها جز خیالات من تنها نباشد
نامه من روی میز پستچی جا مانده باشد
#محمد_حسین_نعمتی
@golchine_sher
هر سربازی در جیب هایش
در موهایش،
و لای دکمه های یونیفورمش
زنی را به میدان جنگ می برد!
آمار کشته های جنگ همیشه غلط بوده است
هر گلوله دو نفر را از پا در می آورد
سرباز و دختری که در سینه اش می تپد...
#مریم_نظریان
@golchine_sher
مهر در چهره ی مثل پری اش بسیار است
ماه منظومه ی من مشتری اش بسیار است
گل مریم که به هر شهر قدم بگذارد
صحبت از عطر خوش روسری اش بسیار است
گاه گاهی که دل ماه شبم میگیرد
اشک در دامن نیلوفری اش بسیار است
می کشد سرمه به چشمان سیاهش از غم
چشم آغشته به غم دلبری اش بسیار است
بی جهت نیست که سِحر از لب او می ریزد
شعر می داند و افسونگری اش بسیار است
#سیده_تکتم_حسینی
@golchine_sher
گیسو مفشان ،توبه ی ما را مشکن
چون توبه ی عاشقان به مویی بند است ..!
#سعید_بیابانکی
@golchine_sher
گفتی تو را "ببخشم" و از عشق بگذرم...
رد میشوم ولی نه!محالست" بگذرم "!
آنقدر گرد "کینه" به جانم نشسته است
دیگر برای آینه سخت است باورم
آن اشکها که ریخته ام پای تو شدست
آبی که سالهاست گذشته است از سرم...
هر لحظه بی تو بودن من، سالها گذشت
من از تمام مردم دنیا مسن ترم...
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
پیچیده شَمیمت همه جا ای تنِ بی سر
چون شیشه عطری که درش گم شده باشد...
#سعید_بیابانکی
@golchine_sher
کشیده این قلم بار غم مسحور چشمانت
پریشان خاطرم کرده پریشانی مژگانت
سرابی رو به رویم بود قبل دیدنت از عشق
ولی امید دارم تا ببارد شوق بارانت
ببار و این عذاب تشنگی را بر لبم مگذار
گلی پژمرده هستم گوشه ای از خاک گلدانت
من از ارامش این روزمرگی ها هراسانم
بیا خاڪسترم ڪن با جهنم های عصیانت
به مرگم راضی ام تابوت را آماده کن ای عشق
که مردن بهتر از زجر شکنجه های زندانت
هنوزم پشت میز کافه ای و منتظر هستم
بگو که تو مرا ..... مخفی نکن احساس پنهانت
من آن مشروطه خواهم که فدایی وطن هستم
تو تبریزی و من ستار خان جانم به قربانت
#زینب_حسامے
#عضو کانال
@golchine_sher