eitaa logo
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
3.1هزار دنبال‌کننده
25.3هزار عکس
9.7هزار ویدیو
194 فایل
💠خاطرات،وصایا،سیره عملی شهدا💠 ،انتقادات پیشنهادات @Sun_man313 🕪مسئول تبادلات و تبلیغات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k در غیر اینصورت پیام ندهید این کانال در سروش👇 https://sapp.ir/golestanekhaterat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهيد بہ نگاه ميڪند اگر جايے برايش گذاشتہ باشے مےآيد مےماند لانہ ميڪند تا ڪند ... شهید مدافع حرم سعید بیاضی زاده با مزار 🌹 🍂 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌙سخن نگاشت | توسل به ولی عصر (عج) 🔻 امشب به ولیّ عصر، ارواحنافداه توجّه کنید، به برکت امام زمان از خدای متعال خواسته هایتان را بگیرید، بنده هم از همه شما ملتمس دعا هستم 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
خيلی عصبانی بود. سرباز بود و كرده بودندش مسئول آشپزخانه. ماه رمضان بود، گفت هركس بخواد روزه بگيره، بهش سحری می‌رسونم. ولی يك هفته نشده، خبر سحری دادنها به گوش سرلشكر ناجی رسيد. اونم سرضرب خودش رو رسوند و دستور داد همه‌ی سربازها به خط بشن. يكی يه ليوان آب به خوردشون داد كه "سربازها رو چه به روزه گرفتن" و حالا ابراهيم بعد از بيست و چهار ساعت بازداشت، برگشته بود آشپزخانه. با کمک چند نفر ديگر، كف آشپزخانه رو تميز شستن و با روغن موزاييك‌ها رو برق انداختن و منتظر شدن. براي اولين بار خدا خدا می‌كردن سرلشكر ناجی سر برسه، ناجي دم درِ آشپزخانه ايستاد. نگاه مشكوكی به اطراف كرد و وارد شد. اولين قدم رو كه گذاشته بود، تا ته آشپزخانه چنان سُر خورد که كارش به بيمارستان كشيد پای سرلشكر شكسته بود و می‌بايست چند صباحی توی بيمارستان بمونه. تا آخر ماه رمضان، بچه‌ها با خيال راحت روزه گرفتن http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔸من حدود دو ساعت با ملاقات داشتم. او برای ما یک برادر و یا  یک پدر بود. خاطره ای از "سیلی زدن" یک پسر به ابوحامد دارم. اما او رزمنده را  ناز کرد و به او می زد و می گفت: مرد دلاوری به من سیلی زده ! 🔹همواره اهل گذشت بود. زمانی که بچه ها شهید🌷 می شدند؛ خودش می رفت و آنها را بر می گرداند. یک بار 500 متر طناب گرفت و 13 یا 14 را از 300 متری دشمن آورد⚰ 🔸‌یکبار سر غذا بودیم سربازی گفت: هنوز گرسنه ام😋 غذای خودش🍝 را آورد و به او داد. پسر شرمنده شد 🔹من در طول 26 سال زندگی ام مانند او را ندیده ام. کسی می گفت: دو تا👥 از بچه ها دعوا کرده بودند، رفته بود بین آنها گفته بود: رو بزنید ولی با هم دعوا نکنید❌دو پسر خجالت کشیده بودند. و وقتی بچه ها خیلی ناراحت بودند ... http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
@Farsna(10).mp3
3.53M
🎙اميرِ هدايت _ تا محراب... http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
@Farsna(10).mp3
2.21M
🎙راه گشا... 🎤حجت‎الاسلام عالی http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
شهیدی که به دیدار امام زمان نائل آمد و امام زمان هدیه اش را پذیرفتند. 🌷 👇👇 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌷 💠فرمانده امام زمان عجل الله فرجه 🇮🇷 🔰نامش بود، هرگز ندیدمش ⚡️اما بعد از عملیات وصیت نامه اش📜 را بطوراتفاقی خواندم چندجمله مراتکان💓 داد!!! 🔰سلام بر مولایم عجل الله فرجه که را نصیب من کرد!!! و بر من منت گذاشت. وسلام برآن مولایی که عزیزترین چیز من یعنی قرآنی📖 که هدیه بود و همیشه باخود داشتم را آنحضرت به رسم هدیه🎁 از من !!!! 🔰عزیزان، برادران، امام زمان علیه السلام در ها حضوردارد✅ و ماهمه زیر آن بزرگوار هستیم. توشاهدی، من درطول عمرم چشمم به نامحرم نیفتاده🚫 زیرا باتو عهد بستم که دردنیا ازدواج نکنم❌ وفقط با حورالعین ازدواج کنم💍!!! خدایا سپاست که توفیق دادی نمازم📿 را همیشه در بخوانم... 🔰سرتا پا اشتیاق شدم تا را زیارت کنم..فقط شنیدم اهل مرودشت هست رفتم و درگلزار شهدای🌷 مرودشت قبرش راپیدا و زیارت کردم😃 نشانه خانه شان🏡 پرسیدم و پیدا کردم خانه ای بسیار وزندگی تقریبا روستایی عشایری از نام هم معلوم بود ترک بودند. در را بازکردند گفتم: منزل ⁉️ 🔰گفتند: بله. گفتم:آمده ام دقایقی بنشینم باروی باز پذیرفتند. بود وهیچکس جز او در منزل نبود❌ گفتم اش من رابه اینجا کشانده. برادرش متوجه حال وهوای من شد. 🔰گفت ایکاش الان می بود تا به جای من اوتعریف می کرد. گفتم: اشکال ندارد🚫 حرف شما هست.ابتدا پرسیدم موضوع قرآن هدیه ای🎁 چیست؟؟؟گفت برادرم بود ونیز ورزشکارهم🏓 بود سابقه جبهه و مجروحیت💔 زیاد داشت زمانی مجروحان جنگی را به زیارت می برند. 🔰برادرم تعریف کرد در حسنیه همه دریک صف بودند وامام هم روی صندلی🛋 نشسته بودند. رزمندگان هریکی به نوبت دست امام را و میرفتند. وقتی نوبت به من رسید👤 دیدم باکمال تعجب😧 ازجابرخواستند دوقدم جلو امدند وخواستند دست من ببوسند. 🔰من شدم ونگذاشتم من خم شدم و رابوسیدم. امام انجا به من قرآن کوچکی📕 هدیه دادند خیلی برایم تعجب بود که چطور امام این برخوردبامن داشتند⁉️میدانستیم که این قران راخیلی دوست دارد (شهید) و همیشه همراه دارد و بعد ما هم در وصیتش خواندیم که درجبهه به امام عصر (ع) هدیه داده است💞 🌷 شادی روحش http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفت بہ : پاسخ مَردم و اطعام یتیمان با من تو فقط دور و بر (س) باش..! . . .
🕊💌 هَرخانمےڪِہ‌چادُربِہ‌سَرڪُنَد ۅَعِفَّٺ‌ۅَرزَد ۅهَرجَۅانے‌ڪِہ‌نَمازِاَۅݪ‌ۅَقٺ ‌رادَرحَدِتَۅان‌شرۅع‌ڪُنَد اَگَردَسٺَم‌بِرِسَدسِفارِشَش‌رابِہ ‌مُۅݪایَم‌اِمام‌حُسِین خۅاهَم‌ڪَردۅَاۅرادُعامےڪُنَم. 🌷شَہیدحَسِین‌مِحرابے🌷 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید وحید زمانی نیا متولد۱۳۷۱ محافظ حاج قاسم بود و همراه حاجی شهید شد شعری زیبا توی این کلیپ میخونن که واقعا لذتبخشه http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🏴 فزت و رب الکعبه 🔰سپهبد : 🔸وقتی شمشیر بر فرق مبارک فرود آمد، این جمله را فرمود: "فزت و ربّ الکعبه" به خدای کعبه رستگار شدم. 🔹این رستگاری دو وجه دارد: یکی آسودگی از ، یکی رسیدن به آن جایگاه بزرگی که امیرالمؤمنین در آن به سر می‌برد. 📸 تصویر: حضور در حرم مطهر حضرت امیرالمومنین، علی علیه‌السلام http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
دوشب قبل حاج شیخ حسین انصاریان حرف خوبی زد گفت خدایا به محرومیت در ماه رمضونت صبر کردیم این تنبیه بزرگی بود 😢 دیگه با محرومیت به ماه محرمت نمیتونیم صبر کنیم مارو با حسینت تنبیه نکن😔 این حرفش خیلی درد داشت 😭💔 خدایا ما نمیتونیم از حسین جدا بشیم هرکاری با ما میکنی عیبی نداره هر بلائی سرمون میاری مختاری خدایا حسین و محرم حسینت رو از ما نگیر مارو از امام حسین علیه السلام جدا نکن الهی امین. 😭😭
💠دکتر احمدرضا بیضائی: 🌷محمودرضا، لپ تاپش💻 را روشن کرد و عکسهایی که با دوربین کوچکش _ دقایقی بعد از اصابت تیرها _ بالای سر محمد حسین مرادی🌷 گرفته بود را نشان داد. 🌷 دو تا تیر خورده بود. دکمه‌های پیراهنش را باز کرده بودند و خون پهلویش، زیرپیراهن سفیدش⚪️ را رنگین کرده بود. 🌷چشمها را روی هم فشار داده بود و آثار در چهره مردانه و غیورش پیدا بود. پرسیدم؛ چیزی هم می‌گفت اینجا⁉️ گفت: تا نفس داشت گفت: " "... http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆🏻💠 یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ ⚘ ای آنکه بخشش بر غضبش پیشی گرفته خداوند به موسی فرمود به عزتم قسم اگر فرعون در دریا یکبار مرا صدا میزد... میدادم🌸 ...🍀 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
Panahian-Clip-PeymoodanRaheSadSale.mp3
899.4K
🎵برای پیمودن راه صدساله در یک شب آماده‌ای؟ http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 🌺خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺سن شهادت: 25 سال 🌺اهل شهرستان تهران 🌺قسمت 5⃣5⃣ 🌺مادر در فراق ابراهیم 🌹✨🌹✨🌹✨🌹 🍃پنج ماه از شهادت ابراهیم می گذشت. هر چه مادر از ما می پرسید: «چرا ابراهیم مرخصی نمی آید؟» با بهانه های مختلف بحث را عوض می کردیم! ما می گفتیم: «الان عملیات هست، فعلا نمی توند بیاد» و خلاصه هر روز چیزی می گفتیم. تا اینکه یکبار مادر آمده بود داخل اتاق. رو به روی عکس ابراهیم نشسته بود و اشک می ریخت! گفتم: «مادر چی شده؟» گفت: «من بوی ابراهیم را حس می کنم! ابراهیم الان توی این اتاقه!» وقتی گریه اش کمتر شد گفت: «من مطمئن هستم که ابراهیم شهید شده.» 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃مادر می گفت: «ابراهیم دفعه آخر خیلی فرق کرده بود، هر چه گفتم: بیا بریم خواستگاری، می خوام دامادت کنم، اما او می گفت: نه مادر، من مطمئنم که برنمی گردم. نمی خواهم چشم گریانی گوشه خونه منتظر من باشه!» چند روز بعد بازم جلوی عکس ابراهیم وایساده بود و گریه می کرد. ما بالاخره مجبور شدیم دایی را بیاوریم تا به مادر حقیقت را بگوید. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃آن روز حال مادر به هم خورد. ناراحتی قلبی او شدیدتر شد و در سی سی یو بیمارستان بستری شد. سال ها بعد وقتی مادر را به بهشت زهرا(س) می بردیم بیشتر دوست داشت به قطعه 44 برود. به یاد ابراهیم کنار قبر شهدای گمنام می نشست. هر چند گریه برای او بد بود. اما عقده دلش را آنجا باز می کرد و حرف دلش را با شهدای گمنام می گفت. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹 📚کتاب سلام بر ابراهیم، صفحه 220 الی 221 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ... اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 🌺خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺سن شهادت: 25 سال 🌺اهل شهرستان تهران 🌺قسمت 6⃣5⃣ 🌺تفحص 🌹✨🌹✨🌹✨🌹 🍃سال 1369 آزادگان به میهن بازگشتند. بعضی ها منتظر بازگشت ابراهیم بودند ولی امید همه بچه ها ناامید شد. با چند تا از فرماندهان و دلسوختگان جنگ صحبت کردیم و قرار شد برای تفحص به منطقه فکه برویم. پس از جستجو، پیکرهای سیصد شهید پیدا شد. عشق به شهدای مظلوم فکه، باعث شد که در حین سخت بودن کار و موانع بسیار، کار در فکه را گسترش دهند. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹 🍃پنج سال پس از پایان جنگ کار تفحص در کانال کمیل آغاز شد. پیکرهای شهدا یکی پس از دیگری پیدا شدند اما از ابراهیم خبری نبود. مدتی بعد یکی از رفقای ابراهیم برای بازدید به فکه آمد. ایشان گفتند: «زیاد دنبال ابراهیم نگردید. او می خواسته گمنام باشد. بعید است پیدایش کنید.» ابراهیم در فکه مانده تا خورشیدی برای راهیان نور باشد. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹 🍃در اواخر دهه هفتاد، بار دیگر جستجو در منطقه فکه شروع شد. باز هم پیکرهای شهدا از کانال پیدا شد، اما تقریبا اکثر آنها گمنام بودند. پیکر شهدای گمنام به ستاد تفحص رفت. قرار شد در ایام فاطمیه و پس از یک تشییع باشکوه هر پنج شهید در یک نقطه از خاک ایران به خاک بسپارند. شبی که قرار بود پیکر شهدای گمنام در تهران تشییع شود ابراهیم را در خواب دیدم. با موتور جلوی درب خانه ایستاد. با شور و حال خاصی گفت: «ما هم برگشتیم!» و شروع کرد به دست تکان دادن. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹 🍃بار دیگر در خواب مراسم تشییع شهدا دیدم. تابوت یکی از شهدا از روی کامیون تکان خورد و ابراهیم از آن بیرون آمد. با همان چهره جذاب و همیشگی به ما لبخند می زد! فردا تشییع باشکوهی برگزار شد بعد هم شهدا برای تدفین به شهرهای مختلف فرستادند. من فکر می کنم ابراهیم با خیل شهدای گمنام، در روز شهادت حضرت صدیقه طاهره (س) بازگشت تا غبار غفلت را از چهره های ما پاک کند. برای همین بر مزار هر شهید گمنام که می روم به یاد ابراهیم و ابراهیم های این ملت فاتحه ای می خوانم 🌹✨🌹✨🌹✨🌹 📚کتاب سلام بر ابراهیم، صفحه 222 الی 224 http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ... اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──