صدایِ کربلا ۱.mp3
10.82M
#صدای_کربلا ۱ 🏴
#استاد_شجاعی
#آیتالله_مصباح
▪️مسیرِ حرکت امام تا رسیدن به ماجرای کربلا، یک مسیر جغرافیایی با اتفاقاتی در بستر تاریخ نیست!
- تمام حوادث کربلا، از ابتدای تشکیل نطفهی آن تا امروز که هنوز در تاریخ زنده و منشاء اثر است، در درونِ شخصِ شما درحال تکرار است!
▪️آیا شما این تکرار را میبینید، و قادر به ادراکش هستید؟
- آیا ماجرای کربلا در انتخابها، ارتباطها، افکار و رفتار شما، منشاء اثر هست؟
🎧صدای کربلا را همه نمیشنوند!
─┅═༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅═┅─
«بسم الله الرحمن الرحیم»
#اشعار_ترکی
ارائه اشعار بروز، وپرمحتوای مذهبی ومولودی (ترکی)
http://eitaa.com/goLvazhehaye_asharetorki
┄┅═✼✵✿✵✼═┅┄
کانال گلواژه های «اشعار ترکی»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صدایِ کربلا ۲.mp3
11.56M
#صدای_کربلا ۲ 🏴
#استاد_شجاعی
#استاد_دینانی
▪️مسیر کربلا یک مسیر جغرافیایی نیست!
کربلا یک مدرسه است به وسعت تمام تاریخ!
⚡️کربلا یکبار در جهان بیرون اتفاق افتاده است،
← و بینهایت بار (به تعداد همهی انسانهای خلق شده) در جهان درونشان اتفاق میافتد!
- آیا تا این لحظه، ثبتنام در مدرسهی کربلا برای شما موضوعیت داشته است؟
- آیا درسهای این مدرسه در انتخابهای زندگی شما، منشاء اثر بوده است؟
💥مسیر کربلا را همه نمیتوانند طی کنند!
─┅═༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅═┅─
🖤 همزمان با آغاز ماه محرمالحرام
✳️ نرمافزار اندرویدی زیارت عاشورا
🔶️ نرمافزاری کاربردی با رابط کاربری ساده و جذاب
🔷️ متن | صوت | ترجمه | تفسیر
💯 با فونت و گرافیک زیبا
👈 دانلود رایگان از کافه بازار:
🌐سازمان فضای مجازی سراج مرکز گیلان https://cafebazaar.ir/app/ir.seraj.gilan.ziarateashura
─┅═༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅═┅─
صدایِ کربلا ۳.mp3
11.82M
#صدای_کربلا ۳ 🏴
#مقام_معظم_رهبری
#استاد_شجاعی
▪️کربلا، اَلَک است! یک اَلَک از جنس نَفْس!
- کربلا ابزار غربال است!
- غربالی با سوراخهای ریز و درشت!
⚡️آنقدر سَوا میکند تا فقــط کسانی بمانند و به امام برسند که قدّ و قواره شان، به این حرفها بخورد!
آیا شما تا امروز، با اَلَکِ کربلا، آشنا بودهاید؟
آیا این الک در زندگی شما، منشاء اثر بوده است؟
💥همه نمیتوانند در کربلا سربازی کنند!
─┅═༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅═┅─
#ماجرای_نبش_قبر_حضرت_رقيّه_ع_در_سال_1242
◆ ملا محمدهاشم خراسانی (ره) حکایت نبش قبر #حضرت_رقیه سلام الله علیها توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آبگرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه (س) در سال ۱۲۸۰ هجری،را نقل میکند :
◆ جناب آقا سيّد ابراهيم دمشقي كه نَسَبش به سيّد مرتضي علمالهدي منتهي ميشد بعد از نبش قبر حضرت رقیه (س)، مدام از شدت گریه و غصه غش میکرد. چون به هوش میآمد، قضیه کبودی را برای مردم تعریف میکرد
◆می گفت بدن مطهّر ایشان در پارچه سیاهی (چادر یا لباس سیاه) پیچیده و کفن شده بود. بخشی از صورت منّور ایشان را دیدم که هنوز از آثار سیلی، کبود و مجروح بود. سپس به همراه شیون ایشان، صدای ضجه و زاری از مردم بر میخواست.
🔲 اما حکایت :
قبر دچار آب گرفتگی شده بود و علما شیعه درخواست تعمیر قبر مطهر را داشتند.
والي به علماء و صلحاء شام از شيعه و سنّي امر كرد كه غسل كنند و لباسهاي پاكيزه بپوشند، به دست هر كس قفل ورودي حرم مطهّر باز شد، همان كس برود و قبر مقدّس او را نبش كند، پيکر را بيرون آورد تا قبر را تعمير كنند.
صلحاء و بزرگان از شيعه و سنّي در كمال آداب غسل كردند و لباس پاكيزه پوشيدند، قفل به دست هيچ كس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سيّد، و چون ميان حرم آمدند كلنگ هيچ كدام بر زمين اثر نكرد، مگر به دست سيّد ابراهيم.
حرم را قُرق كردند و لحد را شكافتند. ديدند بدن نازنين حضرت رقيه سلامالله عليها، ميان لحد و كفن صحيح و سالم است اما آب زيادي ميان لحد جمع شده است.
سيّدابراهیم در قبر رفت، همين كه خشت بالاي سر را برداشت ديدند
سيّد افتاد. زير بغلش را گرفتند،
هي ميگفت: «اي واي بر من.. واي بر من..
به ما گفته بودند يزيد لعنةالله عليه، زن غسّاله و كفن فرستاده
ولي اکنون فهميدم دروغ بوده، چون دختر با پيراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نميكنم، ميترسم بدن را منتقل كنم و ديگر به عنوان "رقيّه بنت الحسين" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم.
سيّد بدن شريف را از ميان لحد بيرون آورد و بر روي زانوي خود نهاد و سه روز بدين گونه بالاي زانو خود نگه داشت و گريه ميكرد تا اينكه قبر را تعمير كردند.
وقت نماز كه مي شد سيّد بدن حضرت را بالاي جايي پاكيزه ميگذاشت. پس از فراغ از نماز برميداشت و بر زانو مينهاد، تا اينكه از تعمير قبر و لحد فارغ شدند، سيد بدن را دفن كرد.
و از معجزه آن حضرت اين كه سيّد در اين سه روز احتياج به غذا و آب و تجديد وضو پيدا نكرد و چون خواست بدن را دفن كند دعا كرد كه خداوند پسري به او عطا فرمايد.
دعاي سيّد به اجابت رسيد و در سن پيري خداوند پسري به او لطف فرمود که نام او را "سيّد مصطفي" گذاشت.
آنگاه والي واقعه را به سلطان عبدالحميد عثماني نوشت؛ او هم توليت زينبيّه و مرقد شريف حضرت رقيّه و امّ كلثوم و سكينه را به سيد ابراهيم واگذار کرد.
اين قضيه در سال 1242 هجري شمسي رخ داده و در کتاب «معالي» هم اين قضيّه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است:
«فَنزلَ في قبرها و وَضع عليها ثوباً لفَّها فيه و أخْرجها، فإذا هي بنتٌ صغيرةٌ دُونَ البُلوغِ و كانَ متْنُها مجروحةً مِنْ كثرةِ الضَّرب»
« آن سيّد جليل وارد قبر شد و پارچه اي بر او پيچيد و او را خارج نمود، دختر كوچكي بود كه هنوز به سن بلوغ نرسيده، و پشت شريفش از زيادي ضربات مجروح بود.»
پس از درگذشت سيّد ابراهيم، توليت آن مشاهد مشرفه به پسرش سيّد مصطفي و بعد از او به فرزندش سيّد عبّاس رسيد.فرزندان سيّد ابراهيم دمشقي معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه هستند.
📚 منابع روایت؛
منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸.
اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦.
مقتل جامع مقدم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸.
تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳
https://t.me/matnrozehmaghtalmotabar
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
#کانال_روضه_مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع
─┅══༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─