شعر و روضه غزه.mp3
زمان:
حجم:
6.36M
🍃🏴 در محکومیت حمله به بیمارستان #المعمدانی و کشتار ناجوانمردانهٔ کودکان و زنان #غزه_ی_مظلوم
#نذر_سلامتی_و_ظهور_امام_زمان_عج 🍃🏴
غم فراوان دیده اما سخت دارد اقتدار
شد فلسطین شاهدِ لحظاتِ تلخ و ناگوار
جنگ جنگِ اعتقاد است و هدف احقاقِ حق
دارد این فریادها والله حکم ِ ذوالفقار
هیچ فرقی نیست بین خردسال و پیرمرد
عشق؛ از هر کس که آزاده ست میگیرد قرار
باز هم در کربلایِ غزه عاشورا شده
کلّ أرض کربلا یعنی همین قلبِ دچار
شمرهایِ بی حیا بر مسلمین بستند آب
پیروانِ حرمله(لع) با کینه هایِ استوار-
-نیمه شب کشتند کودک های بی آزار را
این جنایت نیز مانْد از ذاتِ #صهیون یادگار
دردهایِ بی دوا اینروزها در غزه است
آه...از داغی که یک عمر است مانده پایِ کار
آه از آوارهایِ آنی و اشکِ مدام
آه از شب-گریه هایِ مادرانِ داغدار
آه از صبرِ پدرهایی که با دستانِ خود
در کفن پیچیده دخترهایشان را سوگوار
آه از آن خواهری که بی برادر مانده و
میزند هر لحظه گریان، ضجّهٔ بی اختیار
آه از آن کودکی که تشنه در خون جان سپرد
سیلِ آتش ریخت! رویِ زخم هایِ بیشمار
از خدا جایِ شِفا قطعا شهادت خواستند
مرگِ در بستر برای مؤمنان ننگ است و عار
صبح؛ نزدیک و یهودِ لعنتی رو به زوال
رو به پایان است درد و رنجِ عصرِ انتظار
میشود در خونِ مظلومانِ عالم سر به نیست
میشود نزدیک؛ هر آن مرگِ این کفتارِ هار
مرگِ #اسرائیل شد آغاز با دستان خودِ
گورِ خود را کَند با انواعِ ظلم ِ آشکار
انتقام ِ واقعی کارِ عزیزِ فاطمه ست(س)
منجیِ عالم به زودی میرسد با اقتدار!
#کل_یوم_عاشورا_و_کل_ارض_کربلا
#آواز_بیات_اصفهان
#مرضیه_عاطفی
شعر و روضه غزه.mp3
زمان:
حجم:
6.36M
🍃🏴 در محکومیت حمله به بیمارستان #المعمدانی و کشتار ناجوانمردانهٔ کودکان و زنان #غزه_ی_مظلوم
#نذر_سلامتی_و_ظهور_امام_زمان_عج 🍃🏴
غم فراوان دیده اما سخت دارد اقتدار
شد فلسطین شاهدِ لحظاتِ تلخ و ناگوار
جنگ جنگِ اعتقاد است و هدف احقاقِ حق
دارد این فریادها والله حکم ِ ذوالفقار
هیچ فرقی نیست بین خردسال و پیرمرد
عشق؛ از هر کس که آزاده ست میگیرد قرار
باز هم در کربلایِ غزه عاشورا شده
کلّ أرض کربلا یعنی همین قلبِ دچار
شمرهایِ بی حیا بر مسلمین بستند آب
پیروانِ حرمله(لع) با کینه هایِ استوار-
-نیمه شب کشتند کودک های بی آزار را
این جنایت نیز مانْد از ذاتِ #صهیون یادگار
دردهایِ بی دوا اینروزها در غزه است
آه...از داغی که یک عمر است مانده پایِ کار
آه از آوارهایِ آنی و اشکِ مدام
آه از شب-گریه هایِ مادرانِ داغدار
آه از صبرِ پدرهایی که با دستانِ خود
در کفن پیچیده دخترهایشان را سوگوار
آه از آن خواهری که بی برادر مانده و
میزند هر لحظه گریان، ضجّهٔ بی اختیار
آه از آن کودکی که تشنه در خون جان سپرد
سیلِ آتش ریخت! رویِ زخم هایِ بیشمار
از خدا جایِ شِفا قطعا شهادت خواستند
مرگِ در بستر برای مؤمنان ننگ است و عار
صبح؛ نزدیک و یهودِ لعنتی رو به زوال
رو به پایان است درد و رنجِ عصرِ انتظار
میشود در خونِ مظلومانِ عالم سر به نیست
میشود نزدیک؛ هر آن مرگِ این کفتارِ هار
مرگِ #اسرائیل شد آغاز با دستان خودِ
گورِ خود را کَند با انواعِ ظلم ِ آشکار
انتقام ِ واقعی کارِ عزیزِ فاطمه ست(س)
منجیِ عالم به زودی میرسد با اقتدار!
#کل_یوم_عاشورا_و_کل_ارض_کربلا
#آواز_بیات_اصفهان
#مرضیه_عاطفی
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#متن_روضه
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا
(سلام الله علیها )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فاطمیه آمد و آن مونس و همدم کجاست
امام زمان ، آجرک الله پسر فاطمه
فاطمیه آمد و آن مونس و همدم کجاست
شمع می پرسد ز پروانه گل نرگس کجاست
آقا جان
در عزای مادرت یابن الحسن خود هم بیا
تا نگویند این جماعت بانی مجلس کجاست
آقاجان
عزای مادر شماست،نمیدونم الان کجا گریه میکنید کجا برای مادرت مجلس گرفتید
یه سری هم به مجلس ما بزن
بازم شال روضه میشینه رو دوشم
ببین که شبیه تو مشکی میپوشم
آقای من
کجا روضه داری، کجا روضه خوندی
کجا هی صدا میزنی مادرت رو
این روزا مادر امام زمان میان بستر بیماری ست
میگن مادرت ، مادرت موندنی نیست
میگن صورت مادرت دیدنی نیست
میگن پهلوی مادرت ، آه
میگن مادرت مادرت موندنی نیست
زنهای مدینه از پیغمبر بارها و بارها شنیده اند چقدر سفارش فاطمه رو می کرد، چقدر پیغمبر فرمود فاطمه بضعت منی، هر کی فاطمه رو آزرده کنه منو آزرده، با خودشون
با خودشون گفتن بریم عیادت فاطمه،
اومدن تو خونه ی حضرت ،کنار بستر فاطمه نشستن ، اما بمیرم بعضی از زنهای مدینه هی
به همدیگه نگاه میکردن، به هم میگفتن کار فاطمه تمامه، این فاطمه ای که ما میبینیم دیگه موندنی نیست
آه
امام صادق فرمود: لزمت الفراش
مادر ما زمین گیر شده بود دیگه نمیتونست راه بره
و نحل جسمها و ذاب لحمها
روز به روز بدنش ضعیف تر میشد
حتی صارت کالخیال
بدن مادر ما مثل یک شبهی شده بود
اما امشب شب شهادتیه
امیرالمومنین کنار بستر فاطمه ست
هی التماسش میکنه، زهرا
مرو زهرا همه دار و ندار من
مرو زهرا گل هجده بهار من
مرو زهرا،جوون مو سفید من
مرو زهرا بمون تنها امید من
هر چی امیرالمومنین التماسش کرد
دید نه، زهرا رفتنیه، لحن کلام علی عوض شد میخای بری برو
خداحافظ پناه حیدر بی یار
خداحافظ
ببینم طاقت داری یا نه
خداحافظ گرفتار در و دیوار
آه،صدا بزن
وای مادرم مادرم مادرم
اگه شب شهادت نبود نمیخوندم
امام زمان منو ببخشه
خداحافظ ببین میلرزه زانوهام
خداحافظ ببین غربت رو رو چشمام
اما آخرین حرفای علی با فاطمه چیه؟
سر فاطمه رو زانوهای علیه،
داره گریه میکنه
قطرات اشک مظلومیت علی ، رو صورت فاطمه میچکه ، صدا زد فاطمه جان
حلالم کن زمین خوردی به پای من
حلالم کن کتک خوردی برای من
حلالم کن
دیگه چی گفت علی
حلالم کن نشد کاری کنم زهرا
حلالم کن دیدم افتادی زیر پا
هر جا نشستی صدا بزن یا زهرا
اینجا فاطمه زیر دست و پا لگد مال شد اما کربلا، ده نفر اومدن پیش ابن زیاد،گفتن به ما باید جایزه بدی، گفت مگه شما چی کار کردید کربلا،
گفتن ما به اسبامون نعل تازه زدیم آنقدر بر بدن جگرگوشه ی زهرا تازوندیم تمام استخوانهای پشت و سینه ی حسین شکست.
هز جا نشستی صدا بزن
یا زهرا
━━━━━━───────
#روضه_شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا
(سلام الله علیها )
#دستگاه_ماهور ،گوشه #شکسته
#زمزمه در #آواز_بیات_اصفهان
#استادحاج_اسماعیلی
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
❁﷽❁
متن
#مناجات_مهدوی_فاطمیه
#آواز_بیات_اصفهان
#دستگاه_شور
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو را قسم به بخشش و عطای مادرت بیا
ظهور کن به خاطر رضای مادرت بیا
عزیز من برای خاطر من حقیر نَه
به خاطر دل علی برای مادرت بیا
آقای من، شب آخر عزای مادر شماست، تا فاطمیه ی سال بعد کی زنده باشه و کی نباشه، آقاجان
نشستهایم دور هم که گریه بر غمش کنیم
امام ما به مجلس عزای مادرت بیا
آقاجان،یابن الحسن، بگو ببینم اشکای ما رو خریدی یا نه؟از ما راضی بودی یا نه؟ تو مجلس عزای مادرت ، خوب آبروداری کردیم با نه؟؟امام زمان...
صدای او ز پشت در هنوز میرسد به گوش
به احترام پاسخ صدای مادرت بیا
ز اشک مرهمی برای سینهاش درست کن
قیام کن به خاطر شفای مادرت بیا
به گریههای عمهات، به حق بغض مجتبی
به هقهق گلوی بچههای مادرت بیا
جناب صاحب الزمان، به انتقام کن قیام
که نیست هیچ غیر از این دوای مادرت بیا
یتیمی حسین تشنه کام را نگاه کن
به ناله های طفل سر جدای مادرت بیا
آقای من...
کنون که پر خطا شدیم و تحبس الدعا شدیم
برای استجابت دعای مادرت بیا
جواب فاطمه بده، ز لطف خاتمه بده
به خاطرات تلخ ماجرای مادرت بیا
تو را قسم به حوری میان شعله سوخته
به نالهی بیا بیا بیای مادرت بیا
دیگه به چی قسمت بدم امام زمان ؟
به چادری که بسته بر کمر پس از هجوم شد
تو را قسم به عفت و حیای مادرت بیا
به آن سری که خورد گوشهی در و شکسته شد
تو را قسم به سرخی حنای مادرت بیا
به بار شیشهای که بر زمین نهاده شد پشت در
به حق دندههای جابهجای مادرت بیا
عمار میگه چند روزی بعد شهادت بی بی فاطمه ی زهرا، اومدم خونه ی امیرالمومنین، اجازه گرفتم وارد خونه شدم ، دیدم امیرالمومنین یه طوری بغل گرفته و گریه میکنه، چشمم افتاد دیدم حسن و حسینم دارن گریه میکنن ، میگه این وضعیت رو که من دیدم طاقت نیاوردم شروع کردم گریه کردن، یه چند دقیقه ای که گریه کردم، سرمو بلند کردم گفتم آقاجان، یا امیرالمومنین، ما از شما درس صبر گرفتیم شیعیان شما چند روزیه شما رو ندیدن ، همه دلتنگ شمان، چرا از خونه بیرون نمیاید، دیدم آقا امیرالمومنین صدا زد گفت عمار، تا وقتی که فاطمه زنده بود من داغ پیغمبرو حس نکردم، هر موقع فاطمه با من صحبت می کرد، کأنّ صدای پیغمبرو در گوشم میشنیدم ، عمار بیچاره شدم، عمار، همه چیزمو بردن ، بعد یه حرفی زد آقا امیرالمومنین، صدا زد عمار، موقعی که فاطمه رو غسل می دادم ، تازه فهمیدم که استخوانهای پهلوی فاطمه شکسته ست تازه فهمیدم پهلوی فاطمه سیاه شده از من مخفی کرد نمی خواست من غصه دار بشم ، میگه هر جوری بود امیرالمومنین رو راضی کردم از خونه بیرون شد، آه، علی جان حال و روز این روزای امیرالمومنین وقتی شبانه میومد کنار قبر مخفی فاطمه، سر میزاشت رو قبر، صدا می زد
علی رو حلال کن زهرا جان، بگو ببینم
ورم داره بازوت
بگو ببینم ورم بازوت خوب شد یا نه؟
علی رو حلال کم که بشکسته پهلوت
علی رو حلال کن برا لحظه ای که تو افتاده بودی ، در افتاده بود روت
علی رو حلال کن علی رو حلال کن
علی رو حلال کن عدو بی حیا شد
هر موقع یادش میفته امیرالمومنین بلند بلند گریه میکنه
علی رو حلال کن که غوغا به پا شد
علی رو حلال کن برا لحظه ای که برا اولین بار، که پای مغیره به این خونه وا شد
علی رو حلال کن.....
صدا زد زهرا جان
زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم
یک ختم با شکوه بگیرم برای تو
از دست گریه های تو راحت شد این محل
شکوه نمی کنند به من از صدای تو
━━━━━━───────
#مناجات_مهدوی_فاطمیه
#استادحاج_اسماعیلی
1. از ابتدای خلقت.mp3
زمان:
حجم:
2.43M
#مدح_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_همایون
از ابتدای خلقت
تا انتها « حسین » است
روح خدا پرستی
در انبیا « حسین » است
#آواز_بیات_اصفهان
هرچه بلاست آقا
یکجا به جان خریده
در امتحانِ ایمان
قَالُوا بَلَى « حسین » است
( « اوج کمال احمد ، بوسیدنِ حسین است » اما همین بوسیدن هم یه کیفیت و یه آدابی داشت ، هر موقع پیغمبر [ص] ، امام حسین را می دید ، حسینش را به سینه می چسبانید ، زیر گلوی « حسین » را می بوسید و می بوئید )
اوج کمال احمد
بوسیدنِ « حسین » است
معراج رفته داند
معراج تا« حسین » است
بیخود نیست امام صادق (علیه السلام ) فرمود : هرکس جدّ ما را درکربلا زیارت کُنه ، با معرفت ... « كَانَ كَمَنْ زارَاللهَ فِي عَرْشِه » مانند کسی است که خدا را در عرش زیارت کرده [1]
معراج رفته داند
معراج تا« حسین » است
#شاعرسیدپوریا_هاشمی
[1] امام صادق ( عليهالسلام ) : « مَنْ زارَ الْحُسَيْنَ بْنَ عَليٍّ صَلَواتُ الله عَليه عَارِفاً بِحَقِّهِ كَانَ كَمَنْ زارَاللهَ فِي عَرْشِه » ... هر کس امام حسین (ع) را با معرفت زیارت کند مانند کسی است که خدا را در عرش خود #زیارت کرده است ( بحار، ج ۱۰۱، ص ۷۷)
امام رضا (علیه السلام ) : « مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ، عَارِفاً بِحَقِّهِ ، کَانَ مِنْ مُحَدِّثِی اللَّهِ فَوْقَ عَرْشِه » ... کسی که حسین بن علی ( علیه السلام ) را در حالی که حقش را میشناسد زیارت کند از #هم_صحبت_هاى حق تعالى بالاى عرش مىباشد{ کامل الزیارات ، ص ۱۴۱ }
#مرکز_خدمات
#حوزه_علمیه_قم
2. علی اصغر ع.mp3
زمان:
حجم:
4.39M
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#آواز_بیات_اصفهان
مادری بینِ خیمه
غمگین بود ...
#مرکز_خدمات
#حوزه_علمیه_قم
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#آواز_بیات_اصفهان
چشم به هم گذاشتیم ، شش روز از محرم گذشت ، فردا روز هفتم محرم ، معمولا همه جا متوسل میشن به آقازاده « علی اصغرِ امام حسین » ...
مادری بینِ خیمه
غمگین بود
سرش از شرم
رو به پائین بود ...
پیش چشمانِ بانوان حرم
دیده اش پُر شد
از نم و شبنم ...
بانویی که
دگر نظیر نداشت
کودکش تشنه بود و
شیر نداشت ... !
( خدا نیاره برای مادری ، بچه اش مریض باشه ، مشکلی داشته باشه ، کاری از دست پدرو مادر بر نیاد ! چه حالی پیدا میکنه ؟ )
دست خود را
تکان تکان می داد
کودکش تشنه
داشت جان می داد
چه کند با دل گرفتارش ؟
داد دست رقیه گهوارش
پیش او هم علی نشد آرام
زینب آمد ولی نشد آرام
کودکی زیر لب
در آن محفل
گفت با گریه « یا ابوفاضل »
آه ، از شرم ساقیِ توحید
پیکرش بینِ علقمه لرزید
ناگهان نور مشرقین آمد
پدرش حضرت حسین آمد
عمه گهواره را به آقا داد
به دلِ مادرش تسلا داد
گفت : او هم
دلاوری شده است
تشنه ی جام کوثری شده است
رفت آقا به سوی آن لشکر
رفت در روبروی آن لشکر
گفت : این طفل را
چه تقصیر است ؟
دست او ، نه کمان
نه شمشیر است
آتشی بر دلِ فلک خورده
لبش از تشنگی ترک خورده
نیست کَس تا دوای او بدهد
جرعه آبی برای او بدهد
( بعضی مقاتل ، یه عبارتی رو آوردند ، ابی عبدلله فرمود : « مُنّوا عَلَیّ » منت سر ما بگذارید ، اگه فکر میکنید آب را برای خودم میخوام ، بیائید بگیرید خودتون سیرابش کنید ... )
طفلِ خود را گرفت بالاتر
عمرِ سعد بود و یک لشکر
بین شان سخت وِلوله افتاد
ناگهان یادِ حرمله افتاد
گفت برخیز و صید کن در دم
با سه شعبه ، تو هر دو را با هم
#مرکز_خدمات
#حوزه_علمیه_قم
0. کلیات.mp3
زمان:
حجم:
10.22M
فایل صوتی کامل
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#آواز_بیات_اصفهان
#دستگاه_همایون
از ابتدای خلقت
تا انتها « حسین » است ...
#مرکز_خدمات
#حوزه_علمیه_قم
1. شرم مرا.mp3
زمان:
حجم:
8.19M
#روضه_حضرت_اباالفضل
( علیه السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#آواز_بیات_اصفهان
#دستگاه_شور
#شور_محلی (شوردشتی)
شرمِ مرا به خیمه ی طفلان
که می بَرد ؟
1403
#شب_تاسوعا
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
#روضه_حضرت_اباالفضل
( علیه السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#آواز_بیات_اصفهان
#دستگاه_شور
#شور_محلی (شوردشتی)
شرمِ مرا به خیمه ی طفلان
که می بَرد ؟
مَشک مرا به خیمه ی سوزان
که می بَرد ؟
از یه اهل دلی سوال کرد ،گفت :آقاجان ما شنیدیم ابالفضل قدش رشید بود اما چرا قبرش ، اینقدر کوچیکه ؟ میخوره این قبر برا یه بچه باشه ! میدونی چی جواب داد؟ آخه وقتی ابالفضل ، وقتی مَشکشو زدن ، از غُصّه و خجالت آب شد ، چه توقعی داری از قامت ابالفضل ؟
« اَدْرِکْ اَخا » سرودم و
نالیده ام زِ دل
خیلیا ميگن آنقدر با ادب بود هیچ موقع ، حسین رو برادر صدا نمیزد ، هر موقع میخواست بچه های فاطمه ی زهرا رو صدا بزنه ، هی میگفت : مولای من ، آقای من ، حتی زینبو میخواست صدا بزنه میگفت : سیده ی من ، خانوم من ، هیچ موقع اینها رو خواهر و برادر صدا نمیزد ، اما برا اولین بار حسین شنید صدا زد : « اَدْرِکْ اَخا » ، داداش حالا دیگه به دادم بِرس ...
« اَدْرِکْ اَخا » سرودم و
نالیده ام ز دل
این ناله را به محضرِ سلطان
که می برد؟
سقا به خون نشست و
عَلَم بر زمین فِتاد
با دختران ، خبر زِ مُغیلان
که می برد ؟
حالا ببین ابالفضل داره برا چی غصه میخوره ؟ دستم فتاد ، پنجه ی دشمن گشوده شد » ... تا وقتی اباالفضل زنده بود ،کسی جرات نمیکرد به سمت خیمه ها نگاه کُنه ، همه از ابالفضل میترسیدند ، اما :
دستم فتاد و
پنجه ی دشمن گشوده شد
این قِصّه را
به موی پریشان که میبرد ؟
دشمن به فکر غارت و
مَعجر کِشی فتاد
این شرح را
به طفل هراسان که می برد؟
#شاعر_محمد_سهرابی
همه شنیدید ابی عبدالله اومد سرشو به زانو گرفت ، صدا زد برادرم ، قربونت بِرَم ، ابالفضلم ، علَمداررشیدم ، پاشو قربونت بِرَم ، باید بِبرمت سمت خیمه ها ، ... اینایی که میگم زبان حاله، هیچ کجا ننوشته ، شاید ، ابالفضل بگه حسین ، پاشو برو سمت خیمه ها ، چرا ؟ آخه یه عده صدا میزدن ، ابالفضل افتاد ، علَمدار زمین گیر شد ،حالا وقتشه ، حالا باید به خیمه ها حمله کنیم ، صدا زد حسین پاشو برو ، الان میان به خیمه ها حمله میکنن ... همه جلو خیمه ها منتظرن ، « مُخدّرات » مقابل خیمه هاایستادن، ببینن چی شد؟ ابالفضل برمیگرده یا نه ؟ دخترا هی به بچه های کوچولو وعده میدن ، غُصّه نخورید ... الان عمومون ابالفضل بر میگرده ، عمو ابالفضل وعده بِده رد خور نداره ... عمومون پهلوونه ... خدا نکنه یه پهلوونی یه وعده ای بِ ده و وعدش مُحقق نشه آبروش میره ، ابالفضل خودش وعده داده آب میاره ، بچه ها غُصّه نخورید ...
یه وقت دیدن اباعبدالله داره میاد، با یه دست ، عنان ذوالجناح رو گرفته ، یه دست به کمر، داره آروم آروم میاد ، امید حسین ، نا امید شد ، اومد مقابل خیمه ها نشست ، از هیبت حسین همه فهمیدن چی شده ، کسی جرات نمیکنه بیاد سوال کنه ، یه مرتبه دیدن سکینه ، اونیکه مَشک رو به عمو داده ، حالا اومد جلو ، صدا زد ابتا « اَیْنَ عَمِّیَ الْعَبَّاسْ » بابا ما دیگه آب نمیخواهیم ، بگو عمومون برگَرده ، ابی عبدالله نتونست جواب بِده ، نمیدونم تا حالا اینجوری شدی ؟ ... بُغض گلوی حسینو گرفته ، هر کاری کرد چی جواب بِدم ؟ از جا بلند شد اومد عمود خیمه عباسو کِشید ، خیمه روی زمین خوابید، یعنی ، بچه ها ، بِرید برای اسارت آماده بشید ، این خیمه دیگه صاحب نداره ... هر جا نشستی ، ناله بزن یا حسین ...
1403
#شب_تاسوعا
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh