eitaa logo
کانال خبری گلستان شهدا
50.3هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
12.4هزار ویدیو
4 فایل
ارتباط با کانال و تبلیغات👇 https://eitaa.com/Admin_GolestanShohada ✅ کانال خبری گلستان شهدا با کد ۱-۱-۶۹۲۶۷-۶۱-۴-۲ در سامانه شامد وزارت ارشاد ثبت گردیده است. این کانال شخصی بوده و هیچ ارتباطی به ارگان خاصی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
تصویر شهید مدافع حرم #محسن_حججی در کنار قطعه و مزار #شهدای_گمنام گلستان شهدای اصفهان #عید_نوروز سال ۱۳۹۶ کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
‌‌... ایام برای دیدار اقوام به رفتیم . روز آخر، سر مزار رفتم. با گریه از خدا خواستم تا ما هم مثل راهی شویم. توی حال خودم بودم. هنوز به مزارش نرسیده بودم. یک دفعه سنگ قبر یک توجهم را جلب کرد. شهید علیرضا کریمی! او زیارت کربلا بوده، و درآخرین دیدار به مادرش چنین گفته: می‌روم و تا راه کربلا باز نگردد باز نمی‌گردم! و پیکر مطهرش با اولین کاروان کربلا، به باز می‌گردد!! این را از ابیاتی که روی سنگ مزارش نوشته بود فهمیدم. انگار گمشده‌ای را پیدا کردم.همان جا نشستم و دعا کردم. روز بعد برگشتيم . آماده رفتن به محل کار بودم. یک دفعه شماره تلفن کاروان کربلای روی طاقچه ، نظرم را جلب کرد. تماس گرفتم و درباره ثبت نام کربلا، پرسیدم. گفت: ما داریم فردا حرکت می‌کنیم. دو تا از مسافرامون همین الان کنسل کردن، اگه میتونی همین الان بیا!! خودم را به آژانس رساندم، مسئول شرکت زیارتی را دیدم. گفتم: من نه گذرنامه و نه پولم جور نیست! مسئول آژانس، شناسنامه رو بجای پاسپورت گرفت و پول را موکول کرد به بعد از مسافرت! هیچ چیز هماهنگ نبود. اما انگار کار دست کس دیگه‌ای بود. راهی سفر شدیم. در ورودی ، برای لحظاتی حضور علیرضا را حس کردم. هرجا هم می‌رفتیم ابتدا به نیابت (عج) و بعد به یاد علیرضا زیارت می کردیم.. پس از بازگشت برای عرض رفتم اصفهان سر مزار علیرضا . آنجا با برادر شهید که ابیات روی سنگ قبر بود آشنا شدم. داستان خودم را تعریف کردم. از ایشان شنیدم این نوجوان شهید در پایان آخرین اش نوشته بود: " ...برادر شما علیرضا کریمی" . علیرضا با همه ما در کربلا وعده کرده بود... کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf
خاطره از کتاب با زهرا آمد خانه‌مان. عدل برگشت به مجسمه‌یِ زن گوشه اتاق گیر داد: "دایی اگر ناراحت نمی‌شی ، جای این مجسمه ، عکس بذار ." سری جنباندم که یعنی ببینم چه می شود ولی ته دلم گفتم : اینم با این زیادی رو مخه! انگار حرف دلم را از چشمانم خواند. نیشخندی زد و گفت :ان شاالله بهش میرسی! مدتی به این فکر می‌کردم که چرا گفت عکس شهید کاظمی ؟! مگر عکس قحطی است ؟!چرا عکس نه ، چرا عکس و نه! آخر ، یک روز ازش پرسیدم. گفت: "اگر عکس شهید جلوی چشمت باشه ، دیگه ازش خجالت می‌کشی هر کاری انجام بدی " ... . کانال رسمی گلستان شهدا اصفهان: @GolestanShohadaEsf