eitaa logo
متن روضه مقاتل معتبر چهارده معصوم (ع)
1.6هزار دنبال‌کننده
252 عکس
156 ویدیو
32 فایل
🔰 #متن_روضه 🔰 #مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع 🔰 #شناخت_شبهات_از_لسان_محققان http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh لینک کانال👆🏻 ارائه صوت ومتن سخرانی ناب از علمای دینی کشور
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 سلام الله تولد حضرت زینب سلام الله بسم الله الرحمن الرحیم یارحمن یا رحیم السلام علیک یا بنتَ امیرالمومنین، السلام علیک یا ام المصائب، السلام علیکِ يا عقیلة بنی هاشم، یا زینب کبری سلام الله مسلمانان مرا زینب مگوئید مرا محنت کِشِ دوران بگوئید بگوئیدم برادر مرده زینب برادر مرده داند حال زینب ای یادگار سه امام زینب بر قلبِ سوزانت سلام زینب ⬅️ دلهارو ببریم حرم بی‌بی زینب.. ان شالله یه روزی کنار حرمش ناله بزنی.. امروز از چشات بخواه برا بی بی زینب گریه کنه، زینب ام المصائبه، پیغمبر بشارت داده برا کسی که برا خانم زینب گریه کنه.. فرمود... پاداش اون مثل کسیه که برا حسین ع گریه کنه، همه شنیدین، ابتدای تولدش بی بی زینب چشمهاش رو باز نکرد، همه فکر کردن چشم هاش معیوبه. بچه ای که چشمش رو تو صورت مادرش باز نکنه، تو صورت پیغمبر و امیرالمومنین باز نکنه، اما همچین که قنداقه رو دادن دست امام حسین، چشم هاش رو تو صورت امام حسین باز کرد. فاصله اش با امام حسین یکی دوسال بود، یعنی قنداقه رو دادن دست یه بچه 2 ساله. علاقه عجیبی داشت حضرت زینب به امام حسین. همیشه حضرت زهرا از این موضوع احساس نگرانی میکرد و به پیامبر این موضوع رو میگفت. حتی یک لحظه هم زینب از امام حسین چشم بر نمیداشت. همه جا اینا با هم هستن. موقع ازدواجش هم با عبدالله شرط کرد. گفت عبدالله زنت میشم اما هر روز باید برم حسین رو ببینم. بعد هم گفت اگه برادرم یه سفری بره منم باهاش میرم. یعنی یک ساعت هم ازحسین دور نمیشم. اما روضه من این باشد: ⏪اولین باری که این خانم 3 روز بود برادرش رو نمیدید دروازه شام بود. تا حالا پیش نیومده بود. بی سابقه بود. هیچ وقت نشده بود زینب 3 روز برادرش رو نبینه. گرم خطبه خوندن بود. یه وقت اومدن به ابن زیاد گفتن ابن زیاد اگر زینب همینجور به خطبه ادامه بده کوفه رو میریزه به هم. کوفه تو مشت زینبه. اصلا انقلاب داره ایجاد میکنه.گفت چکار کنیم؟ یه نانجیبی گفت این خواهر تا حالا نشده 3 روز برادرش رو نبینه، سر برادرش بالای نی هست، سر رو ببرین جلو دیگه نمیتونه صحبت کنه. شما تجسم کنید، همینطور که داشت خطبه میخوند دید داره صدای قرآن میاد. اِ دید صدا چقدر آشناس. سر داره میخونه ام حسب ان اصحاب الکهف و الرقیم کانو من آیاتنا عجبا..؟؟ یه وقت زینب دید سر برادرش رو بالای نی آوردن. لحنش عوض شد اما گفتارش قطع نشد. دیگه با مردم کوفه صحبت نکرد. یه نگاه به سر کرد، گفت ای هلال یک شبه زینب. چقدر زود غروب کردی. اهل شعر و ادب میدونن، به صورت نورانی میگن هلال شب 14. اصلا هلال شب اول فسیح نیست. چون این سر شب قبل تو تنور خولی بود، همه سر رو خاکستر گرفته بود. فقط از یه جا نور تلالو میکرد. بعد هلال اول رو هم همه با انگشت نشون میدن و چند دقیقه بیشتر تو آسمون نیست. بعد صدا زد حسین جان شهادت تو رو پیش بینی میکردم. اینها رو مادرم بهم گفته بود. اسارت خودم رو هم پیش بینی میکردم. اما دیگه پیش بینی نکرده بودم سر تو بالای نی باشه و سر خواهرت سالم تو کجاوه باشه. راوی میگه ندیدم زینب سر رو به کجاوه بزنه، اما یه وقت دیدم خون تازه از کنار محمل جریان پیدا کرد. برای من خیلی عجیبه سری که بالای نی هست با زینب صحبت نکرد، اما زینب به صحبتش ادامه داد. گفت اگه با من حرف نمیزنی اشکال نداره. اما یه چند کلمه با این فاطمه صغیره {رقیه} صحبت کن. داره تو بغل عمه جون میده .... حسین آرام جانم حسین روح روانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 1404/5/14