رفت و باز آمدنش شد همه ی خواهش ما
چه غریبانه به هم ریخته آرامش ما
خواب آسوده نداریم از این پس، آخر
شب به شب شانه ی او بود فقط بالش ما
چشممان روی خوش از آینه ی بخت ندید
غصه شد پیرهن و اشک شد آرایش ما
تا به کی ساز دل ما بزند شور فقط
تا به کی سرکشی زندگی و سازش ما
آه افسوس که خودسر تر از آن است جهان
که بخواهد بدهد گوش به فرمایش ما
#مه_زاد_رازی
@golchine_sher
گفتم ببینمت مگرم درد اشتیاق
ساکن شود بدیدم و مشتاق تر شدم...
#سعدی
@golchine_sher
در خاطرم روانه شد و شب بخیر گفت!
گفتم که در نبودِ تو
شبها بخیر نیست...
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
جانِ دل !
باور كن من هم دوست دارم جمعه ها آرامتر نفس بكشم ؛
چاي زعفران دم كنم با چند دانه هِل وبا خيالي آسوده تكيه كنم به ديوارِ خيالت !
فكر كنم ،
فكر كنم ،
فكر كنم ....
و لا به لايِ دريايِ دلتنگي هايم ؛
ناگهان بيايي و بگويي :
هفته بدونِ منِ سختي بود جانم ،
"جمعه مان"بخير ....!
#سيد_طه_صداقت
@golchine_sher
صبح
در کوچه ی ما
منتظر خنده ی توست
وقت آن است که
خورشید مجدد باشی...
#ابراهیم_فراهانی
@golchine_sher
تشبیه روی تو نکنم من به آفتاب
کاین مدح آفتاب، نه تعظیم شأن توست
#سعدی
@golchine_sher
بیا... مرو ز کنارم، بیا که میمیرم
نکن مرا به غریبی رها که میمیرم
توانِ کشمکشم نیست بیتو با ایّام
برونم آور از این ماجرا که میمیرم
نه قولِ همسفری تا همیشهام دادی؟
قرارِ خویش مَنِه زیر پا که میمیرم
به خاک پای تو سرمینهم، دریغ مکن
ز چشمهای من این توتیا، که میمیرم
مگر نه جفت توام قوی من؟ مکن بیمن
به سوی برکهی آخر شنا، که میمیرم
اگر هنوز من آوازِ آخرینِ توام
بخوان مرا و مخوان جز مرا که میمیرم
برای من که چنینم تو جانِ متّصلی
مرا مکن ز خود -ای جان- جدا، که میمیرم
ز چشمهایت اگر ناگزیر دل بکَنم
به مهربانی آن چشمها که میمیرم...
#حسین_منزوی
@golchine_sher
دلتنگم و دلگیر، مگر ابر بهارم؟
کو چاره به جز اینکه در این گوشه ببارم؟
ای قایق توفانزده، ای دل! به چه امید
گفتی که تو را باز به دریا بسپارم؟
موجم که شنید از لب ساحل دم آخر
برگرد، به غیر از تو کسی نیست کنارم
ابرم که بریدم دل از اعماق تهی، تا
بر شانهات ای کوه کمی سر بگذارم
دلتنگم و دلگیر، ولی چاره ندارم
جز اینکه تو را چون همگان دوست بدارم
#مژگان_عباسلو
@golchine_sher