@Ostad_Shojaeحقایق اربعین ۱.mp3
زمان:
حجم:
6.9M
#تلنگری_اربعین
#حقایق_اربعین ۱
✦ اربعین در حال ایجاد یک تحول است
اما نه فقط در سطح زمین،
بلکه اربعین درحال تغییر نظام برزخی و ملکوتیِ عالَم است❗️
#استاد_شجاعی
#آیتالله_میرعابدینی
─═༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
@Ostad_Shojaeحقایق اربعین ۲.mp3
زمان:
حجم:
7.83M
#تلنگری_اربعین
#حقایق_اربعین ۲
➖ در اجتماع بزرگ اربعین، همه ساله، مردم بسیاری از ادیان و مذاهب دیگری بجز اسلام نیز شرکت میکنند.
💥اما بسیاری از مسلمانان و عزاداران امام حسین(علیهالسلام)، حتی به آن فکر هم نمیکنند!
▪️ تفاوت این دو گروه در چیست ؟
#مقام_معظم_رهبری
#استاد_شجاعی
─═༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
@Ostad_Shojaeحقایق اربعین ۳.mp3
زمان:
حجم:
8.69M
#تلنگری_اربعین
#حقایق_اربعین ۳
- زائر اربعین، به میزان .........؟
💫 به هدف اصلی این زیارت، نزدیک شده و در آیندهای که اربعین درحال رقم زدن آن است، مؤثر خواهد بود.
#استاد_شجاعی
#استاد_عالی
─═༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
9.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#صاحبخانه_های_بهشت
▪️ روضه خوانی دختربچهی عراقی از مشایه
─═༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
@Ostad_Shojae4_5938301588236929858.mp3
زمان:
حجم:
28.91M
#اربعین_چیست؟
#نسخه_فارسی
از صفر تا صد، همهی آنچه که باید دربارهی #اربعین بدانیم؛
ـ بررسی بُعد تاریخی اربعین!
ـ بررسی بُعد بینالمللی اربعین!
ـ بررسی بُعد سیاسی و اجتماعی اربعین!
ـ بررسی بُعد آخرالزمانی و معنوی اربعین!
#استاد_شجاعی
#آخرالزمان
─═༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گریز_به_روضه_علی_اصغر_ع
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّيقَةِفاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبيبَةِ حَبيبِكَ وَ نَبِيِّكَ وَأُمِّ اَحِبّآئِكَ وَ اَصْفِيآئِكَ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَ فَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمينَ
_آقا سلام، روضـه مادر شروع شد
_باران اشک های مکرر، شروع شد
آجرک الل،،،
یا بن الحسن،،، آقا،،، بازم ایام عزای مادرتون زهرای مرضیه،،،شروع شد،،،
_آقا اجــازه هســت بخوانم برایتان
_این اتفاق از دم یک در، شروع شد
آقا منو ببخشید،،،
مصیبت مادرتون زهرای مرضیه، از آنجایی شروع شد که هنوز آب غسل پیغمبرخدا خشک نشد،یه عده نامرد ریختند درب خانه امیرالمومنین،،،
_این اتفاق از دم یک در، شروع شد
یوسف فاطمه،،،امام زمان،،،
_تا ریشـــه های چـــادر خاکی مادرت
_آتش گرفت، روضـه معجر شروع شد
نانجیب دومی صدا زد علی بیرون بیا،وگرنه خونه رو آتیش میزنم،،،بمیرم برات مادر،،،زهرای مرضیه اومد پشت در، فرمود: حیا نمیکنی نانجیب؟
میخواهی بدون اجازه وارد بشی؟
یک نفر صدا زد ! ای نانجیب،مگه نمیدونی این خونه، خونه پیغمبره؟ این ها هم، بچه های پیغمبرند؟
"اِنَّ فیها فاطِمَه"
زهرای مرضیه داخل این خونه است،،،
نانجیب مگه نمیشنوی،صدای دختر پیغمبره؟،،،
هر چی گفتند داخل این خونه بچه های پیغمبره، اما اون بی حیا اعتنا نکرد،،،صدا زد!
"وَاللَّهِ لأَحْرِقَنَّ عَلَيْكُمْ"
بخدا قسم خونه رو به آتیش میکشم،،،
📚منبع: تاریخ الطبری، ج 2، ص 233
اگرچه دختر پیغمبر باشه،،،خونه رو با اهلش به آتیش میکشم،
خدایا همه جا رسمه، هر کی بابا از دست میده،،،مردم براش دسته گل می برند،،، اما مدینه بجای دسته گل،،،،
نانجیب اشاره کرد،،،هیزم ها رو بیارید،خونه رو آتیش بزنید،،،
ای وای،،، ای وای،،،
مردم مدینه دارند نگاه میکنند، یدفعه دیدند،،،شعله های آتش بلند شد،،،
_تا ریشــه های چـــادر خـاکی مادرت
_آتش گرفت، روضه معجر شروع شد
یا صاحب الزمان،،،منو ببخشید آقا،،،مادرتون زهرا پشت در ایستاده،،،نميذاره این نامردها وارد بش،،،
اما نانجیب حیا نکرد،،،آنچنان با لگد به این در زد! ،،، صدای ناله مادر بلند شد،،،
یا ابتاه،،، یا رسول الله،،،
"هَکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ"
بابا یا رسول الله ببی،،، با دخترت چه کردند،،،پهلوم رو شکستند،،،
_فـریادهای مادر پهلو شکــسته ات
_تا شد فشار در دو برابر، شروع شد
سادات منو ببخشید،،،
همينجا بود صدای ناله مادرتون بلند شد،،،
"یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل"
📚بحارالانوار، ج 8، ص 230
فضه بیا بخدا محسنم رو کشتند،،،
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰#گریز_به_روضه_علی_اصغر_ع
_کاش وقت در شکستن پای دشمن می شکست
_تا که میــــخ در نشــــان پهلوی زهــــرا نبود
_کاش یک تن بود در آنجا ومی گفت این سخن
_کشتـن شش ماهــه پاداش ذی القـــــربی نبود
یا صاحب الزمان،،،
اگر اینجا محسن شش ماهه رو بین در دیوار کشتند،،،کربلا هم یک شش ماهه ای رو،روی دستهای باباش پرپر کردند،،،
آماده ای بگم یا نه،،،
ابی عبدالله نگاه کرد،دید علی اصغرش، داره روی دستهاش جان میده،،،
"فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن"
گوش تا گوش علی رو دریدند،،،
_الا ای تــیر با مـن قطع کـــردی گفتگویــش را
_لب من بر لبـش بود و تو بوسـیدی گلویش را
_درست آندم که حلق تشنه ی او را توبوسیدی
_تبســم کــرد و زهـــرا مادرم بوسید رویش را
علی اصغرم،،،یه بار ديگه چشمات رو باز کن پسرم،،، من آوردمت اینجا، سیرابت کنم حالا جواب مادرت رو چی بگم،،،
پاشو ببین مادرت منتظره،،،چطوری جنازه ات رو برگردونم علی اصغر،،،
هر کجا نشستی ناله بزن،،،
یاحسین،،،
_حس کـــرد ناز بوســه ی تیر ســـه شعبه را
_بیدار شد ز خواب و دوباره به خواب رفت
"الا لعنه الله علی القوم الظالمین"
"الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم"
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
متن خطبه مشهور امام سجاد (ع) در مجلس یزید/ از واکنش های یزید تا سخنان عالم یهودی
حضرت على بن الحسین علیه السلام از یزید درخواست نمود که در روز جمعه به او اجازه دهد در مسجد خطبه بخواند، یزید رخصت داد؛ چون روز جمعه فرا رسید یزید یکى از خطباى مزدور خود را به منبر فرستاد و دستور داد هر چه تواند به على و حسین علیهما السلام اهانت نماید و در ستایش شیخین و یزید سخن براند، و آن خطیب چنین کرد.
امام سجاد علیه السلام از یزید خواست تا به وعده خود وفا نموده و به او رخصت دهد تا خطبه بخواند، یزید از وعدهاى که به امام علیه السلام داده بود پشیمان شد و قبول نکرد .
معاویه پسر یزید به پدرش گفت: خطبه این مرد چه تأثیرى دارد؟ بگذار تا هر چه مى خواهد، بگوید.
یزید گفت: شما قابلیتهاى این خاندان را نمى دانید، آنان علم و فصاحت را از هم به ارث مى برند، از آن مى ترسم که خطبه او در شهر فتنه بر انگیزد و وبال آن گریبانگیر ما گردد (1) .
به همین جهت یزید از قبول این پیشنهاد سرباز زد و مردم از یزید مصرانه خواستند تا امام سجاد علیه السلام نیز به منبر رود.
یزید گفت: اگر او به منبر رود، فرود نخواهد آمد مگر اینکه من و خاندان ابوسفیان را رسوا کرده باشد!
به یزید گفته شد: این نوجوان چه تواند کرد؟ !
یزید گفت: او از خاندانى است که در کودکى کامشان را با علم برداشته اند.
بالاخره در اثر پافشارى شامیان، یزید موافقت کرد که امام به منبر رود.
آنگاه حضرت سجاد علیه السلام به منبر رفته و پس از حمد و ثناى الهى خطبهاى ایراد کرد که همه مردم گریستند و بیقرار شدند.فرمود:
ایها الناس! اعطینا ستا و فضلنا بسبع: اعطینا العلم و الحلم و السماحه والفصاحه و الشجاعه و المحبه فی قلوب المؤمنین، و فضلنا بان منا النبی المختار محمدا و منا الصدیق و منا الطیار و منا اسد الله و اسد رسوله و منا سبطا هذه الامه.من عرفنی فقد عرفنی و من لم یعرفنی انبأته بحسبی و نسبی.
ایها الناس! انا ابن مکه و منى، انا ابن زمزم و الصفا، انا ابن من حمل الرکن باطراف الردا، انا ابن خیر من ائتزر و ارتدى، انا ابن خیر من انتعل و احتفى، انا ابن خیر من طاف وسعى، انا ابن خیر من حج ولبى، انا ابن خیر من حمل على البراق فی الهواء، انا ابن من اسری به من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى، انا ابن من بلغ به جبرئیل الى سدره المنتهى، انا ابن من دنا فتدلى فکان قاب قوسین او ادنى، انا ابن من صلى بملائکه السماء، انا ابن من اوحى الیه الجلیل ما اوحى، انا ابن محمد المصطفى، انا ابن علی المرتضى، انا ابن من ضرب خراطیم الخلق حتى قالوا: لا اله الا الله.
انا ابن من ضرب بین یدی رسول الله بسیفین و طعن برمحین و هاجر الهجرتین و بایع البیعتین و قاتل ببدر و حنین و لم یکفر بالله طرفه عین، انا ابن صالح المؤمنین و وارث النبیین و قامع الملحدین و یعسوب المسلمین و نور المجاهدین و زین العابدین و تاج البکائین و اصبر الصابرین و افضل القائمین من آل یاسین رسول رب العالمین، انا ابن المؤید بجبرئیل، المنصور بمیکائیل.
انا ابن المحامی عن حرم المسلمین و قاتل المارقین و الناکثین و القاسطین و المجاهد اعداءه الناصبین، و افخر من مشى من قریش اجمعین، و اول من اجاب و استجاب لله و لرسوله من المؤمنین، و اول السابقین، و قاصم المعتدین و مبید المشرکین، و سهم من مرامى الله على المنافقین، و لسان حکمه العابدین و ناصر دین الله و ولى امر الله و بستان حکمه الله و عیبه علمه، سمح، سخی، بهى، بهلول، زکی، ابطحی، رضی، مقدام، همام، صابر، صوام، مهذب، قوام، قاطع الاصلاب و مفرق الاحزاب، اربطهم عناناو اثبتهم جنانا، و امضاهم عزیمه و اشدهم شکیمه، اسد باسل، یطحنهم فی الحروب اذا ازدلفت الاسنه و قربت الاعنه طحن الرحى، و یذرؤهم فیها ذرو الریح الهشیم، لیث الحجاز و کبش العراق، مکی مدنی خیفی عقبی بدری احدی شجری مهاجری . من العرب سیدها، و من الوغى لیثها، وارث المشعرین و ابو السبطین: الحسن و الحسین، ذاک جدی علی بن ابى طالب.
اى مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگى بر دیگران فضیلت بخشیده است، به ما ارزانى داشت علم، بردبارى، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را، و ما را بر دیگران برترى داد به اینکه پیامبر بزرگ اسلام، صدیق (امیر المؤمنین على علیه السلام)، جعفر طیار، شیر خدا و شیر رسول خدا صلى الله علیه و آله (حمزه)، و امام حسن و امام حسین علیه السلام دو فرزند بزرگوار رسول اکرم صلى الله علیه و آله را از ما قرار داد (2) . (با این معرفى کوتاه) هر کس مرا شناخت که شناخت، و براى آنان که مرا نشناختند با معرفى پدران و خاندانم خود را به آنان م ىشناسانم.
اى مردم! من فرزند مکه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کسى هستم که حجر الاسود را با رداى خود حمل و در جاى خود نصب فرمود، من فرزند بهترین طواف و سعى کنندگانم، من فرزند بهترین حج ک
نندگان و تلبیه گویان هستم، من فرزند آنم که بر براق سوار شد، من فرزند پیامبرى هستم که در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصى سیر کرد، من فرزند آنم که جبرئیل او را به سدره المنتهى برد و به مقام قرب ربوبى و نزدیکترین جایگاهمقام بارى تعالى رسید، من فرزند آنم که با ملائکه آسمان نماز گزارد، من فرزند آن پیامبرم که پروردگار بزرگ به او وحى کرد، من فرزند محمد مصطفى و على مرتضایم، من فرزند کسى هستم که بینى گردنکشان را به خاک مالید تا به کلمه توحید اقرار کردند.
من پسر آن کسى هستم که برابر پیامبر با دو شمشیر و با دو نیزه مىرزمید، و دو بار هجرت و دو بار بیعت کرد، و در بدر و حنین با کافران جنگید، و به اندازه چشم بر هم زدنى به خدا کفر نورزید، من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبیا و از بین برنده مشرکان و امیر مسلمانان و فروغ جهادگران و زینت عبادت کنندگان و افتخار گریه کنندگانم، من فرزند بردبارترین بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بیت پیامبر هستم، من پسر آنم که جبرئیل او را تأیید و میکائیل او را یارى کرد، من فرزند آنم که از حرم مسلمانان حمایت فرمود و با مارقین و ناکثین و قاسطین جنگید و با دشمنانش مبارزه کرد، من فرزند بهترین قریشم، من پسر اولین کسى هستم از مؤمنین که دعوت خدا و پیامبر را پذیرفت، من پسر اول سبقت گیرندهاى در ایمان و شکننده کمر متجاوزان و از میان برنده مشرکانم، من فرزند آنم که به مثابه تیرى از تیرهاى خدا براى منافقان و زبان حکمت عباد خداوند و یارى کننده دین خدا و ولى امر او، و بوستان حکمت خدا و حامل علم الهى بود.
او جوانمرد، سخاوتمند، نیکوچهره، جامع خیرها، سید، بزرگوار، ابطحى، راضى به خواست خدا، پیشگام در مشکلات، شکیبا، دائما روزهدار، پاکیزه از هر آلودگى و بسیار نمازگزار بود . او رشته اصلاب دشمنان خود را از هم گسیخت و شیرازه احزاب کفر را از هم پاشید. او داراى قلبى ثابت و قوى و ارادهاى محکم و استوار و عزمى راسخ بود وهمانند شیرى شجاع که وقتى نیزهها در جنگ به هم در مىآمیخت آنها را همانند آسیا خرد و نرم و بسان باد آنها را پراکنده مىساخت. او شیر حجاز و آقا و بزرگ عراق است که مکى و مدنى و خیفى و عقبى و بدرى و احدى و شجرى و مهاجرى (3) است، که در همه این صحنه ها حضور داشت.او سید عرب است و شیر میدان نبرد و وارث دو مشعر (4) ، و پدر دو فرزند: حسن و حسین. آرى او، همان او (که این صفات و ویژگیهاى ارزنده مختص اوست) جدم على بن ابى طالب است .
ثم قال: انا ابن فاطمه الزهراء، انا ابن سیده النساء.
فلم یزل یقول: انا انا، حتى ضج الناس بالبکاء و النحیب، و خشی یزید ان یکون فتنه فأمر المؤذن فقطع الکلام، فلما قال المؤذن: الله اکبر الله اکبر، قال علی: لا شیء اکبر من الله، فلما قال المؤذن: اشهد ان لا اله الا الله، قال علی بن الحسین: شهد بها شعری و بشری و لحمی و دمی، فلما قال المؤذن: اشهد ان محمدا رسول الله، التفت من فوق المنبر الى یزید فقال: محمد هذا جدی ام جدک یا یزید؟ فان زعمت انه جدک فقد کذبت و کفرت و ان زعمت انه جدی فلم قتلت عترته؟
آنگاه گفت: من فرزند فاطمه زهرا بانوى بانوان جهانم.و آنقدر به این حماسه مفاخره آمیز ادامه داد که شیون مردم به گریه بلند شد! یزید بیمناک شد و براى آنکه مبادا انقلابى صورت پذیرد به مؤذن دستور داد تا اذان گوید تا بلکه امام سجاد علیه السلام را به این نیرنگ ساکت کند! ! مؤذن برخاست و اذان را آغاز کرد، همین که گفت: الله اکبر، امام سجاد علیه السلام فرمود : چیزى بزرگتر از خداوند وجود ندارد. و چون گفت: اشهد ان لا اله الا الله، امام علیه السلام فرمود: موى و پوست و گوشت و خونم به یکتائى خدا گواهى مى دهد. و هنگامى که گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام علیه السلام به جانب یزید روى کرد و فرمود: این محمد که نامش برده شد، آیا جد من است و یا جد تو؟ ! اگر ادعا کنى که جد توست پس دروغ گفتى و کافر شدى، و اگر جد من است چرا خاندان او را کشتى و آنان را از دم شمشیر گذراندى؟ ! سپس مؤذن بقیه اذان را گفت و یزید پیش آمد و نماز ظهر را گزارد (5) .
در نقل دیگرى آمده است که: چون مؤذن گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام سجاد علیه السلام عمامه خویش از سر برگرفت و به مؤذن گفت: تو را بحق این محمد که لحظه اى درنگ کن، آنگاه روى به یزید کرد و گفت: اى یزید! این پیغمبر، جد من است و یا جد تو؟ اگر گویى جد من است، همه مى دانند که دروغ مىگوئى، و اگر جد من است پس چرا پدر مرا از روى ستم کشتى و مال او را تاراج کردى و اهل بیت او را به اسارت گرفتى؟ ! این جملات را گفت و دست برد و گریبان چاک زد و گریست و گفت: بخدا سوگند اگر در جهان کسى باشد که جدش رسول خداست، آن منم، پس چرا این مرد، پدرم را کشت و ما را مانند رومیان اسیر کرد؟ ! آنگاه فرمود : اى یزید! این جنایت را مرتکب شدى و باز مىگویى: محمد رسول خداست؟ ! و روى به قبله مى ایستى؟ ! واى بر تو! در روز قیامت جد و پدر من