1. خدا به طالعتان.mp3
7.22M
قسمت اول :
#مدح_امام_حسن_مجتبی
#روضه_امام_حسن_مجتبی
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
خدا به طالع تان
مُهر پادشاهی زد
1394
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
قسمت اول :
#مدح_امام_حسن_مجتبی
#روضه_امام_حسن_مجتبی
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
خدا به طالع تان
مُهر پادشاهی زد
به سینه ی احدی
دست رد نخواهی زد
در آسمان سخاوت
یگانه خورشیدی
تمام زندگی ات را
سه بار بخشیدی
گدا ز كوی تو
هرگز نرفته ناراضی
عزیز فاطمه
ازبس كه دست و دل بازی
مدینه شاهد حرفم ؛
فقیرِ سرگشته
همیشه دست پر از
محضرِ تو برگشته
به لطف خنده تان
شام غم سحر گردد
نشد كه سائل تان
نا امید برگردد
خدا به شهدِ لبت
مزه ی رطب داده
كریمِ آل محمد
تو را لقب داده
تبسم نمكینت
چقدر شیرین است
دوای درد یتیم و
فقیر و مسكین است
( بگو آقا ، دو ماه عزاداری کردم ، میشه امشب یه لبخند به من بزنی ؟ فقط با یه لبخند قبول کنی آقا آقا ... یا امام حسن ، قربونت برم آقا ... )
تبسم نمكینت
چقدر شیرین است
دوای درد یتیم و
فقیر و مسكین است
#آقا_جان
خوشا به حال ِگدایی
كه چون شما دارد
در این حرم چقدر او
برو بیا دارد
گِره گشایی ات از كار خَلق ،
ارث علی است
مقام اولیِ جود و بخششت
ازلی است
به حج خانه ی دلبر
چه ساده می رفتی
همه سواره ولی تو ،
پیاده می رفتی
( میدونی اشک امشبت برای چیه ؟ چون حضرت زهرا ، امام حسن رو خیلی دوست داره ، امام حسن مادریه ، مادریه ، مادریه ... امشب بی بی میاد توو مجلس پسرش ، چون به وصال سفارش کرد ، فرمود وصال تو که این همه شعر برای حسینم گفتی ، وصال مگه حسن پسر من نیست ؟ این همه گریه برا ابی عبدالله کردی ، امشب مزدش رو میخواد مادرش توو روضه امام حسن بهت بده ، جلو اشکت رو نگیر بزار اشکت سرازیر بشه ، پیامبر اسلام ص فرمودند : هر چشمی برای حسنم گریه کنه ، کور وارد محشر نمیشه ، « امالی، صدوق، مجلس 24، حدیث 2 » امشب به چشمات التماس کن ، بگو یک قطره اشک برا غریب مدینه ... )
1394
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
2. شما ز بس که.mp3
6.35M
قسمت دوم :
#مدح_امام_حسن_مجتبی
#روضه_امام_حسن_مجتبی
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
شما ز بس كه كریم و
گِره گشا بودی
1394
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
قسمت دوم :
#مدح_امام_حسن_مجتبی
#روضه_امام_حسن_مجتبی
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
شما ز بس كه كریم و
گِره گشا بودی
دلِ كویر
به فكر پیاده ها بودی
امام رافتِ
دوران بی مرامی ها
نشسته ای سرِ یك سفره
با جُذامی ها
خیال كن كه منم
یك جُذامی ام آقا
نیازمند نگاه و
سلامی ام آقا
چقدر مثل علی
از زمانه رنجیدی
سلام داده ،
جواب سلام نشنیدی
امام برهه یِ
تزویرهای بسیاری
به وقت رفتن مسجد،
زِره به تن داری
كریمِ شهر مدینه
غریب افتادم
به جان مادرت آقا ،
برس به فریادم
( به خدا اگر به جان مادرش قسم بدهی ، دست رد به سینه ات نمیزنه ، اونم چه مادری ؟ مادری که جلو امام حسن زمین خورده ، ... داغ مادر رو امام حسین دید ، حضرت زینب دید ، اُم کلثوم دید ، امیرالمومنین دید ، اما چیزی که امام حسن دید ، هیچ کسی ندید ، اون سیلی که امام حسن دید ، هیچ کسی ندید ، آی آی ی ی ی ...)
به جان مادرت آقا ،
برس به فریادم
به حق حُرمت این روضه ها
نگاهی كن
( دستت رو نشون بده امشب به آقا ، بگو آقا دستم خالیه ، آقا هیچی ندارم ... مال دنیا ، مال دنیاست ، می مونه ... اما وقتی از دنیا رفتی ، چی داری توو قبر ؟ فقط یه کفن به تنمون میکنند ، آقا ... این گریه ها برا اون شبه ، این گریه ها برا تاریکی قبره ، قربونت برم یا امام حسن ، آقا : )
به حق حُرمت این روضه ها
نگاهی كن
به دست خالیِ این مُستحق
نگاهی كن
#آقا
بگیر دست مرا ،
دست بسته ام آقا
ضرر زدم به خودم ،
وَرشكسته ام آقا
#شاعر_وحید_قاسمی
1394
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
3. روضه.mp3
7.95M
قسمت سوم :
#روضه_امام_حسن_مجتبی
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
شب کربلا
مثل روز است روشن
بقیع تو اما شب تار دارد
1394
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
قسمت سوم :
#روضه_امام_حسن_مجتبی
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
قربونت برم آقا ، آقا ... ابی عبدالله رو خبر کردند ، گفتند بیا ، حال برادرت خوب نیست ، ابی عبدالله اومد بالا سر امام حسن ، یه نگاه کرد ، دید رنگ برادرش پریده ، ... تاریکیِ بقیع رو مد نظر بگیر ، مدینه رفتی یا نه ؟ الان خودت رو پشت دیوار بقیع ببین ، سرت رو روی دیوار بقیع بگذار ، کربلا رفته زیاده ، اربعین کربلا بودی از کربلا برگشتی ، ولی امام حسن با همه فرق داره ...
شب کربلا
مثل روز است روشن
بقیع تو اما شب تار دارد
امشب شب اشکِ ، باید با ناله ات امام حسن رو یاری کنی ، آقاجان ، آقاجان ... تو در کوچه های مدینه غریبی ، ... دشنامش میدادند ، میرفت توو مجلس ، خطیب معاویه میرفت بالا منبر ، شروع میکرد سبّ امیرالمومنین کردن ، دشنام به امیرالمومنین دادن ، امام حسن می شنید خون دل میخورد ...
تو در
کوچه های مدینه غریبی
حسینت ولی
یک علَمدار دارد
(یه پات مدینه است ، بر میگردی کربلا ، قربون دل عاشقت برم ، شیرازه ی این دوماهه امشبه )
ضریح حسینت
شش گوشه ، اما
فقط دور قبرِ تو دیوار دارد
یه نگاه کرد ، دید رنگ برادر پریده ، داداش چی شده ، قربونت برم ، یه نگاه کرد دید طشت مقابل برادره ، لخته های خون دل امام حسن میان طشتِ ، ببین چقدر کریمه قتلش رو معرفی نکرد ، ... داداش کی شمارو مسموم کرده ؟ نفرمود « جُعده » ... اشاره به کوزه آب کرد ، آی آی ی ی ...
الهی با که گویم
همسر من قاتلم بوده ؟
که باور میکند از یار
آزاری که من دارم ؟
همینطوری که سرش میان طشت بود ، یه مرتبه سرش رو بلند کرد ، فرمود : حسین جان طشت رو مخفی کن داداش ... چرا ؟ آخه زینب داره میاد ... نمیخوام زینب ببینه ، امان ازدل زینب ... این سیره ی اهلبیته ، امیرالمومنین هم اون شبی که داشتند می بردنش خونه از مسجد ، به نزدیکی خونه که رسیدند فرمود منو زمین بگذارید زینبم منو با این حالت نبینه نبینه نبینه ... مادر هم موقع جان دادنش ، بچه هارو از خونه بیرون فرستاد ، ... امام حسن هم طشت رو مخفی کرد ، ...
حالا دلت رو ببر کربلا ، کربلا کربلا ...کربلا هم ابی عبدالله نگذاشت زینب ببینه ، قاتل داره سر از بدنش جدا میکنه ، لااله الاالله ، یه نگاه کرد دید زینب اومده بالای بلندی ، الهی هیچ خواهری نبینه ، قاتل رو سینه برادر نشسته ، تا نگاهش افتاد به زینب ، اشاره کرد ... صداش دیگه توان نداشت ، با گردش چشم اشاره کرد ، برگرد ، برگرد ، برگرد زینب ، ... زینب مطیع امام هست ، چشم برادر ، حالا که میگی برگرد ، برمیگردم ، ... زینب برگشت ، برگشت ، اما هنوز به خیمه نرسیده بود ، دید زمین داره میلرزه ، ... میخوام یه یا حسین منو مهمون کنی ، دوید توو خیمه زین العابدین ، عزیز برادرم چی شده ، زمین داره میلرزه ، زین العابدین فرمود عمه جان ، پرده رو بالا بزن ، تا پرده رو بالا زد ، دید سرِ بریده بابا ... حالا فریاد بزن : یا حسین ، یاحسین ...
1394
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
قسمت اول :
#مدح_امام_حسن_مجتبی
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
جگر گوشه ی آل طاها
« سلام ... »
نخستین گلِ باغِ زهرا
« سلام ... »
دلم رفت از دست
تابی بده
سلامٌ علیکم ، جوابی بده
به دنبال بویِ حبیب آمدم
غریب مدینه ، غریب آمدم
خدایت به غربت ،
پُرآوازه کرد
بقیع تو ،
داغ مرا تازه کرد ...
مرا رانده از
این حوالی نکن
دلم را از این داغ ،
خالی نکن
اَلا ای لبان تو ، ماءِ مَعین
رُخت جلوه در جلوه
خُلدِ برین
ز عطرِ تنت ،
زنده شد کائنات
دمید از لبت
نفخه های حیات
رُخت در دلِ آسمان
بدر شد
شب گیسوانت ،
شب قدر شد
حسن کیست ؟
آئینه ی کبریا
حسن کیست ؟
دریای بی انتها
حسن جان ،
اگر چه امیرِ غمی
تو زیباترین گوهر عالَمی
فرشته در این بزم ،
در بام توست ...
سپیده ،
سرش رویِ دامان توست
از این خاکدان
بی شکیبی نکن
تو پهلوی مادر ، غریبی نکن
تبِ عشقِ تو
در سِرشت من است
به زهرا ، « بقیعت »
بهشت من است ...
اَلا سبطِ اکبر
گُلِ فاطمی
مهِ کوچه هایِ بنی هاشمی
نمیدانم این شهر
با تو چه کرد
مگر آتش زهر
با تو چه کرد ... ؟
#تکیه_آقاسیدحسن_قم
3/7/1401
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
1. جگرگوشه ی.mp3
8.75M
قسمت اول :
#مدح_امام_حسن_مجتبی
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
جگر گوشه ی آل طاها
« سلام ... »
#تکیه_آقاسیدحسن_قم
3/7/1401
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
قسمت دوم
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
من میگم زَهر ، جیگرشو پاره پاره نکرد ، جیگرش اون روزی پاره شد که جلو چشمش ، مادرش رو میزدند ، ... مادرمادرمادر ... مگه کسی تحمل داره ببین جلو چشمش ، کسی مادرشو میزنه ؟ ... میگن امام حسن ، یه مرگ داره ، یه شهادت داره ، شهادتش هفتم یا 28 صفر است ، اما مرگش اون روزی بود ، که جلو چشمش مادرشو میزدند ، میزدند ، میزدند ... گرچه همه روضه های امام حسن ، توو کوچه های مدینه است ، اما اشاره میکنم و رد میشم ، که آقا ازما گِله نکنه ، ... آقا قربونت برم ، یا امام حسن ، یا امام حسن ...
نفسم حبس شد به دل
اشک چشمم ستاره شد
مادرم را که میزدند
جگرم پاره پاره شد ...
سه نفر مادر مرا
بر درِ خانه میزدند
( مردم ، ... یه نفر نبود ، مُغیره میزد ، قُنفذ میزد ، اون نانجیب خودش اومد جلو ، تازیانه رو از قُنفذ گرفت ، گفت : قُنفذ اینجوری بزن فاطمه رو ... « خالِدِ بنِ ولید » میزد ... آخ آخ ، یه چیزی توو مقتل دیدم ، واقعا جیگر میسوزانه ، همونطور که کربلا ، نامنظم علی اکبر رو میزدند ، اینجا هم هرکجا میرسید ، تازیانه میزدند ، نوشتند « خالِدِ بنِ ولید » تازیانه ای به سرِ مادر زد ، ... ای وای ، ای وای ، ای وای ...
سه نفر مادر مرا
بر درِ خانه میزدند
خواهرانم نفَس نفَس
چه غریبانه میزدند
#شاعر_استاد_سازگار
( آقاجان ، جیگرت اونجا پاره شد ، عزیز فاطمه ... )
#تکیه_آقاسیدحسن_قم
3/7/1401
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
2. روضه.mp3
3.12M
قسمت دوم
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
نفسم حبس شد به دل
اشک چشمم ستاره شد
#تکیه_آقاسیدحسن_قم
3/7/1401
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
قسمت سوم
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
الهی باکه گویم
همسرِمن قاتلم بوده
که باور میکند ، از یار
آزاری که من دارم ...
امشب باید بهتر ناله بزنی ها ، چون حضرت زهرا ، امام حسن رو خیلی دوست داره ، بگو مادر ببین ، دارم برا حسنت ناله میزنم ، آی غریب ، غریب غریب ... از کجای غربتش بگم ؟ از توو خونه اش بگم ، زنش قاتلشه ، از توو کوچه ها بگم ، تا مُغیره رو میدید ، رنگش می پرید ، میگفت این همون کَسیه که مادر مارو زد ، از توو مسجد بگم ، جلو چشمش ، خطیب معاویه میرفت بالا منبر ، سَبِّ امیرالمومنین میکرد ؟؟ ... جان امام حسن ، خودمون طاقت داریم ببینیم جلو چشممون کسی به بابامون ناسزا میگه ، صبر کنیم ؟ امام حسن می شنید و خون دل میخورد ...
خونی که خورد در همه عمر
از گلو بریخت
و آن طشت را زِخونِ جگر
باغِ لاله کرد
#وصال_شیرازی
های بارکَ الله ...غریب آقا ... خدا نفس بهت داده ، اگه نفَست رو توو مجلس امام حسن خرج نکنی ، کجا میخواهی خرج کنی ؟ بزار صداتو حضرت زهرا بشناسه ، بشنوه ...دمِ آخرت که میگی یافاطمه ، بی بی بگه این صدارو ، ما میشناسیم ، ...غریب آقا ، غریب آقا ، غریب آقا ... بعضیاتون تازه از کربلا برگشتین ، اربعین کربلا بودین ، دیدین چه جمعیتی بود ؟ دیدید شبای کربلا چقدر نورانی بود ؟ چقدر روشن بود ، الانم یه نگاه کنیم مدینه ، ببینید یه دونه چراغ کنار قبرش روشن نیست ...
شبِ کربلا ،
مثل روز است روشن
بقیع تو اما
شب تار دارد
#آقا_جان
ضریح حسین است
شش گوشه ، اما
فقط دورِ قبر تو
دیوار دارد ...
#تکیه_آقاسیدحسن_قم
3/7/1401
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
3. الهی با که گویم.mp3
3.46M
قسمت سوم
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
الهی باکه گویم
همسرِمن قاتلم بوده
#تکیه_آقاسیدحسن_قم
3/7/1401
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
قسمت چهارم
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
بازم بگم از غربتش ، بیائید بریم تشیع جنازه اش ...اونقدر غریبه ، ای کاش تشیع جنازه نمیشد ، بدن باباش علی رو که شبونه برداشتند ، بدن مادرش فاطمه زهرا رو شبانه برداشتند ، ای کاش بدن امام حسن رو هم شبانه بر میداشتند ... جلو چشم ابی عبدالله تیر میزدند ، حسییین ...
غربت آنست که بعد از کُشتن
بارش تیر ببارد به بدن
#استاد_سازگار
تیرها به بدن و به تابوت اثابت کرد ، اگه برادر ، هزار هم با برادرش خوب نباشه ، رابطه نداشته باشه ، هیچ برادری راضی نمیشه ، ببینه جلو چشمش ، بدن برادرش رو تیرباران میکنند ، ... بنی هاشم دست به قبضه شمشیر بردند ، اما ابی عبدالله اومد جلو ، فرمود شمشیرهارو غلاف کنید ، بزارید بزنند ، خودش وصیت کرده ، راضی نیستم حتی سرِ سوزنی خون در تشیع جنازه ام جاری بشه ، ...آخ بمیرم ، تابوت رو زمین گذاشت ، ابنِ شهرآشوب مازندرانی نوشته ، هفتاد چوبه تیر ، ... آی غریب ، آی غریب ... ابی عبدالله یکی یکی تیرهارو میکشید ، گریه میکرد ، برادر غریبم دیگه خودم رو معطرنمیکنم ، دیگه محاسنم رو خضاب نمیکنم ... غارت زده منم که با دست خودم بدن برادرم رو زیر خاک میکنم ، ...
#تکیه_آقاسیدحسن_قم
3/7/1401
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
4. غربت.mp3
2.82M
قسمت چهارم
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
غربت آنست که بعد از کُشتن
بارش تیر ببارد به بدن
#تکیه_آقاسیدحسن_قم
3/7/1401