💐🌸🌺🌷🌺🌸💐
#همسرانه
#همسرداری_شهدا
#همسر_سردار_شهید
#یوسف_کلاهدوز
شاید #علاقه_اش را خیلی به من نمی گفت ولی در #عمل خیلی به من #توجه می کرد.
با همین کارهایش #غصه_دوری از خانواده ام #یادم می رفت.
#حقوق که می گرفت، می آمد #خانه و تمام #پولش را می گذاشت توی #کمد من و می گفت: هر جور خودت #دوست داری #خرج کن .
خرید #خانه با من بود.
اگر خودش #پول لازم داشت می آمد و از من می گرفت.
هر وقت هم که #دلم برای #پدر و #مادرم تنگ می شد ، آزاد بودم یکی دو هفته بروم #اصفهان. اصلاً سخت نمی گرفت. از #اصفهان هم که بر می گشتم، می دیدم #زندگی خیلی #مرتب و #تمیز است.
#لباسهایش را خودش #می_شست و #آشپزخانه را مرتب می کرد.
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
*💠عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
💐🌸🌺🌷🌺🌸💐
#همسرانه
#همسرداری_شهدا
#همسر_سردار_شهید
#یوسف_کلاهدوز
شاید #علاقه_اش را خیلی به من نمی گفت ولی در #عمل خیلی به من #توجه می کرد.
با همین کارهایش #غصه دوری از خانواده ام #یادم می رفت.
#حقوق که می گرفت، می آمد #خانه و تمام #پولش را می گذاشت توی #کمد من و می گفت: هر جور خودت #دوست داری #خرج کن .
خرید #خانه با من بود.
اگر خودش #پول لازم داشت می آمد و از من می گرفت.
هر وقت هم که #دلم برای #پدر و #مادرم تنگ می شد ، آزاد بودم یکی دو هفته بروم #اصفهان. اصلاً سخت نمی گرفت. از #اصفهان هم که بر می گشتم، می دیدم #زندگی خیلی #مرتب و #تمیز است.
#لباسهایش را خودش #می_شست و #آشپزخانه را مرتب می کرد.
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#زندگی_به_سبک_شهدا
💖 زندگی با ایشان ، #زندگی راحتی نبود !
#سخت بود ، ولی به سختی اش می ارزید !
علی خیلی وقت نمی کرد که در خانه کنار من و بچه هایش باشد ، ولی همان وقت کمی هم که پیش ما بود ، وجودش به ما #آرامش می داد !
#مهربانی اش ، #ایمان اش و #قدرشناسی اش !
💖 یک روز #جمعه صبح دیدم پایین شلوارش را تا کرده زده بالا ، آستین هایش را هم !
پرسیدم :
حاج آقا!
چرا این طوری کرده ای ؟
رفت طرف #آشپزخانه .
گفت :
💞 به خاطر #خدا و برای #کمک به شما !
رفت توی آشپزخانه و #وضو گرفت و بعد هم شروع کرد به جمع و جور کردن !
رفتم که نگذارم ، در را رویم بست و گفت :
#خانم !
بروید بیرون !
#مزاحم نشوید !
پشت در #التماس می کردم :
حاج آقا !
شما رو به خدا بیا بیرون !
من #نارحت می شوم !
#خجالت می کشم !
شما را به خدا بیا بیرون !
💖 می گفت : چیزی نیست .
الان تمام می شود ، می آیم بیرون !
آشپزخانه را مرتب کرد ،
ظرف ها را چید سرجایشان ،
روی اجاق گاز را مرتب کرد ،
بعد شلنگ انداخت و کف آشپزخانه را شست !
آشپزخانه مثل دسته ی #گل شده بود .
🌷 شهید صیاد شیرازی 🌷
🍃
🌸🍃
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
❌در نشر لینک حذف نشود❌