#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#آواز_بیات_اصفهان
چشم به هم گذاشتیم ، شش روز از محرم گذشت ، فردا روز هفتم محرم ، معمولا همه جا متوسل میشن به آقازاده « علی اصغرِ امام حسین » ...
مادری بینِ خیمه
غمگین بود
سرش از شرم
رو به پائین بود ...
پیش چشمانِ بانوان حرم
دیده اش پُر شد
از نم و شبنم ...
بانویی که
دگر نظیر نداشت
کودکش تشنه بود و
شیر نداشت ... !
( خدا نیاره برای مادری ، بچه اش مریض باشه ، مشکلی داشته باشه ، کاری از دست پدرو مادر بر نیاد ! چه حالی پیدا میکنه ؟ )
دست خود را
تکان تکان می داد
کودکش تشنه
داشت جان می داد
چه کند با دل گرفتارش ؟
داد دست رقیه گهوارش
پیش او هم علی نشد آرام
زینب آمد ولی نشد آرام
کودکی زیر لب
در آن محفل
گفت با گریه « یا ابوفاضل »
آه ، از شرم ساقیِ توحید
پیکرش بینِ علقمه لرزید
ناگهان نور مشرقین آمد
پدرش حضرت حسین آمد
عمه گهواره را به آقا داد
به دلِ مادرش تسلا داد
گفت : او هم
دلاوری شده است
تشنه ی جام کوثری شده است
رفت آقا به سوی آن لشکر
رفت در روبروی آن لشکر
گفت : این طفل را
چه تقصیر است ؟
دست او ، نه کمان
نه شمشیر است
آتشی بر دلِ فلک خورده
لبش از تشنگی ترک خورده
نیست کَس تا دوای او بدهد
جرعه آبی برای او بدهد
( بعضی مقاتل ، یه عبارتی رو آوردند ، ابی عبدلله فرمود : « مُنّوا عَلَیّ » منت سر ما بگذارید ، اگه فکر میکنید آب را برای خودم میخوام ، بیائید بگیرید خودتون سیرابش کنید ... )
طفلِ خود را گرفت بالاتر
عمرِ سعد بود و یک لشکر
بین شان سخت وِلوله افتاد
ناگهان یادِ حرمله افتاد
گفت برخیز و صید کن در دم
با سه شعبه ، تو هر دو را با هم
#مرکز_خدمات
#حوزه_علمیه_قم
3. همایون.mp3
زمان:
حجم:
3.2M
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_همایون
قلب کون و مکان
شراره گرفت
تیر را سوی شیرخواره گرفت
تیر از چله ی کمان رد شد
در حرم
حالِ مادرش بد شد
« طفل ... »
خنده به روی لب آورد
روی دست پدر تلظّی کرد
دست و پا زد میان آغوشش
ذبح شد بچه
گوش تا گوشش ؟؟
گفت : دیدم ابی عبدالله ، قُنداقه را زیر عبا پنهان کرد ، یه قدم میره سمت خیمه ها ، دوباره برمیگرده ... نگاه کردم ، دیدم جلو خیمه ها ، یه بانویی ایستاده ، گاهی می نشینه ، گاهی بلند میشه ، فهمیدم مادرِ همین طفله ... حسین خجالت میکِشه برگرده ! ... از اون طرف ، رباب چشم انتظاره ، هی سراغ میگیره بچه ها چی شد ؟ باباتون برگشت یا نه ؟ یه وقت یه بچه ای صدا زد : بابا ...
گهواره را زینت کنید
ششماهه برگشت
امّا چرا بابایم از
بیراهه برگشت ... ؟
( یه مقدار ابی عبدالله آمد جلوتر ، یکی صدا زد ، بچه ها : )
بچهها دست بابا
خونی شده
گمونم ششماهه
قربونی شده ...
صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ
یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه ...
هر جا نشستی صدا بزن : یا حسین ...
#روضه_همایون
#مرکز_خدمات
#حوزه_علمیه_قم
0. کلیات.mp3
زمان:
حجم:
10.22M
فایل صوتی کامل
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#آواز_بیات_اصفهان
#دستگاه_همایون
از ابتدای خلقت
تا انتها « حسین » است ...
#مرکز_خدمات
#حوزه_علمیه_قم
#سند_روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
آیا امام حسین (علیه السلام ) از کوفیان درخواست کرد که بر من منِت گذاشته و به فرزندانم آب دهید ؟ آیا عبارت « مُنّوا عَلَیّ» را برای طلب آب برای علی اصغر(علیه السلام) به کار بردند ؟
#پاسخ_اجمالی
در منابع معتبر و قابل استناد، این عبارت به عنوان سخنی صریح از امام حسین (علیه السلام) نقل نشده ، بلکه برخی اشعار و مراثی به عنوان #زبان_حالی از حضرتشان چنین درخواستی را بیان کردهاند. به عنوان نمونه نقل شده است حضرت زینب(سلام الله علیها) هنگام وارد شدن به دمشق ، #اشعار مصیبتآمیزی را در توصیف فاجعه عاشورا سرودند که از جمله آنها این بیت بود :
مُنّوا عَلَی ابن المصطفى
بشربة یحیا بها
أطفالنا من الظماء
حیث الفرات سائل[1]
در جایی که آب شیرین جریان دارد با شربت آبی بر فرزند پیامبر(ص) منت گذاشته تا فرزندانمان از خطر مرگ ناشی از تشنگی نجات یابند.
همچنین در مقتل خوارزمی(م 568 ق) از شاعری به نام « ناشی علی بن وصیف » (متوفای 366 ق) چنین سرودهای نقل شده است :
مُنّوا عَلَى طفلی بماء
فقد ضرا فیه الظماء[2]
بر فرزندم با شربت آبی منت گذارید که تشنگی او را از پا درآورده است.
#منابع :
[1]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 45، ص 287، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[2]. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، ج 2، ص 165، قم، انوار الهدى، چاپ دوم، 1423ق
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
حجةالاسلام والمسلمین
#مرحوم_کوثری
بخواب ای غنچه ی
نشکفته اصغر
[ عزیزم ] مگر باز از عطش
میسوزی ای گُل
که از خونِ گلو
لب می کنی تَر ؟
الهی بشکند
آن دست گُلچین
که کرد این غنچه ی
نشکفته پَرپَر ...
[ عزیزم ] مترس ای کودکِ
شش ماهه ی من
که اینجا
خفته هم قاسم هم اکبر
یعنی همتون در این مکان آرمیده اید ... « بوی بهشت میوزد از کربلای تو ، ای صد هزار جان گرامی فدای تو » ...
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
5.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#حاج_محمد_رضا_بذری
مثلاً تو رو تاب میدم
مثلاً به تو آب میدم ...
2. حضرت رباب س.mp3
زمان:
حجم:
1.54M
#روضه_حضرت_رباب
( سلام الله علیها )
#زمزمه_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#حاج_محمد_رضا_بذری
مثلاً تو رو تاب میدم
مثلاً به تو آب میدم
مثلاً تو صدام کردی
من با خنده جواب میدم
مثلاً عمو برگشته
شدم آره خیالاتی
مثلاً همه جمعیم و
تویِ آغوش باباتی
یه « مادر »
وقتی لالایی نخونه
می میره گوشه ی خونه
دردِ منو کی می دونه ؟
یه « مادر »
که زیرِ سایه نِمیره
همش بهونه می گیره !
لالایی گُلم
تشنه ی یه جرعه آب علی
لالایی گُلم
بیا بغَلم بخواب علی
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
#روضه_حضرت_علی_اصغر_ع
به زیرِ تیغ نداریم مدّعا جز تو
شهیدِ عشقِ تو را نیست خون بها جز تو
بجز وصالِ تو هیچ از خدا نخواستهایم
که حاجتی نتوان خواست از خدا جز تو
خدای می نپذیرد دعایِ قومی را
که مدعا طلبیدند از دعا جز تو
مریضِ عشقِ تو را حاجتی به عیسی نیست
که کس نمی کند این درد را دوا جز تو
دلا هزار بلا در ولای او دیدی
کسی صبور ندیدم در این بلا جز او
*آقای من! کسی صبورتر از تو در این بلا ندیدیم...پسرش زین العابدین وقتی وارد کوفه شد؛خطبه خوند،یه جمله ش این بود:
"انا ابنُ قد قُتِلَ صبرا "بابای من رو ذره ذره کشتند...بابای من رو زجرکش کردند...
بابای من رو آروم آروم کشتند...*
ریان بن شبیب جدمون رو غریب گیر آوردند
ریان بن شبیب آبو واسه حبیب دیر آوردند
تو شیب گودال سرازیر شد
حسین پیر شد...حسین پیر شد...
از ته گودال سرازیر شد
حسین پیر شد...حسین پیر شد...
ریان بن شبیب ذکر امن یجیب می گفت:زینب
ریان بن شبیب رفته شیب الخضیب زیر مرکب
بلا سر زینب آوردند
سرُ بردند...سرُ بردند...
بچه یتیما کتک خوردند...
سرُ بردند...سرُ بردند...
ریان بن شبیب میومد بوی سیب از تو صحرا
ریان بن شبیب یه عده نانجیب کردند غوغا
به عمه زینب جسارت شد
جنایت شد...جنایت شد...
چادر وقتی که غارت شد
جنایت شد...جنایت شد...
قسمت زن ها
اسارت شد...اسارت شد...
نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند
حسین جان...حسین جان...
به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم
کنار تن بی سرت کاسه آب گذاشتم،واویلا
حسین جان...حسین جان...
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
4_5992207117178637296.m4a
زمان:
حجم:
1.45M
#صلوات_اول_مجلس
#شب_هشتم_محرم
شب هشتم ماه محرم الحرام است ان شاءالله لحظه به لحظه زندگی ما خرج اهلبیت علیهم السلام قرار بگیرد و هنگام مرگ و جان دادن هم آن حضرات معصومین علیهم السلام به فریادمون برسد در آن لحظات وانفسا چشمان ما به جمال دلربای اون حضرات روشن بگردد عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
✔️ یا اینکه میتواند ذکر صلواتها، بیان فضایل حضرت علی اکبر علیه السلام، باشد.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh