فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیمار بدبختی که میخواست کسی مریضیشو نفهمه 😂😂
از مرگ برگشتهها میفهمند ارزش تماشای رنگ و نقش و آفتاب را،
از مرگ برگشتهها میفهمند ارزش چند ثانیه ایستادن زیر جشن پر شُکوه باران را،
از مرگ برگشتهها میفهمند ارزش طلوع را، غروب را، رود را، کوه را، دشت را، حضور را...
آنان میفهمند چه لذتی دارد بیدریغ بخشیدن، بیدلیل خندیدن و بی واسطه انسان بودن. آنان میفهمند چگونه میتوان انسان بود و بدون دغدغه زیست، که زیستن بدون حرص و اندوه، عبادت است و انسان بودن، بزرگترین رسالت.
آنان میفهمند "دنیا محل گذر است" یعنی چه، عبور یعنی چه، وابسته نبودن و خلوص حضور یعنی چه.
آنان میفهمند در گذرهای بعد، دنیاهای بهتری هم هست، جایی که روح آدمی آزاد است از هر قید و بند و چهارچوبی، جایی که عشق هست، نور هست، شعور هست.
آنان میفهمند که این گذرگاه، مکانیست برای پروردن روح، نه پروار کردن جسم، که دنیا و مال دنیا به جا میمانَد، جسم میمیرد و روح است که فنا نمیپذیرد.
که مقصد ارواح رشد یافته، زیباست، شعور زیباست، نور زیباست، عبور زیباست...
آنان که از مرگ بازگشتهاند میفهمند که این جهان گذرا، ارزش یک ثانیه وابسته شدن و غصه خوردن هم ندارد.
👤#نرگس_صرافیان_طوفان
۴۰ درس در ۹۰ سالگی
"رجینابرت ، مقاله نویس ۹۰ ساله ،اوهایو"
این ۴۰ درسی را که آموخته است
به مناسبت 90 سالگی خود مینویسد:
۱ـ زندگی مهربان نیست
اما بازهم خوب است.
۲ـ وقتی شک داری
قدم بعدی را کوتاه تر بردار.
۳ـ زندگی کوتاه تراز آن است که
برای نفرت ازکسی وقت صرف کنی.
۴ـ شغل تو وقتی بیمار باشی
به فکر تو نخواهد بود.
اما دوستان و والدین ات چرا
با آنها در تماس باش.
۵ـ هرماه اقساط خود را به موقع پرداخت کن.
۶ـ لازم نیست در هربحثی برنده باشی.
۷ـ با دیگران همدردی کن
این خیلی بهتر از آن است که تنهایی گریه کنی.
۸ـ هرکسی رو همان طور که هست بپذیر
۹ـ پس انداز برای دوران پیری را با اولین چک حقوقت شروع کن
۱۰ـ وقتی نوبت مشکلات میرسد
مقاومت بیهوده است
بامسایل روبرو شو.
۱۱ـ باگذشته ات آشتی کن
تا امروزت را خراب نکند
۱۲ـ بد نیست گاهی بچه هایت ببینند
که گریه می کنی.
۱۳ـ زندگی ات را بادیگران مقایسه نکن.
از کجا می دانی آنها درچه وضعیتی هستند
۱۴ـ اگر قرار است رابطه ای پنهان بماند
درگیرش نشو.
۱۵ـ هرچیزی ممکن است در یک چشم به هم زدن تغییرکند
اما ناراحت نباش،خدا پلک نمی زند.
۱۶ـ نفس عمیق بکش
آرام ترمی شوی.
۱۷ـ ازهرچه مفید،زیبا یا لذت بخش نیست
دست بردار.
۱۸ـ هر اتفاقی که واقعا به تو فشار می آورد
تو را قوی تر می کند.
۱۹ـ برای آنکه کودکی خوبی داشته باشی
هیچ وقت دیر نیست.
۲۰ـ وقتی قرار است به دنبال کسی بروی که دوستش داری
نگو"نه".
۲۱ـ شمع روشن کن
ملحفه ها رو نوکن
دل انگیزترین لباس راحتی ات رو بپوش
برای زمان خاصی نگه اش ندار
همین امروز زمان خاص فرا رسیده.
۲۲ـ آمادگی کافی است
دل را به دریا بزن.
۲۳ـ هیچ کس جز خودت مسوول خشنودی تو نیست.
۲۴ـ هرمشکلی که برایت پیش آمد
بگو آیا پنج سال بعد هم این مساله برایم مهم است؟
۲۵ـ همیشه زندگی رو انتخاب کن.
۲۶ـ بخشنده باش.
۲۷ـ آنچه دیگران درباره تو فکر می کنند
به تو مربوط نیست.
۲۸ـ زمان همه چیز رو درست می کند
به زمان وقت بده.
۲۹ـ اوضاع هر چقدر بد یا خوب باشد
تغییر خواهد کرد.
۳۰ـ خیلی جدی نباش.
۳۱ـ به معجزه اعتقاد داشته باش.
۳۲ـ قدر پدر و مادرت رابدان.
۳۳ـ زندگی را بررسی نکن
کارت را بکن
و بیشترش را هم همین حالا.
۳۴ـ فرزندانت فقط یک دوران کودکی دارند.
۳۵ـ اگر مشکلات خود را تلنبار کنیم
مشکلات خود را بزرگتر می کنیم.
۳۶ـ حسادت اتلاف وقت است
همین حالا هر چیزی را که نیاز داشتید، دارید.
۳۷ـ بهترین پیشامد هنوز در راه است.
۳۸ـ مهم نیست چه احساسی داری،
بلند شو ، لباس بپوش و شروع کن.
۳۹ـ رها باش.
۴۰ـ زندگی فراز و فرود نیست،
نعمت است.،،،،،
🌼صبحتان با گل و خورشید
🍃هم آغوش باد
🌼درد و غم از دل و
🍃از سینه فراموش باد
🌼صبح امید
🍃بخندد به گل روی کسی
🌼کهِ او به شادی کسی
🍃یکسره در جوش باد
🌼ســـــلام
🍃صبحتون بخیر و نیکی
🌼امروزتون
🍃سراسر عشق و امید و نیکبختی
📝
دیروز پسر تقریبا شانزده ساله ای را دیدم که توی سطل زباله فروشگاه به دنبال مقوا می گشت.منم بیرون ایستاده بودم.پرسید مقوا ندارید؟ از لهجه اش فهمیدم افغانستانی است.رفتم داخل و چند کارتن آوردم و بهش دادم.ازش پرسیدم چند وقته از افغانستان اومده که گفت دوماه.ازش پرسیدم چقدر درس خونده که گفت بی سوادم....
از موج گسترده مهاجرت که باخبرید. شبکه های اجتماعی پر شده از افرادی که می خواهند مهاجرت کنند.من چند پیج را دنبال می کنم در مورد ایرانیان مقیم کانادا.همه اونها میگن زندگی در کانادا هم سخت شده.قیمت مسکن بشدت افزایش پیدا کرده، کار پیدا نمیشه و اگه کسی بدون مدرک زبان بیاد که دیگه کارش تمومه و گاهی مجبور به برگشت میشه. ولی این باعث نشده ولع مهاجرت ایرانیا به کانادا کم بشه.یک زن و شوهر با من کلاس زبان میاند.اتفاقا وضع مالی خیلی خوبی هم دارند.مرد نتونست زبان بخونه و میخواند با مدرک زبان زن،به کانادا برند. دلیلشو که می پرسم میگند بخاطر بچه هامون.مگه نه مشکل مالی نداریم.
از اون طرف کیش خالی شده و مسافرت به وان کولاک کرده.جالب این که چت های یک گروه تلگرامی از مردم عادی شهر وان را در یک پیج خواندم که بخشی از مردم وان از حضور ایرانیها در شهر وان احساس ناراحتی می کردند.در هر حال وان یک روستا شهر بوده که به برکت حضور ایرانی ها تبدیل به یک شهر بزرگ شده.توی کانال عده ای از این که ایرانی ها با خرید هاشون قیمت ها را بالا برده اند و بخصوص این که با لباس باز در شهر تردد می کنند،شکایت داشتند.قرار بود ما الگوی جهان اسلام باشیم ولی کار به اینجا رسید!.
فرق وان با کیش چیه؟ به نظرم دلیل اصلی ترجیح شهر وان به کیش، فقدان آزادی های اجتماعیه. مگه نه جذابیت کیش بسیار بیشتر از شهر وان هست.
حرف من اینه که قشر متوسط دیگه خودشو توی این کشور راحت نمیبینه.عده ای که می تونند، قصد مهاجرت دارند و عده ای دیگه حتی برای یک تفریح چند روزه میرند خارج از کشور.سیستم هم به نظر میرسه براش مهم نیست که نخبگان و جوانان باهوش و تحصيل کرده از یک طرف خارج میشند و موج عظیم مهاجران افغان از طرف دیگه وارد میشند.بحث نژاد پرستی نیست.بحث اینه که این مهاجرین اغلب بی سواد و فاقد بلوغ و شعور شهر نشینی اند و اینها به فرهنگ و کشور ما چیزی اضافه نمی کنند که از آن می کاهند.کیش داره ورشکست میشه و شهر وان آباد.بچه های ما میرند و افغان ها به جاش میاند.
ایران دوران سختی را میگذرونه.شاید در طول تاریخ چند هزار ساله به ندرت در چنین وضعیتی بوده باشیم....
👤 مهرداد
ما آدمها کم میآوریم...
گاهی از دوری، گاهی از تنهایی، گاهی از سرگردانی.
یکوقتهایی بلاتکلیفی گریبانمان را رها نمیکند، یکوقتهایی تکلیفی که از توانمان خارج است.
یک روزهایی فاصلهها رنجمان میدهد، یک روزهایی همراهان ناهمراه.
کم که میآوریم، بعضیهامان پلید میشویم، بعضیهامان نه،
بعضیهامان سنگدل میشویم، بعضیهامان نه،
بعضیهامان بیرحم میشویم، بعضیهامان نه.
کم که میآوریم راههایمان جدا میشود...
👤 #امیرعلی_بنی_اسدی
📝
کسی که برای دوست داشتنش نیاز به داشتنش نداری، می تواند کشنده ترین دشمن تو باشد یا مرهم همه دردهات. کسی که با سکوتش، با بی اعتناییش ، با ندیدنش، با نبودنش، با بی خبری محض، با سکوت ممتد طولانی، با عکس تازه تلگرامش، با استیکری که پیش تر دوست داشت، با یادآوری های بی ربط در خیابان های شهر، با شنیدن آهنگی که دوست داشت، با دیدن اسم کوچکش روی کارت ویزیت پزشکی در بیمارستانی شلوغ، با راه رفتن در پیاده روی بارانی، با ایستادن پشت چراغ قرمز وصال، با پیراشکی خسروی، با هر بهانه با ربط و بی ربط مست شوی و تمام ذهنت پر شود از تصویر لبخند بی نظیرش. بوی تنش بپیچد در مشامت و لبخند بزنی با همه دردها که دارند تو را بی وقفه می کاهند، و بی اعتنا به زوالت با خود بگویی چقدر خوب است که دوستش دارم.
او خطرناک ترین دشمن توست، همان که عزیزترین است. کمکت میکند بارها و بارها بمیری، بدون آن که بفهمی تمام شده ای. اما اگر بخواهدت، آخ..... توانش را ندارم که به آن بهشت حتا فکر کنم. و چه کسی است نداند همین امید روشن است که در انتهای تاریکی مثل فانوسی دلخواه سوسو می زند و میان تو و جنون نشسته و لبخند می زند و لالایی میخواند و برایت شال می بافد.
گرچه ندارمت، من دوست دارمت، ای امید محال...
👤#حمیدسلیمی
@golchintap
موش از شکاف دیوار سرک کشید تا ببیند این همه سر و صدا برای چیست . مرد مزرعه دار تازه از شهر رسیده بود و بسته ای با خود آورده بود و زنش با خوشحالی مشغول باز کردن بسته بود .
موش لب هایش را لیسید و با خود گفت : کاش یک غذای حسابی باشد .
اما همین که بسته را باز کردند ، از ترس تمام بدنش به لرزه افتاد ؛ چون صاحب مزرعه یک تله موش خریده بود .
موش با سرعت به مزرعه برگشت تا این خبر جدید را به همه ی حیوانات بدهد . او به هرکسی که می رسید ، می گفت : توی مزرعه یک تله موش آورده اند ، صاحب مزرعه یک تله موش خریده است ...
@golchintap
مرغ با شنیدن این خبر بال هایش را تکان داد و گفت : آقای موش ، برایت متأسفم . از این به بعد خیلی باید مواظب خودت باشی ، به هر حال من کاری به تله موش ندارم ، تله موش هم ربطی به من ندارد .
میش وقتی خبر تله موش را شنید ، صدای بلند سرداد و گفت : آقای موش من فقط می توانم دعایت کنم که توی تله نیفتی ، چون خودت خوب می دانی که تله موش به من ربطی ندارد . مطمئن باش که دعای من پشت و پناه تو خواهد بود .
موش که از حیوانات مزرعه انتظار همدردی داشت ، به سراغ گاو رفت . اما گاو هم با شنیدن خبر ، سری تکان داد و گفت : من که تا حالا ندیده ام یک گاوی توی تله موش بیفتد . !
او این را گفت و زیر لب خنده ای کرد و دوباره مشغول چریدن شد .
سرانجام ، موش ناامید از همه جا به سوراخ خودش برگشت و در این فکر بود که اگر روزی در تله موش بیفتد ، چه می شود ؟
در نیمه های همان شب ، صدای شدید به هم خوردن چیزی در خانه پیچید . زن مزرعه دار بلافاصله بلند شد و به سوی انباری رفت تا موش را که در تله افتاده بود ، ببیند .
او در تاریکی متوجه نشد که آنچه در تله موش تقلا می کرده ، موش نبود ، بلکه یک مار خطرنکی بود که دمش در تله گیر کرده بود . همین که زن به تله موش نزدیک شد ، مار پایش را نیش زد و صدای جیغ و فریادش به هوا بلند شد . صاحب مزرعه با شنیدن صدای جیغ از خواب پرید و به طرف صدا رفت ، وقتی زنش را در این حال دید او را فوراً به بیمارستان رساند . بعد از چند روز ، حال وی بهتر شد . اما روزی که به خانه برگشت ، هنوز تب داشت . زن همسایه که به عیادت بیمار آمده بود ، گفت : برای تقویت بیمار و قطع شدن تب او هیچ غذایی مثل سوپ مرغ نیست .
مرد مزرعه دار که زنش را خیلی دوست داشت فوراً به سراغ مرغ رفت و ساعتی بعد بوی خوش سوپ مرغ در خانه پیچید .
اما هرچه صبر کردند ، تب بیمار قطع نشد . بستگان او شب و روز به خانه آن ها رفت و آمد می کردند تا جویای سلامتی او شوند . برای همین مرد مزرعه دار مجبور شد ، میش را هم قربانی کند تا با گوشت آن برای میهمانان عزیزش غذا بپزد .
@golchintap
روزها می گذشت و حال زن مزرعه دار هر روز بدتر می شد . تا این که یک روز صبح ، در حالی که از درد به خود می پیچید ، از دنیا رفت و خبر مردن او خیلی زود در روستا پیچید . افراد زیادی در مراسم خاک سپاری او شرکت کردند . بنابراین ، مرد مزرعه دار مجبور شد ، از گاوش هم بگذرد و غذای مفصلی برای میهمانان دور و نزدیک تدارک ببیند .
حالا ، موش به تنهایی در مزرعه می گردید و به حیوانات زبان بسته ای فکر می کرد که کاری به کار تله موش نداشتند !
@golchintap
کانال گلچین تاپ ترینها👆👆👆
۴۰ درس در ۹۰ سالگی
"رجینابرت ، مقاله نویس ۹۰ ساله ،اوهایو"
این ۴۰ درسی را که آموخته است
به مناسبت 90 سالگی خود مینویسد:
۱ـ زندگی مهربان نیست
اما بازهم خوب است.
۲ـ وقتی شک داری
قدم بعدی را کوتاه تر بردار.
۳ـ زندگی کوتاه تراز آن است که
برای نفرت ازکسی وقت صرف کنی.
۴ـ شغل تو وقتی بیمار باشی
به فکر تو نخواهد بود.
اما دوستان و والدین ات چرا
با آنها در تماس باش.
۵ـ هرماه اقساط خود را به موقع پرداخت کن.
۶ـ لازم نیست در هربحثی برنده باشی.
۷ـ با دیگران همدردی کن
این خیلی بهتر از آن است که تنهایی گریه کنی.
۸ـ هرکسی رو همان طور که هست بپذیر
۹ـ پس انداز برای دوران پیری را با اولین چک حقوقت شروع کن
۱۰ـ وقتی نوبت مشکلات میرسد
مقاومت بیهوده است
بامسایل روبرو شو.
۱۱ـ باگذشته ات آشتی کن
تا امروزت را خراب نکند
۱۲ـ بد نیست گاهی بچه هایت ببینند
که گریه می کنی.
۱۳ـ زندگی ات را بادیگران مقایسه نکن.
از کجا می دانی آنها درچه وضعیتی هستند
۱۴ـ اگر قرار است رابطه ای پنهان بماند
درگیرش نشو.
۱۵ـ هرچیزی ممکن است در یک چشم به هم زدن تغییرکند
اما ناراحت نباش،خدا پلک نمی زند.
۱۶ـ نفس عمیق بکش
آرام ترمی شوی.
۱۷ـ ازهرچه مفید،زیبا یا لذت بخش نیست
دست بردار.
۱۸ـ هر اتفاقی که واقعا به تو فشار می آورد
تو را قوی تر می کند.
۱۹ـ برای آنکه کودکی خوبی داشته باشی
هیچ وقت دیر نیست.
۲۰ـ وقتی قرار است به دنبال کسی بروی که دوستش داری
نگو"نه".
۲۱ـ شمع روشن کن
ملحفه ها رو نوکن
دل انگیزترین لباس راحتی ات رو بپوش
برای زمان خاصی نگه اش ندار
همین امروز زمان خاص فرا رسیده.
۲۲ـ آمادگی کافی است
دل را به دریا بزن.
۲۳ـ هیچ کس جز خودت مسوول خشنودی تو نیست.
۲۴ـ هرمشکلی که برایت پیش آمد
بگو آیا پنج سال بعد هم این مساله برایم مهم است؟
۲۵ـ همیشه زندگی رو انتخاب کن.
۲۶ـ بخشنده باش.
۲۷ـ آنچه دیگران درباره تو فکر می کنند
به تو مربوط نیست.
۲۸ـ زمان همه چیز رو درست می کند
به زمان وقت بده.
۲۹ـ اوضاع هر چقدر بد یا خوب باشد
تغییر خواهد کرد.
۳۰ـ خیلی جدی نباش.
۳۱ـ به معجزه اعتقاد داشته باش.
۳۲ـ قدر پدر و مادرت رابدان.
۳۳ـ زندگی را بررسی نکن
کارت را بکن
و بیشترش را هم همین حالا.
۳۴ـ فرزندانت فقط یک دوران کودکی دارند.
۳۵ـ اگر مشکلات خود را تلنبار کنیم
مشکلات خود را بزرگتر می کنیم.
۳۶ـ حسادت اتلاف وقت است
همین حالا هر چیزی را که نیاز داشتید، دارید.
۳۷ـ بهترین پیشامد هنوز در راه است.
۳۸ـ مهم نیست چه احساسی داری،
بلند شو ، لباس بپوش و شروع کن.
۳۹ـ رها باش.
۴۰ـ زندگی فراز و فرود نیست،
نعمت است.،،،،،
عقل آدمی،
بزرگترین اهرم برای بلند کردن هر چیزی است
یادتان باشد که عقلتان را هر روز از منابع مناسب شارژ کنید
@golchintap