eitaa logo
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
3.1هزار دنبال‌کننده
25.3هزار عکس
9.7هزار ویدیو
194 فایل
💠خاطرات،وصایا،سیره عملی شهدا💠 ،انتقادات پیشنهادات @Sun_man313 🕪مسئول تبادلات و تبلیغات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k در غیر اینصورت پیام ندهید این کانال در سروش👇 https://sapp.ir/golestanekhaterat
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 ❤️🕊 ✍ به روایت خواهر شهید 🔻 (3/1) 🔹سعید خیلی مهربون و منظم بود وقتی شهید شده بود ،همه از خنده هاش می گفتند.صدای خنده هاش، شوخی های به جاش. 🔸خیلی هم عاشق عکاسی بود، از همه ی اقوام عکس داشت، با همه رفیق بود. 🔸از سوم تا پنجم دبستان تقریبا بیشتر روزها خاطره هاشو می نوشت. 🔹از اول راهنمایی دیگه هر شب قبل از خواب حتما اتفاقات اون روزشو یادداشت میکرد. 🔹الان ما موندیم و یه عالمه دفتر خاطره و عکس و تصور زندگی با سعید. 🔸برادرم چند مرتبه رفت برای ثبت نام نیروی انتظامی ولی قبولش نکردن، هر دفعه به یه بهانه ای؛ تا بالاخره تلاشهاش نتیجه داد. 🔹وقتی قبول نمیشد،خیلی ناراحت میشد ولی، اصلا به اطرافیانش چیزی نمیگفت. این که من هم الان اطلاع دارم به خاطر خوندن دفتر خاطراتشه. .... 🌷 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
🌷 👇 زینب بین بچه‌هایم ( ۴ دختر و ۳ پسر) از همه سازگارتر بود. از هیچ چیز ایراد نمی‌گرفت. زینب از همه بچه‌هایم به خودم شبیه‌تر بود. صبور اما فعال بود. از بچه‌گی به من در کارهای خانه کمک می‌کرد. زینب بیشتر از اینکه دنبال لباس و خوردن و بازی باشد بود. همیشه به شوهرم می‌گفتم از هفت تا بچه‌ام، زینب سهم من است انگار قلبمان را با هم تقسیم 💔 کرده بودیم. 🔸 زینب بسیار درسخوان و خیلی مؤمن بود. زینب دوران دبستان به کلاسهای قرآن می‌رفت. زینب بعد از شرکت در این کلاس قرآن علاقه شدیدی به حجاب پیدا کرد. . مادرم سه تا روسری برایش خرید و زینب با روسری به مدرسه می‌رفت. و اُمّل صدایش می‌زدند. از همان دوران روزه می‌گرفت با وجود 🔥 آبادان و لاغری جسمی که داشت. اولین سالی که روزه گرفت قبل از رمضان پیشواز رفت و روزه می‌گرفت. 🌷 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸