29.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روضه_امام_صادق_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
حجه الاسلام والمسلمین
#حاج_شیخ_حسین_انصاریان
ارزش روضه خوانی،،،
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
4. امام حسین ع.mp3
زمان:
حجم:
6.32M
4⃣قسمت چهارم ، گریز به :
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#استاد_حیدرزاده
1398 مشهد
📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══─
#شب_دهم_محرم
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸امشب شب «انّاالیه راجعون» است
🔸فردا زمین کربلا، دریای خون است
شب عاشوراست...
شب مصیبت عظماست...
🔸امشب حسین است و شهادت آرزویش
🔸فردا بریزد بر زمین خون گلویش
امشب بگیم خدایا شکرت...
یه عاشورای دیگه هم به ما توفیق دادی...
بیایم در خانه حسین...
نميدونم توی مجلسمون کسی هست تا الان اشکش جاری نشده باشه...
امشب باید خوب عزاداری کنی...
امشب باید بلند ناله بزنی...
معلوم نیست سال بعد زنده باشیم...
بیایم برای عزیز زهرا اشک بریزیم...
خدا ميدونه خیلی ها سال قبل توی همین مجالس بودند اما...
الان زیر خاک خوابیدن...
آرزو دارند یک بار دیگه برگردند و...
فقط یک بار بگن حسین...
آماده ای بریم کربلا بسم الله...
🔸امشب کند در خیمه زینب بیقراری
🔸فردا کند در مقتل خون سوگواری
از امشب دیگه مصیبتهای زینب شروع میشه...
از امشب دیگه باید ما هم بگیم...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
امشب کربلا چه خبره...
خدا به داد دل زینب برسه...
دید صدای هلهله دشمن میاد...
اومد کنار برادر عرضه داشت...
چه خبر شده حسینم...
قراره چه اتفاقی بیفته...
ابی عبدالله فرمود خواهرم زینبم...
الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم...
صدازد حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی...
ایی وای.. ای وای..
🔸امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
🔸ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
🔸مکن ای صبح طلوع
جدم پیغمبر فرمود فردا کنار منی...
تا این حرف و بی بی زینب کبری شنید...
دیگه طاقت نیاورد صدای ناله اش بلند شد...
یعنی حسینم م میخواهی بری...
منو تنها بگذاری...
باورم نمیشه برادر...
تمام دلخوشی من تویی حسین...
وقتی جدم رسول خدا رو از دست دادم...
صبر کردم داداش...
جلو چشمام مادرم پرپر شد...
صبر کردم داداش...
فرق شکسته ی بابام امیرالمومنین رو دیدم...
صبر کردم...
تکه های جگر برادرم حسن رو دیدم صبر کردم...
الان تمام دلخوشیم تویی داداش حسین...
چطوری منو تنها بگذاری...
زینب بدون تو میمیره...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم...
هر کجا خانم زینب کبری بی تابی میکرد...
ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد...
روز عاشورا هم وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان...
دید خواهر خیلی بی تابی میکنه...
اگه دست ولایت حسین نبود زینب جان داده بود خدا...
زینبم خواهرم... تا صدای الله اکبر منو میشنوی...
بدونید من هنوز زنده ام ...
خدایا حسین رفت میدان...
زینب کبری... داخل خیمه..
تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه...
دلش آروم میگیره...
حالا میخواهی برا زینب کبری گریه کنی بسم الله...
امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید...
داخل خیمه...
هی بلند ميشه....
هی میشینه روی زمین....
میگه حسین...برادر...
زینب به فدات حسین...
چرا صدای تکبیرت نمیاد داداش...
یکدفه دید صدای ذوالجناح اومد....
دوان دوان اومد بیرون...
شاید خوشحال شده زینب...
الحمدلله بردارم حسین برگشته...
یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته اما حسین نیومده..
همین جا بود که دیگه...
🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند
🔸ولی سالار زینب را ندیدند
بی تاب شده زینب..
یاصاحب الزمان...
دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه...
هی صدا میزنه....وای عزیز مادرم حسین...
🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین
اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید...
والشمر جالس علی صدره...
شمر روی سینه برادر...
خدا چکار کنه زینب... دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه....
وامحمدا... واعلیا...
تسلای دل زینب صدا بزن یاحسین...
🔸 حسین آرام جانم
🔸 حسین روح و روانم
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
#شب_دهم_محرم
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
🔸چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
🔸حرمت عرش معلاست اباعبدالله
🔸زائر کرببلا حق شفاعت دارد
خوش بحال اونهایی که شب عاشورا کربلا هستند
کنار حرم با صفای ابی عبدالله...
🔸زائر کرببلا حق شفاعت دارد
🔸قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله
🔸ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم
🔸سینه زن زینب کبری ست اباعبدالله
شب عاشوراست
امشب کربلا چه خبره...
خدا به داد دل بی بی زینب برسه...
تا صدای هلهله دشمن بلند شد...
اومد کنار برادر
عرضه داشت...
چه خبر شده حسینم...
فرمود خواهرم الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم...
فرمود حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی...
تا این حرف رو بی بی زینب کبری شنید...
صدای ناله اش بلند شد...
یعنی حسینم میخواهی بری برادر...
تمام دلخوشی من تویی حسین...
اینجا یک جا بود ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم...
یک جای دیگه هم روز عاشورا...
وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان...
صدا زد:
و نادی یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه
یا زینب و یا فاطمه، یا امکلثوم، عَلَيْكُنَّ مِنِّي السَّلَام
اهل حرم سراسیمه از حرم بیرون آمدند
دور حضرت را گرفتند ...
دید خواهرش خیلی بی تابی میکنه...
صدا زد زینبم خواهرم...
تا صدای تکبیر منو میشنوید...
بدونید من هنوز زنده ام ...
امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید...
داخل خیمه...
هی بلند ميشه....
هی میشینه روی زمین....
یکدفه دید صدای ذوالجناح اومد....
دوان دوان اومد بیرون...
یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته اما برادرش حسین نیومده..
همین جا بود که دیگه...
🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند
🔸ولی سالار زینب را ندیدند
راوی میگه دیدند یک خانمی...
دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه...
هی صدا میزنه...
وای عزیز مادرم حسین...
🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین
اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید...
والشمر جالس علی صدره...
شمر روی سینه برادر...
خدا چکار کنه زینب... دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه...
وامحمدا... واعلیا...
تسلای دل بی بی زینب...
صدا بزن یاحسین...
🔸 حسین آرام جانم
🔸 حسین روح و روانم
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
#روز_عاشورا
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
🔸دارم به سر هوای تو یا ایهاالغریب
🔸دارم به لب نوای تو یا ایهاالغریب
🔸حسرت به دل نشسته ام و زار می زنم
🔸در داغِ کربلای تو یا ایهاالغریب
🔸عمری است بین هیئت تو خو گرفته ام
🔸با بیرق عزای تو یا ایهاالغریب
🔸ایل و تبار من همگی نوکر تواند
🔸من هم شدم گدای تو یا ایهاالغریب
🔸شکر خدا که بینِ سلاطینِ این جهان
🔸افتاده ام به پای تو یا ایهاالغریب
🔸لعنت به آن کسی که سرت را بریده است
🔸در پیش بچه های تو یا ایهاالغریب
🔸تنها شدی و پیروهنت پاره پاره شد
🔸ای جان من فدای تو، یا ایهاالغریب
روز عاشوراست...
روز مصیبت عظمی است...
امروز زمین و آسمان در عزای شما گریه میکنند یااباعبدالله...
امام صادق علیه السلام فرمود...
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
أَبَا بَصِيرٍ إِنَّ فَاطِمَةَ لَتَبْكِيهِ وَ تَشْهَقُ
مادرم فاطمه دائما در عزای حسینش گریه میکنه...
أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَكُونَ فِيمَنْ يُسْعِدُ فَاطِمَةَ
آیا دوست داری مادرم زهرا رو یاری کنی یا نه...
دلت آماده است بریم کربلا...
آخه امروز زهرای مرضیه میاد کربلا...
🔸مادرت گفت "بنیَّ" دل ما ریخت به هم
🔸بردن نام تو غوغاست اباعبدالله
🔸مادرت گوشه ی گودال تماشا می کرد
🔸بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله
سید بن طاووس میگه...
فَوَقَفَ يَسْتَرِيحُ سَاعَةً...
از شدت تشنگی و خستگی...
لحظه ای ایستاد استراحت کنه...
نانجیب با سنگ بر پیشانی حضرت زد...
پیراهن عربی رو بالا زد....
میخواد خون از صورت مبارک پاک کنه...
فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ...
حرمله تیر سه شعبه از کمان رها کرد...
تیر آمد و بر قلب عزیز زهرا...
صدای غربتش بلند شد...
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ
یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا...
🔸نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
🔸نه سیٌدالشٌهداء بر جدال طاقت داشت
🔸هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
🔸عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
🔸بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
🔸اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
به قصد فرج...
بگو یاحسین...
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#مجلس_یزید_خرابه_شام
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
"السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
⬅️پس از شهادت امام حسین علیه السلام کاروان اهل بیت پیامبر را وارد شام کردند. یزید دستور داد تا اهل بیت عصمت وطهارت (ع) را به یکی از خرابه های نزدیک کاخش منزل بدهند. خرابه ای که هیچ سقفی نداشت و اهلبیت (ع) را مانند اسیران رومی به آن مکان بردند. یزید مجلسی را آراست و از تمام کشورها و طایفها مهمانانی دعوت نمود و در این مجلس به شادی و سرور پرداختند در چنین مجلسی یزید دستور داد تا اهلبیت عصمت و طهارت(ع) که اسیر وی شده بودند را به مجلس آوردند.
هنگام ورود اسیران به مجلس . یزید دستور داد تا همگان ساکت باشند وآنان را خارجی خطاب کرد
اولین کسی که از اسیران وارد مجلس شد امام سجاد (ع)بود که غل جامعه به گردن و
ریسمان به دستهایش بسته شده بود وآخرین نفر حضرت زینب (س) وارد مجلس شد و بر
بازوی آن بزرگوار یک طرف دیگر ریسمان بسته بودند.
در بعضی از مقاتل عدد اسیران را هشتادو چهار نفر ودر برخی شصت وچهار نفر ذکر
گردیده است که بیشتر آنان زنان ودختران درسنین سه ساله الی سی وپنج ساله بوده اند.
وقتی اسیران با این شرح در چنین مجلسی وارد شدند یزید دستور داد تا سرهای شهدا را
وارد مجلس نمایند.
هنگامی که سر مطهر امام حسین (ع) را وارد مجلس نمودند تمام اسیران با صدای بلند شیون
کردند وحال وهوای مجلس دگرگون گردید.
یزید به خاطر اینکه قلب آل الله (ع) را بیازارد دست به کاری خبیثانه زد ودر جلوی چشم
اسیران وحاضرین مجلس با چوب خیزران بر لب ودندان سر بریده امام علیه السلام می کوبید.
سر مطهر امام حسین (ع) را در طشتی از طلا گذاشته بود وجامی از شراب را بر لب ودندان
امام حسین علیه السلام می ریخت وبا چوب بر لب های امام (ع) می زد وبا صدای بلند فریاد زد:
ای حسین (ع) دیدی حق با ما بود وخدا شما را رسوا کرد.
و از زینب سلام الله پرسید؟ چگونه می بینی کشته شدن برادرانت و خویشاوندانت را ؟
در این میان حضرت زینب سلام الله خطبه ای بس فصیح وزیبا خواند که تمام اهل مجلس
را دگرگون نمود وشیون همه مجلسیان برای غربت سیدالشهدا علیه السلام بر آسمان بلند شد ومن
جمله معروف این خطبه را به قلم تحریر در آوردم وتقاضامندم که شما دوستان وعاشقان
اهلبیت (ع) حتما در یکی از مقاتل معروف این خطبه را مطالعه فرمائید.
حضرت زینب سلام الله فرمود:
ما رایت و الا جمیلا : یعنی جز زیبایی چیزی ندیدم.
یزید لعنت الله علیه آنقدر با چوب خیزران بر لب ودندان امام علیه السلام زد که صدای تمام
اهل مجلس بلند شد .که ای یزید مزن با چوب بر لعل لب امام (ع).
امام سجاد (ع) فرمود: ای بی حیا با چوب بر لب ودندان سبط مصطفی (ع) مزن.
حضرت زینب (س) فرمود: ای کافر مگر نمی بینی دخترانش ایستاده اند واین منظره را
تماشا می کنند از خدا بترس.
اما یزید به کار خود با عصبانیت ادامه می داد و در آن مجلس رسوا گردیده شده بود.
ناگهان سر بریده امام (ع) در طشت طلا قرآن خواند.اما عزاداران
از شما میپرسم،قاری قرآن محترم هست یا نه؟پیغمبر لب های قاری قرآن رو میبوسید،امیرالمومنین به قاری و معلم قرآن جایزه میداد،امامن یه قاری قرآن میشناسم،تا شروع کرد به قرآن خوندن،نه تنها احترامش نکردن،بلکه جلو زن و بچه انقده با چوب خیزران بر لب و دندانش زدن
اما جمله آخر والتماس دعا
🔶کنار طشت طلاست فاطمه مهمان من
🔶چوب مزن ای یزید! بر لب و دندان من
🔶با چه دلی می زنی برلب من خیزران
🔶کز همه دل می برد نغمه ی قرآن من
🔶گر چه تحمل کنم ضربه ی چوب تو را
تاب مرا می برد گریه ی طفلان من
🔶تاکه نگاه افکنم بر رخ اطفال خود
🔶دور زند دم به دم، دیده ی گریان من
🔶تا نرود از اسف، صبر و قرارش زکف
🔶زینب من می شود دست به دامان من
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
#روضه_دفتری_اربعین_2
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#مداح_احمد_بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
"السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🔶آمده بردرگدایت یا حسین
🔶می کنند ازدل صدایت یا حسین
🔶دل حریم عشق تو باید شدن
🔶کن دلم را کربلایت یا حسین
🔶نی فقط نام تورا من خونده ام
🔶ازازل خونده خدایت یا حسین
🔶قطره ای ازاشک زینب هدیه کن
🔶تاشود جانم فدایت یا حسین
حسین جان حسین جان
🔸کاروان خسته از شام ویران می رسد
🔸بادلی پرخون سر قبرشهیدان می رسد
دلهاراببرید کربلا برای کاروانی که آهسته داره میاد
🔸کربلای دوست دارد حال و هوای دیگری
🔸چون برایش مهمان دل افغان می رسد
🔸اولین زائر برای شام مظلومان حسین
🔸باعطیه جابرازاصحاب ایمان می رسد
🔸کاروانی دیگری گوید آمد کربلا
🔸بانک آه وناله اش تا ارش رحمان می رسد
🔸زینب غمدیده می آید به دشت کربلا
🔸چون گل پژمرده از رنج وهجران می رسد
⬅️کاروان رسید مابین دوراهی بشیر آمد صدا زد اقاجان یازین العابدین یک راهی می رود کربلا یک راه می رود مدینه اقاجان کجا برم فرمود قافله سالار این کاروان عمه ام زینبه ...آومد صدا زد بی بی یک راه میره کربلا تانام کربلا را ام مصائب شنید فرمود بشیر مارا کربلا ببرید چون چهل روز برای عزیزمان عزاداری نکردیم
عزیزان کاروان تا رسید نزدیک کربلا سکینه خاتون فرمود عمه جان زینب بوی بابام به مشامم می رسد عمه جان زینب مثل اینکه کربلا نزدیکه
🔸شمیم جان فضای کوی بابم
🔸مرا اندر مشام جان برآید
🔸گمانم کربلا شد نزدیک عمه
🔸که بوی مشک ناب عنبر آید
⏪انشاالله هیچ دختری رو داغ بابا نشان نده هیچ دختری رویتیم نکنه عزاداران روز اربعین حسینی است تنها کسی که روز اربعین وارد کربلا قبل از ورود کاروان حسینی شد جابر ابن انصاری بود
جابرابن انصاری به اتفاق عطیه آمد کربلا صدا زد عطیه دست من رو بگیر ید مراببرکنارقبراقام امام حسین عطیه میگه دست جابررو گرفتم امد در کنار قبرسید الشهدا نشست کنار قبرابی عبدالله سه مرتبه صدازد یا حبیبی یاحسین
صدازد اقاجان یااباعبدالله من جابرم اقاجان چرا جواب پیر غلام تو نمی دهی
اقاشنیدم صدای زنگ قافله داره میاد آمدم ببینم قافله سالار کاروان عمه سعاداته امام سجاده
عطیه به جابر گفت
زجا برخیز ای جابر زره جانانه می آید
قدم از خانه بیرون نه که صاحب خانه می آید
زجا برخیز جابر کن نظاره شدبه پا محشر
که ازره بلبل و شمع و گل و پروانه می آید
زجا برخیز ای جابر به استقبال زینب رو
که این عرش مکان ازگوشه ویرانه میآید
زچه بارمصیب پشت او خم گشته است اینک
که در نزد اخا باقامت مردانه می آید
عزیزان تا چشم امام سجاد افتاد به جابر
جابررو در آغوش گرفت فرمود جابر همین جا بود که سر بابام رو ازقفا بریدند
همین جا بود فرق برادرم علی اکبر راشکافتند آمدندآل الله مثل برگ خزان خودشان را روی زمین انداختند عقیله بنی هاشم امدکنارقبربرادرفرمود حسین جان بلند شو ببین زینب ازاسارت برگشته است
🔶گرچه غمدیده و بی تاب ولی برگشتم
🔶من به خاک غمت امروز معطر گشتم
🔶من چهل روز فقط همسفر شمر شدم
🔶من چهل روز فقط همقدم سر گشتم
🔶هر کجا صحبت آزار شد و کعب نی ای
🔶سپر دخترکان تو برادر گشتم
🔶چشم عباس به دور، آه نمی دیدی کاش
🔶من چهل روز پی چادر و معجر گشتم
🔶چشم واکن که ببینی قد زینب تا شد
🔶خیز از جا و ببین هم قد مادر گشتم
حسین جان ، برادر یادتِ آن روزی که آمدم گودی قتلگاه ، خیره خیره ، به بدنت نگاه می کردم نمی شناختم از روی تعجب گفتم آیا تو حسین منی ؟ حسین جان امروز تو زینب را نمی شناسی ، برادر اگر این جا نا محرم
نبود اثر تازیانه را روی بدنم نشانت می دادم . برادر همه عزیزانت را آوردم اما سراغ رقیه ات را از خواهر نگیر ، که در خرابه شام جان داد .
حسین آرام جانم..حسین روح روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين
التماس دعا
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh