eitaa logo
متن روضه مقاتل معتبر چهارده معصوم (ع)
1.4هزار دنبال‌کننده
228 عکس
138 ویدیو
32 فایل
🔰 #متن_روضه 🔰 #مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع 🔰 #شناخت_شبهات_از_لسان_محققان http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh لینک کانال👆🏻 ارائه صوت ومتن سخرانی ناب از علمای دینی کشور
مشاهده در ایتا
دانلود
2. درد کمر.mp3
4.53M
( سلام الله علیها ) درد كمر تمام توان مرا گرفت این زخم سر قرار و امان مرا گرفت بابا سرم هنوز كمی تیر می كِشد دستی رسید و روح و روان مرا گرفت تا پیش من رسید دگر مهلتم نداد ( الهی نبینی دختر سه ساله رو میزنند ، الهی نبینی خواهر کوچولوتو میزنند ... ) تا پیش من رسید دگر مهلتم نداد انگار از سرِ تو نشان مرا گرفت .. می خواستم كه رو سری اَم را گِره زنم ( آی مادری که امشب دختر کوچولوتو آوردی ، آی ی ی ی... دیگه روضه خون نمیخوای ، نگاه به این صورت کوچولوش کن ... ) می خواستم كه رو سری اَم را گِره زنم گیسم كشید و نطق زبان مرا گرفت .. ( تا سر رو دید ، زبونش لُکنت گرفت ، بابا بابا بابا ... ) دانی چرا یتیم تو لُكنَت گرفته است ؟ ( ببینم با این یه بیت چه میکنی ؟ امشب جواز کربلات رو باید بگیری ازخانم رقیه ، اگه بی بی امضا کنه ، باباش برنمی گردونه ، خیلی دوستش داره ، اگه دوستش نمیداشت ، توو خرابه با سرِ بریده نمی اومد به دیدنش ، ... خیلی دوستش داره ...) بابا : دانی چرا یتیم تو لُكنَت گرفته است ؟ با یك كِشیده لفظِ لسان مرا گرفت ؟ 1394 https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
3. زمزمه.mp3
2.11M
( سلام الله علیها ) از شهر کوفه تا به شام سنگ میزدند از روی بام اینقدر بهم سیلی نزن دیگه نمی بینه چشام این دیگه باره آخره نزن نزن نزن .. ضرب لگد ، زجر آوره نزن نزن نزن .. یکی بگه این دختره نزن نزن نزن .. خسته شدم از قافله بابا بابا بابا .. پاهام شده پُر آبله بابا بابا بابا .. وای از سنان و حرمله بابا بابا بابا .. 1394 https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
( سلام الله علیها ) یه جمله ای گفته این خانم ، وقتی سر رو دید ، گفت بابا ای کاش من کورمی شدم ، نمی دیدم سرت رو ، بابا ای کاش می مردم سرت رو توو طبق نمی دیدم ، حسییین ... بابا بابا بابا ... حالا که اومدی بابا گوش بده درد دلمو زخمای روی بدنم سرمی بره حوصلمو بابا بابا بابا منوبا خودت ببر ، ... غوغایی کرد ، من اصلا موندم توو روضه ی خرابه وسرِ بریده ، ... لب روی لب های بابا گذاشت ، بعد اینطوری مشهوره ، میگن سر یک طرف ، رقیه یک طرف ... رقیه افتاد عیبی نداره اما سرِ آقا رو زمین افتاد ، من سئوالم از شما اینه ، جوابش رو به من بدید ، کی سر رو از روی زمین برداشت ؟ سر رو زینب برداشت ؟ سر رو سکینه برداشت ؟ سر رو اُم کلثوم برداشت ؟ حسییین ... آی بابا بابا بابا ... آنشب که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی ؟ از ما تو جدا بودی حرمش بسته است ، زائر نداره ، غریبه ، اون بچه هایی که رفتند دفاع از حرمش کنند ، شهید شدند ، شهید سردار همدانی و همه شهدای مدافع حرم ، به یاد همشون ... خدایا به حق این خانم سه ساله ، داعش رو نابود کن ، خدایا آمریکا و اسرائیل رو نابود کن ، خدایا همین محرم ، راه حرم این خانم سه ساله رو به روی مشتاقان ، باز بگردان ... این دختر سه سالشه ، تعجب نکنید وقتی راه میره دستش رو به دیوار میگیره ، چون پاهاش پُر آبله است ، نمیتونه راه بره ، امشب شب استثنائیه ، اگه چیزی میخواهی از این خانم سه ساله بگیر ، خیلی باب الحوائجه ، خیلی ، خیلی باب المراده ، ... امام حسین خیلی دوستش داره ، ان شاءالله همه حاجت روا بشن ، اونهایی که مریض دارن ، اونایی که گرفتارند ... خدارو قسم بدهیم به مظلومیت این بی بی ... برا غماش ، برا آبله پاهاش ، برا صورت نیلیش ، برا بدن کبودش ، ... میدونید این خانم ، کفن هم نداشته ، با لباس خودش دفنش کردند ... مثل باباش حسین ، بی کفنه ... 1394 https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
( سلام الله علیها ) خورشیدِ رویِ بام دنیای حسینی فرزانه ای و ماهِ شب های حسینی باباست محوِ حُسنِ سیمای تو بانو یا اینکه تو گرمِ تماشای حسینی ای أَشبَهُ النّاسِ به زهرا بین زنها محبوبه ی محبوب و زیبای حسینی إِنسیه ای اما شبیه به فرشته باید صدایت کرد « حورای حسینی » عالم فدای طرز بابا گفتن تو دیدی دختر چهار ساله چه جوری میگه بابا ... مخصوصا اگه سیلی خورده باشه ... مخصوصا اگر از ناقه افتاده باشه .. عالم فدای طرز بابا گفتن تو شیرین زبان ! یک عمر رؤیای حسینی دل میبرد چادر نمازت از ملائك دیدی دختر چهار ساله ،وقتی چادر سر میکنه..میاد جلو بابا روشو میگیره .. میگه بابا چادرم قشنگه ... بابا بغلش میگیره ... یادت آمد دمِ خیمه گفتی دخترمن ، به تو چادر چقدر می آید ( بابا پاشو ببین ، چادرم خاکی شده ، بابا بابا ... حسییین ... بابا پاشو ببین چادرم آتیش گرفته بابا ... ) تو عصمتُ اللهی شبیه عمه هایت پیداست در خوی تو تقوای حسینی بابا برای خود دو تا غمخوار دارد تو زینب کبری نه ، صغرای حسینی حبل المتین از ریشه های چادر توست تو گرمی بازارِ فردای حسینی ... 13/5/1395 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
2. امشب خدا.mp3
5.57M
( سلام الله علیها ) امشب خدا ، دعای مرا مستجاب کرد بابا مرا برای خودش انتخاب کرد ... 13/5/139 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
( سلام الله علیها ) امشب مجلسمون با شبای دیگه فرق داره ، یه شب این خانم میآد ، یه شب سفر داره ، امشب شهدای مدافع حرم هم میان ، امشب شهید حججی هم میاد ، امشب دخترشهید حججی هم میاد ، ... شب دخترای سه چهار سال است ... امشب خدا ، دعای مرا مستجاب کرد بابا مرا برای خودش انتخاب کرد ... من که ، توان پا شدن ازجا نداشتم خیرش قبول عمه دوباره ثواب کرد ( بعضی ها فهمیدن چی میگم ، من دیگه نمیتونستم بلند بشم ، عمه زیر بغلهامو گرفت ... عمه پاشو بابا اومده ، عمه ... خیرش قبول عمه دوباره ثواب کرد با اینکه من خودم پُردرد و جراحتم زخمِ لب تو زخم لبم را کباب کرد ( وقتی نگاه کردم دیدم لبت ترک خودره بابا ، ... بابا بابا بابا ... ) دروازه ی پُراز غمِ ساعات یکطرف مارا یزید وارد بزم شراب کرد ( داره با بابا دردِ دل میگه ، امشب با درد دلهای این خانم بسوز ، امشب یه دلت کنار حرمش باشه ، یه دلت توو حرم ابی عبدالله باشه ، بابا خیلی دوستش داره ، اگه دوستش نمیداشت ، باسرِ بریده به دیدنش نمی اومد ، امشب خانمهایی که دختر سه چهارساله همراهشونه ، ... همین الان من یک خواهش ازتون میکنم ، اگه دختر چهارساله روی زانوت نشسته یاکنارت نشسته ، آهسته این دستت رو روی صورتش بگذار ، ببین دستت بزرگتر ازصورت دختره ، ... حالا ببین این سیلی چه کرد ؟ درشام ، شامِ دختر تو تازیانه بود ( آی آی ... این یه بیت آدمو میکُشه ، این یه بیت جیگرو آتیش میزنه ... ) درشام ، شامِ دختر تو تازیانه بود ( میگفتم بابا ، میزدند ، میگفتم عمه ، تازیانه ام میزدند ... ) درشام ، شامِ دختر تو تازیانه بود عمه تمام خرج سفر را حساب کرد ... ؟ ( هان ، فهمیدی چی گفتم ؟ جیگرت سوخت ؟ یعنی هر موقع میخواستند مارو بزنند ، عمه می اومد ، بازوش رو سپر میکرد ، ... عمه عمه عمه ... عمه تمام خرج سفر را حساب کرد ... ؟ ) 13/5/1395 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
( سلام الله علیها ) زجری که من کشیده ام از دستهای زجر ( توو این یه بیت ، اون سیلی معنا میده ... ) زجری که من کشیده ام از دستهای زجر عکسی کبود از رخِ دُردانه قاب کرد گفتم نزن که بال و پَرم درد میکند ( خواهر کوچولو داری ؟ اگه یکی سیلی بهش بزنه ، چه کار میکنی ؟ ) گفتم نزن که بال و پَرم درد میکند اما چه سود خواهش من را جواب کرد من نذر کرده ام که ببوسم لب تورا ( گفتم اگه بابامو ببینم ، لباشو می بوسم ، ... گفت امشب به حاجتم رسیم بابا ... ) من نذر کرده ام که ببوسم لب تورا حالا خدا دعای مرا مستجاب کرد قربونِ اون لبای کوچولویی برم ، که رو لب های بابا گذاشت ... از شهر کوفه تا به شام سنگم زدند از روی بام ( هان اینم برای اونا که گریه نکردند هنوز ... گریه حضرت رقیه ، از دست ندی امشب ... بابا بابا بابا ... ) از شهر کوفه تا به شام سنگم زدند از روی بام اینقدر بهم سیلی نزن دیگه نمی بینه چشام یکی بگه این دختره نزن نزن نزن .. ضرب لگد ، زجر آوره نزن نزن نزن .. حالا که اومدی بابا گوش بده درد دلمو زخمای روی بدنم سرمی بره حوصلمو خسته شدم از قافله بابا بابا بابا .. پاهام شده پُر آبله بابا بابا بابا .. وای از سنان و حرمله بابا بابا بابا .. ( بابا ، حرمله منو میزد ، بابا ، ... بابا بابا بابا بابا ... توو همین اشکات ، هرچی میخواهی ازش بخواه ، بی بی دست کسی رو خالی رد نمیکنه ، ... بابا بابا بابا بابا ... بابا همیشه تو منو روی زانوت می نشوندی ، بابا ... اما امشب که مهمونم شدی ، میخوام تلافی کنم بابا ، امشب میخوام ، من سرت رو روی زانو بگذارم بابا ، ... اما بابا دستام توان نداره ، بابا ... ) اونقدر زخم به پیکر دارم نتوانم که سرت بردارم ( یا اَبَتا یا حسین ) تکرار 13/5/1395 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
1. خبردار شدی.mp3
1.29M
( سلام الله علیها ) بابا بابا بابا ... راستی هیچ خبردارشدی « تب کردم ... ؟ » راستی ، لاغری من به نظر می آید ؟ یادت آمد دمِ خیمه گفتی دخترمن ، به تو چادر چقدر می آید بابا پاشو ، چادر از سرِ من کشیدند ... حسیییین ... 1395 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
1. دست عدو.mp3
4.55M
( سلام الله علیها ) اما یه سیلی هم کربلا زدند مردم ... سیلی کربلا با همه جا فرق میکرد ... دست عَدو ، بزرگ تر از صورت من است .. ؟ میخواهی بدونی سیلی با صورت رقیه چه کرد ؟ امروز که رفتی خونه اگه دختر ، سه چهارساله داری ، اگه خواهر سه چهارساله داری ، صداش بزن ، آهسته دستت رو روی صورتش بگذار ... دست عَدو ، بزرگ تر از صورت من است .. ؟ یک ضربه زد ، دو گونه ی سرخم ، سیاه شد از شهر کوفه تا به شام سنگم زدند از روی بام اونقدر بهم سیلی زدند دیگه نمیبینه چشام ؟ یکی بگه این دختره نزن نزن نزن .. ضرب لگد ، زجر آوره نزن نزن نزن .. بابایی بابایی .. بابایی پاشو ، بابا بزار برم به دخترای شامی بگم بیان ، ببینند بابای من هم از سفر اومده ، بابا بابا بابا ... نمیدونم چه حاجتی داری اما هر حاجتی داری الان وقتشه ، اما یه حاجت مشترک همه ی ماست ، نمیدونم آقامون امروز کجا عزاداره ؟ اربابمون امام زمان « عج » ، امروز کجا گریه میکنه ؟ آقا مدینه است ، نمیدونم ... کنار بقیع است ، نمیدونم ... اما هر کجا هستی آقا جان ، قدم روی چشم ما بگذار ... دل دختر به پدر خوش باشد مهربانی ز دو سر خوش باشد حسیییین جان ، حسیییین جان ، ... دوست داره امام صادق این نام رو صدا بزنی ... حسیییین جان ... 1395 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh