★درد این زخم💔
❣که بر پیکر ما آسودهست
★از همان لحظهی
❣ #گمنامیِ_زهرا بودهست
★ما به این چند دهه
❣ #صبر شما مدیونیــم
★ #مادرانی که جگر گوشهیتان
❣مفقود است😔
#مادر_شهید_جاویدالاثر
#شبتون_شهدایی🌙
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
💠عشق به فرزند یا شهادت؟
🔹خیلی #مشتاق بود بچه به دنیا بیاید و او را ببیند و همیشه میگفت: «پس این بچه کی به دنیا میآید؟ »
🔸خیلی دوست داشت دخترش را ببیند ولی #عشقش به حضرت زینب(س)بیشتر بود. اگر بیشتر نبود اول #صبر میکرد بچه اش به دنیا می آمد و بعد میرفت. اما دیگرهیچ چیز نمیتوانست جلوی او را بگیرد و برای #دفاع از حرم حضرت زینب(س) رفت سوریه...
🔹حلما 17 روز بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد. میثم قبل از شهادتش یک روز از سوریه #زنگ زد و با هم صحبت کردیم. من اواخر دوره #بارداری_ام بود و روزهای سختی را میگذراندم.
🔸به او گفتم: «خسته شدم. زودتر بیا خانه » گفت: «زهره جان! سپردمتان به حضرت زینب(س)و از خانم خواسته ام به شما سر بزند...
🔹«میثم نجفی» مدافع حرم حضرت زینب(س)که در شهر حلب سوریه مجروح شده بود، پس از چند روز #کما در 13 آذر 93 به آرزویش که #شهادت بود رسید.
#شهید_میثم_نجفی🌷
شادی روحش #صلوات
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
چه
مراعات و
نظيريست
ميانِ #ڪلمات
بوی #تو، آمدنت
نم نم باران با عشــ♥️ـق
◻️تاریخ ولادت: ۱۳۷۴/۰۱/۲۶
◻️محل ولادت: تهران
◻️تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۸/۲۱
◻️محل شهادت: حلب_سوریه
#فرازی_از_وصیت_نامه_شهید 📜
📝 #صبر را سرلوحه خود قرار دهید و مطمئن باشد که هر کسی از این دنیا خواهد رفت و تنها کسی که باقی میماند #خداوند متعال است
📝اگر دلتان گرفت یاد عاشورا کنید و مطمئن باشید غم شما از غم #ام_الصائب خانوم زینب کبری(س) کوچک قرار است روضه ابا عبدلله و خانوم زینب کبری💔 فراموش نشود و حقیقتا مطمئن باشید که تنها با #یادخداست که دلها آرام میگیرد💗
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🥀🌴🎋🌹🎋🌴🥀
#مادرانه
#صبوری
من #صبورم اما
آه...
این #بـغض گران
#صبر نمی داند چیست ...
#به_یاد_مادران_شهدا
#پنجشنبه_های_دلتنگی
شادی روح#شهدا و #امام_شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀🌴🎋🌹🎋🌴🥀
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://www.instagram.com/Golestane_khaterate_shohada
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
🍃از وقتی خبر بازگشت #شهدای_خانطومان را شنیده ام دلم لرزیده. #بغض گلویم را به اسارت گرفته و چشمانم دنبال بهانه ای تا ببارند.😔
.
🍂سخت است در جاده #انتظار به امید خبری از گمشده ات بنشینی و جز #صبر چاره ای نداشته باشی.خانواده شهدا روزهای زیادی را به انتظار نشسته اند برای خبری از شهیدشان.....😞
.
🍃شاید از #حسین و محرم اش خواسته اند و چله گرفته اند که خبری برسد .شاید از #رقیه سه ساله خواسته اند تا دختران بی تاب با خبری از پدر آرام شوند. از #زینب خواسته اند تا نشانی از برادر گمشده بیابند. به #حضرت_مادر متوسل شده اند تا چشم های منتظر مادران شهدا ،منور به وصال شود. به #علمدار متوسل شده اند تا امیدشان ناامید نشود و خبری از پیکر به یادگار مانده در خاک #خانطومان برسد.🥀
.
🍂بگذریم از دلتنگی ها. از سختی های زندگی بدون مرد خانواده.بگذریم از درد #فراق . از بیقراری کودکان شهدا..بگذریم از جای خالی که با هیچ چیزی پر نمی شود اما چشمتان روشن بالاخره خبری رسید..اگر روزی #وداع کردید حالا در معراج به #وصال رسیدید.پیکری را آوردند تا بغضهایتان را خالی کنید و آرام شوید.حال دیگر #مزاری هست که #پنج_شنبه ها که دلتان گرفت بروید و عقده دل باز کنید.😭
🍃چشمتان روشن چشم های #منتظر.دعا کنید برای آنها که هنوز هم منتظرند تا خبری از شهیدشان برسد.😓
.
🍂دعا کنید برای آنها که خودشان را گم کرده اند و پریشان و بلاتکلیف اند..
.
🍃دعا کنید برای آن #یوسف_گمگشته ای که با غیبتش در کلبه احزان به سر می بریم اما حواسمان نیست که منتظر ظهورش باشیم....
برای #ظهور دعا کنید....😭
.
#از_شام_بلا_شهید_آوردند...😔
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://www.instagram.com/Golestane_khaterate_shohada
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
مظلومیت و صبر امیرالمومنین4_5792085645757251607.mp3
زمان:
حجم:
2.5M
👆بسیار زیبا و جانسوز👆
✅چرا امیرالمومنین #صبر کرد و حضرت زهرا به دفاع از #دین پرداخت؟
👈 #نشر_دهید
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://www.instagram.com/Golestane_khaterate_shohada
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌱شهید حاج محمد علیم عباسی
معروف به شهرام، اسوة #صبر و #استقامت و #اسطورة_اخلاق و #مهربانی، نه تنها طبیب تن که طبیب جان نیز بود.💚
اولین بار در 15 سالگی🙂 به جبهه بستان اعزام شد و از ناحیه کمر شدیداً زخمی شد اما آن روح بزرگ آسمانی را زخم های خرد زمین گیر نکرد 🌸🍃
پس از بهبودی در فتح فاو شجاعانه شرکت کرد.🌾
وی ضمن حضور در جبهه در "رشته پزشکی" پذیرفته شد اما حضور در سنگر را واجب دانست.🇮🇷
و سرانجام در تاریخ 65/11/1
در عملیات کربلای 5 در شلمچه به دیدار حق شتافت.🕊
💫 یادش گرامی راهش پررهرو.🤲
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌴🌹🕊🏴🕊🌹🌴
#شهدا
#محرم
#امام_حسین_ع
#عزاداری
#خاطرات
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_احمد_کاظمی
برگزاری هیأت ومراسم عزاداری در دهه اول محرم، برایش از #اهم_واجبات به شمارمیآمد وسنگ تمام میگذاشت، اما کیفیت اجرای آن برایش خیلی مهم تر بود. طوریکه میتوان ازهیأت عاشقان ثارالله (ع)، لشکر «۸ نجف اشرف» ، بهعنوان یک الگوی نمونه عزاداری نام برد. از چند وقت پیش بزرگ ترها و معتمدین خود را در لشکر خبر میکرد؛ چندتا بسیجی و یکی،دوتا پیرغلام امام حسین(ع) . بعدهم تقسیم کارمیکرد. «حاج حسین ، حاج عباس، سیدناصر، حاج فاضل، حاج رضا ،حاج غلامعلی، حاجآقا جنتیان، برادر احمدپور» و بسیجیها،هرکدام براساس #تخصص و توانشان، مسئولیتی را برعهده میگرفتند. آنها هم حاجی را خوب میشناختند؛ باوجود #اخلاص و #صبر، اما جدی ، #منظم و ریزبین . اول کار تذکرات را میداد، سخنران و تک تک موضوعات و مطالب قابل بحث برایش خیلی مهم بود و میگفت : انقلاب ما بر گرفته از #قیام_امام_حسین_ع وهمین مراسمها بود و تداوم آن هم منوط به آن است؛ پس باید محتوای این مراسمها قوی باشد. #احترام به عزاداران از بزرگ ترها گرفته تا اطفال و حتی همسایگان #مسیحی نیز از توصیههای ویژه اش بود .
معمولا خودش #دم_در_میایستاد و همه چیز را با دقت کنترل میکرد، البته مدیریتش هم اینگونه بود و همه میدانستند کارشان را باید به بهترین شکل انجام دهند . دیگر نیازی به تذکر مجدد نبود و کمتر به او مراجعه میشد.
#اللهم_الرزقنا
#شفاعت_الحسین
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻0
🏴چرا یک روز تکریم مادران و همسران شهدا؟!
👈 13جمادی الثانی سالروز رحلت حضرت #ام_البنین، روز #تکریم_مادران و #همسران شهدا نامیده شده است.
✅اصل این تکریم و تعظیم بسیار بجا و بلکه برای جامعه ما ضروری است
⁉️اما چرا یک روز؟
☝️مگر یک روز، توان انعکاس #فداکاری و #ایثار و#صبر آنها را دارد⁉️
✅فقط باید لحظهای خود را به جای آنها گذاشت تا نقش بینظیرشان را کمی درک کرد.
🌺پیشنهاد #هفته_تکریم_مادر_و_همسر_شهدا👇👇👇
✅به نظر میرسد از 13 تا 20 جمادی که میلاد حضرت #فاطمه س است زمان خوبی برای توجه و تکریم این بزرگ زنان است.
☝️زنانی که با #تربیت_ولایی فرزندان، در زمانی که نایب #امام_زمان عج ندای #نصرت سر داد، به یاری او شتافتند و حماسه بزرگ #دفاع_مقدس را آفریدند.
استاد #مُلایی
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀
#مادرانه
#محمد_شهیدم
#محمد همیشه برای نماز پیشقدم از تمامی بچههایم بود و در کارهای خانه به من کمک زیادی میکرد .
آرام و با وقار بود و برای انجام هر کاری قبلش فکر میکرد .
روزه و نماز شبش ترک نمیشد،
#محمد وقتی به جبهه اعزام شد که بردار بزرگش #غلامعلی_بذرافکن مدتی قبل به جبهه رفته و در عملیات خیبر #مفقود شده بود و نزدیک به سه سال بود که از #غلامعی خبری نداشتیم .
این #مادر_شهید در حالی که با دستان خسته از کار و تلاش #مادرانه_اش صورتش که دانههای اشک بر رویش حلقه بسته بود را پاک میکرد، گفت:
به #محمد گفتم: #مادر_جان از #برادر بزرگت هنوز خبری نداریم تو تنهایمان نگذار .
با شنیدن این کلام #محمد گوشه چادرم را پاک کرده و با بوسیدنم گفت :
#برادرم راه خودش را رفته من هم راه خودم را میروم و در حال حاضر بر من واجب است که به جبهه بروم و شما هم #صبر کرده و راه خانم #زینب_کبری_س را پیشه کنید .
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهشان_پر_رهر
شادی روح #امام_راحل و #شهدا و سلامتی #مادران_شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌴🕊🌹🏴🌹🕊🌴
#شهداء
#امام_حسین_ع
#عزاداری
#خاطرات
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_احمد_کاظمی
برگزاری هیأت ومراسم عزاداری در دهه اول محرم، برایش از #اهم_واجبات به شمارمیآمد وسنگ تمام میگذاشت، اما کیفیت اجرای آن برایش خیلی مهم تر بود. طوریکه میتوان ازهیأت عاشقان ثارالله (ع)، لشکر «۸ نجف اشرف» ، بهعنوان یک الگوی نمونه عزاداری نام برد. از چند وقت پیش بزرگ ترها و معتمدین خود را در لشکر خبر میکرد؛ چندتا بسیجی و یکی،دوتا پیرغلام امام حسین(ع) . بعدهم تقسیم کارمیکرد. «حاج حسین ، حاج عباس، سیدناصر، حاج فاضل، حاج رضا ،حاج غلامعلی، حاجآقا جنتیان، برادر احمدپور» و بسیجیها،هرکدام براساس #تخصص و توانشان، مسئولیتی را برعهده میگرفتند. آنها هم حاجی را خوب میشناختند؛ باوجود #اخلاص و #صبر، اما جدی ، #منظم و ریزبین . اول کار تذکرات را میداد، سخنران و تک تک موضوعات و مطالب قابل بحث برایش خیلی مهم بود و میگفت : انقلاب ما بر گرفته از #قیام_امام_حسین_ع وهمین مراسمها بود و تداوم آن هم منوط به آن است؛ پس باید محتوای این مراسمها قوی باشد. #احترام به عزاداران از بزرگ ترها گرفته تا اطفال و حتی همسایگان #مسیحی نیز از توصیههای ویژه اش بود .
معمولا خودش #دم_در_میایستاد و همه چیز را با دقت کنترل میکرد، البته مدیریتش هم اینگونه بود و همه میدانستند کارشان را باید به بهترین شکل انجام دهند . دیگر نیازی به تذکر مجدد نبود و کمتر به او مراجعه میشد.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#ماه_خون_و_قیام
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com
✫⇠ #زندگینامه_شهید_مرتضی_جاویدی
📚پیشانی و بوسه(جلد ۶، شمع صراط)
📘#نیمه_پنهان_ماه
✍ به روایت همسر شهید
✫⇠#قسمت_بیست_و_سوم
🍃بعد از رفتن آقا مرتضی، زینب مریض شد . من در آن موقع به یاد خوابی افتادم که خود آقا مرتضی دیده بود .
او به من گفت: خواب دیده ام زینب مرده است.
خیلی ترسیدم. سریع زینب را به فسا و دکتر بردم. بعد از آن به منزل دایی ام رفتم. در همان موقع آقا مرتضی با من تماس گرفت و از زینب احوالپرسی کرد. یادم می آید که در آن روز باران شدیدی هم می بارید به طوری که همه کوچه و خیابان ها پر از آب شده بود. از او پرسیدم: مگر نمی خواهید به فسا بیایید؟
-برای چه بیایم؟
- ساخت خانه یادتان رفته؟
-الان نمی توانم چون قرار است عملیات بشود.
بعد از کمی صحبت کردن خداحافظی کردیم و من به جلیان رفتم.
🍀بعد از چند روزی از رادیو شنیدم که در منطقه جنوب عملیات شده ، خیلی به فکر فرو رفتم. بعد از حدود چهار روز به منزل دایی ام در فسا رفتم. تا ببینم, مرتضی تماس گرفته یا نه و دقیقا در همان روز تلفن کرد. بعد از احوالپرسی به من گفت:خواب دیده ام زینب حالش بد است!
-درست است دوباره زینب حالش خوب نیست.
-شما شب آنجا بمان دوباره با شما تماس می گیرم.
همان شب مجددا با من تماس گرفت و به من گفت: خبری به شما می گویم و می خواهم فعلا به کسی چیزی نگویید. علی مفقود شده! [ازاده گرانقدر علی جاویدی برادر مرتضی]
این خبر واقعا مرا ناراحت کرد. آنقدر که گریه ام گرفت ولی در آن محیط خودم را کنترل کردم و فردای آن روز به روستا برگشتم. حدود سه چهار روز بعد از این ماجرا پدر و مادر آقا مرتضی از این موضوع باخبر شدند.
🍃بعد از عملیات کربلای 4 تا زمان شهادتش من دیگر او را ندیدم. فقط دو مرتبه تلفنی با من صحبت کرد. بار دوم روز 6 بهمن ماه سال 65 بود[دو روز قبل از شهادتش] که من به او گفتم: آقا مرتضی این بار خیلی سفرت طول کشیده مگر نمی خواهید بیایید, دلمان برایتان تنگ شده است می خواهیم چهره ات را ببینیم !
🍀با خنده گفت:مگر شما تلوزیون نگاه نمی کنید، همین چند روز پیش عکس مرا داخل آن انداحتند[مصاحبه ای که شهید اوینی با ایشان انجام دادند]. فعلا نمی توانم بیایم چون همین روزها یک عملیات دیگر در پیش داریم اگر سالم ماندم حتما به شما سری می زنم.
من در آن زمان باردار بودم و در پایان صحبت مرا قسم داد و گفت:
تو را به خدا مواظب خودت باش انشاءالله بعد از تولد بچه شما را به اهواز بر می گردانم.
🍃بعد از من خواست گوشی را به زینب بدهم. در آن زمان زمان, زینب در سن و سالی نبود که بتواند حرفی بزند. هر چه آقا مرتضی بلند حرف می زد تا بلکه جوابی از زینب بشنود موفق نمی شد. طوری بلند حرف می زد که ما در فاصله حدود یک متری فریادهای او را می شنیدیم. او مرتب می گفت: آهای بابا زینب جوابم بده!
من گوشی را گرفتم و به آقا مرتضی گفتم: مگر سر کوه هستی که این طور داد می زنی، مگر زینب می تواند حرف بزند.
گفت:من دلم می خواهد صدای زینب را بشنوم خیلی دلم برایش تنگ شده است. دو ماه است که او را ندیده ام.
دوباره گوشی را به زینب دادم ولی باز او هیچ حرفی نزد و فقط به گوشی خیره شده بود.
آخرین جمله ای که آقا مرتضی به من گفت این بود که: از شما خواهش می کنم که بچه را خوب#تربیت کنی و به خاطر خدا#صبر داشته باشی.
با ما خداحافظی کرد.
🍃آن شب با این جمله آقا مرتضی خوابم نبرد و مرتب این جمله آخر را در ذهنم مرور می کردم و هر چه سعی می کردم که بفهمم منظور او از این حرف چه بود متوجه نمی شدم. فردای آن روز به اتفاق زینب به روستا برگشتیم. اصلا حال و روزخوبی نداشتم حتی توان نداشتم که بتوانم کارهای خانه را انجام دهم.
بی اختیار البوم عکس را برداشتم و آن را ورق زدم هر عکسش را که نگاه می کردم کوهی از غم و اندوه بر دوشم سنگینی می کرد و بی اختیار اشک از چشمانم جاری می شد...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4
عضویت در واتساپ👈🏻09178314082
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸