قدم بزن همه ی شهر را به پای خودت
و گریه کن وسط کافه ها برای خودت
تو خود علاج غم و درد بیشمار خودی
برو طبیب خودت باش و مبتلای خودت !
شبیه نوح اگر هیچکس به دین تو نیست
تو با خدای خودت باش و ناخدای خودت
دوباره دست به زانوی خود بگیر و بایست
بزن اگر که زدی، تکیه بر عصای خودت
بگرد و صورت خود را دوباره پیدا کن
تویی که گم شده ای بین عکس های خودت
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
باید که ز داغم خبری داشته باشد
هر مرد که با خود جگری داشته باشد
حالم چو دلیری ست که از بخت بد خویش
در لشکــر دشمن پسری داشتـــه باشد !
حالم چو درختی است که یک شاخه نا اهل
بازیچــــه ی دست تبــــری داشتـه باشد
سخت است پیمبر شده باشی و ببینی
فرزند تــــو دیــــن دگـــری داشته باشد !
آویخــــته از گــــردن من شـــاه کلیدی
این کاخ کهن بی که دری داشته باشد
سر درگمـــی ام داد گـــره در گـــره اندوه
خوشبخت کلافی که سری داشته باشد !
#حسین_جنتی
@golchine_sher
به تو گفتم که در این دور شدن ناچاری؟
سر به تایید تکان دادی و گفتی آری !
عین مرگ است اگر بی تو بخواهد برود !
او که از جان خودت ، دوست تَرش می داری
ای که نزدیک تری از منِ دلتنگ ، به من
بین ما نیست به جز فاصله ای اجباری
من عروس توام ، ای از من و آغوشم دور
خطبه را گریه ی من می کند امشب جاری
زندگی چیست به جز خاطره ای افسرده
زندگی چیست به جز رنج و غمی تکراری
گله ای نیست به تنهایی خود دل بستم
به - غزل گریه - ی هر روز ، به شب بیداری
روی دیوار دلم سایه ای از قامت توست
مثل تنهایی من قد بلندی داری
#سیده_تکتم_حسینی
@golchine_sher
تـــــو شعرِ ِبلند ِآفتابی ای صبح
سرسبزترین نگاه ِنابی ای صبح
انگار خــــــــدا بر لبِ تو گــــــل کرده
با خنده به هر دلی بتابی ای صبح!
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
شعر من شرحیست از حال نزار خویشتن
شوق وصل و شِکوه ی هجرانِ یار خویشتن
شیون مردم ز مرگ اهل و خویشانست و من
گاه گاهی نوحه خوانم بر مزار خویشتن
پیش از آنکه جان به لب آید، به دستور خدا
جان سپردم بارها پای نگار خویشتن
بر سرم عمامه، نه! بلکه کفن را بسته ام
همچو میثم می کِشم بر دوش، دار خویشتن
#هادی_نجفی
#عضوکانال
@golchine_sher
عاشقم
اهل همین کوچهی بنبست کناری
که تو از پنجرهاش
پای به قلب من دیوانه نهادی
تو کجا ، کوچه کجا ؟
پنجرهی باز کجا ؟
من کجا ، عشق کجا ؟
طاقتِ آغاز کجا ...!؟
#فریدون_مشیری
@golchine_sher
به چه مشغول کنم دیده و دل را که مُدام
دل تو را میطلبد، دیده تو را میجوید
#صائب_تبریزی
@golchine_sher
از درد عشق گفتم و نشنید هیچکس
حتی اگر شنید نفهمید هیچکس
زور شراب گر به غم عشق میرسید
ما را چنین خراب نمیدید هیچکس
آدم حریص منعشدنهاست، گر نبود
آن میوه را ز شاخه نمیچید هیچکس
شرمندهی محبتت ای غم که در فراق
حال مرا به جز تو نپرسید هیچکس
فاضل ز خیر نام گذشتهست دوستان
روی مزار او بنویسید هیچکس...
#فاضل_نظری
@golchine_sher
کنار نام علی می شود رضا بنویسم
حرم برای دل تنگ مبتلا بنویسم
سلام شمس خراسان پناه کل ضعیفان
چقدر پیش تو از داغ کربلا بنویسم
گره به لطف تو وا می شود همیشه و باید
رئوف آل علی را گره گشا بنویسم
زلالِ نور و پر از واژه های ناب و نجیب است
تمام صحن و سرایت ،من از کجا بنویسم!؟
به رفت و آمد زوار دلشکسته ی کویت
و لطف و مرحمت شاه با گدا بنویسم؟
نمی شود که همیشه برای تلخی شعرم
کلاغ رو سیه و گنبد طلا بنویسم
میان این همه آدم تویی رفیق صمیمی
همیشه لطف تو بوده که بی ریا بنویسم
مرا ببخش که هرگز برای قلب رئوفت
نشد درست و حسابی دو خط ثنا بنویسم
همیشه چتر محبت گشوده ای به سر من
به استعاره چه می شد تو را خدا بنویسم
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
@golchine_sher
در نگاه من، بهارانی هنوز
پاک تر از چشمه سارانی هنوز
روشنایی بخشِ چشم آرزو
خنده ی صبح بهارانی هنوز
در مشامِ جان به دشتِ یادها
بادِ صبح و بوی بارانی هنوز
در تموزِ تشنه کامی های من
برفِ پاکِ کوهسارانی هنوز
در طلوعِ روشنِ صبحِ بهار
عطرِ پاک جوکنارانی هنوز
کشتزار آرزوهای مرا
برقِ سوزانی و بارانی هنوز
#محمد_رضا_شفیعی_کدکنی
@golchine_sher
دل که افسرده شد، از سینه برون باید کرد
مُرده هرچند عزیز است نگه نتوان داشت
#نظام_دستغیب
@golchine_sher