eitaa logo
متن روضه مقاتل معتبر چهارده معصوم (ع)
1.4هزار دنبال‌کننده
228 عکس
138 ویدیو
32 فایل
🔰 #متن_روضه 🔰 #مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع 🔰 #شناخت_شبهات_از_لسان_محققان http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh لینک کانال👆🏻 ارائه صوت ومتن سخرانی ناب از علمای دینی کشور
مشاهده در ایتا
دانلود
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ (سلام الله علیها ) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فاطمیه آمد و آن مونس و همدم کجاست امام زمان ، آجرک الله پسر فاطمه فاطمیه آمد و آن مونس و همدم کجاست شمع می پرسد ز پروانه گل نرگس کجاست آقا جان در عزای مادرت یابن الحسن خود هم بیا تا نگویند این جماعت بانی مجلس کجاست آقاجان عزای مادر شماست،نمیدونم الان کجا گریه میکنید کجا برای مادرت مجلس گرفتید یه سری هم به مجلس ما بزن بازم شال روضه میشینه رو دوشم ببین که شبیه تو مشکی میپوشم آقای من کجا روضه داری، کجا روضه خوندی کجا هی صدا میزنی مادرت رو این روزا مادر امام زمان میان بستر بیماری ست میگن مادرت ، مادرت موندنی نیست میگن صورت مادرت دیدنی نیست میگن پهلوی مادرت ، آه میگن مادرت مادرت موندنی نیست زنهای مدینه از پیغمبر بارها و بارها شنیده اند چقدر سفارش فاطمه رو می کرد، چقدر پیغمبر فرمود فاطمه بضعت منی، هر کی فاطمه رو آزرده کنه منو آزرده، با خودشون با خودشون گفتن بریم عیادت فاطمه، اومدن تو خونه ی حضرت ،کنار بستر فاطمه نشستن ، اما بمیرم بعضی از زنهای مدینه هی به همدیگه نگاه میکردن، به هم میگفتن کار فاطمه تمامه، این فاطمه ای که ما میبینیم دیگه موندنی نیست آه امام صادق فرمود: لزمت الفراش مادر ما زمین گیر شده بود دیگه نمیتونست راه بره و نحل جسمها و ذاب لحمها روز به روز بدنش ضعیف تر میشد حتی صارت کالخیال بدن مادر ما مثل یک شبهی شده بود اما امشب شب شهادتیه امیرالمومنین کنار بستر فاطمه ست هی التماسش میکنه، زهرا مرو زهرا همه دار و ندار من مرو زهرا گل هجده بهار من مرو زهرا،جوون مو سفید من مرو زهرا بمون تنها امید من هر چی امیرالمومنین التماسش کرد دید نه، زهرا رفتنیه، لحن کلام علی عوض شد میخای بری برو خداحافظ پناه حیدر بی یار خداحافظ ببینم طاقت داری یا نه خداحافظ گرفتار در و دیوار آه،صدا بزن وای مادرم مادرم مادرم اگه شب شهادت نبود نمیخوندم امام زمان منو ببخشه خداحافظ ببین میلرزه زانوهام خداحافظ ببین غربت رو رو چشمام اما آخرین حرفای علی با فاطمه چیه؟ سر فاطمه رو زانوهای علیه، داره گریه میکنه قطرات اشک مظلومیت علی ، رو صورت فاطمه میچکه ، صدا زد فاطمه جان حلالم کن زمین خوردی به پای من حلالم کن کتک خوردی برای من حلالم کن دیگه چی گفت علی حلالم کن نشد کاری کنم زهرا حلالم کن دیدم افتادی زیر پا هر جا نشستی صدا بزن یا زهرا اینجا فاطمه زیر دست و پا لگد مال شد اما کربلا، ده نفر اومدن پیش ابن زیاد،گفتن به ما باید جایزه بدی، گفت مگه شما چی کار کردید کربلا، گفتن ما به اسبامون نعل تازه زدیم آنقدر بر بدن جگرگوشه ی زهرا تازوندیم تمام استخوان‌های پشت و سینه ی حسین شکست. هز جا نشستی صدا بزن یا زهرا ━━━━━━─────── (سلام الله علیها ) ،گوشه در ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
❁﷽❁ (سلام الله علیها ) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا مولاتی یا فاطمه الزهرا گریه کنید مادر ما بیگناه بود شب جمعه ست روضه رو از زبان امام زمان بخونیم امشب گریه کنید مادر ما بیگناه بود نمیدونم چرا شاعر تو همین بیت اول ، روضه رو سخت کرد گریه کنید مادر ما بیگناه بود گریه کنید مادر ما پا به ماه بود حوریه ای که برگ گل آسیب میزدش در قتل او مشارکت یک سپاه بود آی مردم ، یک مرد هم نبود بگوید در آن میان نامرد، این زنی که زدی بی پناه بود از شدت خجالت از هم در این سه ماه راه کلام این زن و شوهر، نگاه بود میدونید چی میخاد بگه هم علی از فاطمه خجالت می‌کشید فاطمه جان منو ببخش، دستهام بسته بود جلو چشمم تو رو می زدن امیرالمومنین خجالت می‌کشید هم بی بی فاطمه ی زهرا خجالت می کشید علی جان، حلالم کن، نتونستم تو رو از دست این نامردها رها کنم ، این خجالت فاطمه، علی رو بیچاره کرد. جای تمام شهر برایش علی گریست جای تمام شهر علی غرق آه بود اما ببین مظلومیت تا کجاست، نگذاشت تا که فاطمه نفرینشان کند ورنه به آه فاطمه عالم تباه بود علی رو بردن تو مسجد، نامرد شمشیرش رو از غلاف در آورد گذاشت رو گلوی مبارک امیرالمومنین، صدا زد یا علی، یا با این نامرد اولی بیعت میکنی یا همین جا سر از بدنت جدا میکنم از اون طرف دیدن بی بی فاطمه ی زهرا وارد مسجد شد تا این صحنه رو دید دیدن فاطمه ، دیگه طاقت نیاورد صدا زد اگه الان ، علی رو رها نکنید نفرینتون میکنم ، سلمان میگه دیدم ستون‌های مسجد داره تکان میخوره، گرد و غبار بلند شد امیرالمومنین صدا زد سلمان ، زودی به فاطمه بگو، مبادا نفرین کنی، ما خاندان رحمتیم، از همینجا ببرمتون کربلا اینجا بی بی فاطمه ی زهرا، یه شمشیر رو گلوی امیرالمومنین دیدو طاقت نیاورد ، اما روز عاشورا ، یه موقعی زینب اومد بالای گودال، دید نیزه دار داره با نیزه میزنه، شمشیر دار با شمشیر میزنه، امام سجاد فرمود پیرمردهاشون با عصا می زدند شب جمعه ست هر جا نشستی ناله بزن یا حسین.... ━━━━━━─────── (سلام الله علیها )
❁﷽❁ (سلام الله علیها ) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اگر به لب رسیده جان بگو به صاحب الزمان نمانده گر تو را توان بگو به صاحب الزمان غم به دل نهفته را ، راز به کس نگفته را مگو به این مگو به آن بگو صاحب الزمان بگو که دل شکسته ای از این زمانه خسته‌ای ز فتنه‌های این زمان بگو به صاحب الزمان آقای من گلایه کن، بهانه کن شکایت از زمانه کن ولی نگو به دیگران بگو به صاحب الزمان این روضه های فاطمیه بهونه ایه برا اینکه دور هم جمع بشیم با امام زمانمون انس بگیریم با امام زمانمون درد و دل کنیم بیشترین جایی که آدم دلش، به امام زمان اتصال پیدا میکنه تو روضه هاست مخصوصا اگه روضه ی مادرش زهرا باشه گره اگر به کارشد مشکل اگر هزارشد برو به زیر آسمان بگو به صاحب زمان فاطمه گفت یا علی، کشت مرا عدو ولی شکایت مرانهان بگو به صاحب الزمان فرمودند پشت در فاطمه ی زهرا چندتا ناله زد،اول باباش رسول الله رو صدا زد فرمود یا ابتاه یا رسول الله، ببین با دخترت چه کردند بعد صدا زد یا فضه خذینی، فضه بیا بخدا بچمو کشتن ، یه ناله ی دیگه هم نقل شده از بی بی فاطمه ی زهرا، صدا زد پسرم ، مهدی ، آه یه بیت روضه اون روضه ای که امام مجتبی یه عمری براش گریه میکرد ، اون روضه ای که آقا امیرالمومنین، سر می برد تو دل چاه ، گریه می کرد فاطمه جان در وسط کوچه تو را میزدند قربونت برم یا امیرالمومنین، جلو چشمای شما زدن ، در وسط کوچه تو را می زدند کاش به جای تو مرا می زدند هر کجا نشستی ناله بزن یا زهرا اینجا تو مدینه چهل تا نامرد یکی با غلاف شمشیر یکی با تازیانه، هر کی با هر چی دستش بود مادر ساداتو می زدن ، اما تو کربلا موقعی که زینب اومد بالای گودال قتلگاه، دید هر کی با هر چی دستشه میزنه شمشیر دار با شمشیر می زنه، نیزه دار با نیزه میزنه ، پیرمردهاشون عصا زنان ناله بزن یا حسین ✍ ━━━━━━─────── (سلام الله علیها )
❁﷽❁ (سلام الله علیها ) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻 بیا یابن الحسن دل بی قراریم پر از بغضیم و هر دم ناله داریم امام زمان به یاد مادر پهلو شکسته روی زانوی غم سر می گذاریم آقاجان، صاحب عزا شمایید شما باید برای ما روضه بخوانید بیا یابن الحسن فصل عزا شد عزای حضرت خیرالنسا شد بیا با ما بگو با اشک و ناله چه غوغایی میان کوچه ها شد من از امام زمان معذرت می خوام آقای من ، ما هر موقع میایم تو روضه ها، مخصوصا روضه های فاطمیه، دلمون پر می زنه برا مدینه، همون مدینه ای که مادر شما فاطمه ی زهرا یه روزی اونجا غریب بود اونجا نفس می کشید اونجا گریه می کرد یابن الحسن 🔻 دلم می خواد یه شب مدینه باشم زائر اون شکسته سینه باشم دلم می خواد پشت بقیع بشینم قبر غریب مادر و ببینم اوناییکه مدینه رفتن، میگن آنقدر قبرستان بقیع مظلومه، حتی اجازه نداری اونجا گریه کنی ، آقاجان یابن الحسن، برا چی میخام مدینه رو ببینم؟ دلم می خواد تو کوچه ها بمیرم انتقام مادرمو بگیرم من از سیدا عذر می خوام تو اون کوچه که فاطمه زمین خورد همونجا که یاس علی چو پژمرد آه ، حالا میخای گریه کنی روضه بشنو میگن تو کوچه مجتبی باهاش بود از اون کوچه تا به خونه عصاش بود میگن تو کوچه چادرش خاکی شد رو صورتش یه لاله حکاکی شد فقط اشاره می‌کنم سادات منو ببخشید میگن بی بی فاطمه ی زهرا یه طوری چادر سر می کرد یه طوری راه می رفت مثل همه ی زنها، کسی نمیدونست این فاطمه ی زهرا یا خانم دیگه ایه، وقتی چادر سر می کرد اصلا شناخته نمی شد اما ، اون روزی که از مسجد قباله ی فدک و به دست گرفت داشت میومد خونه ، فاطمه ی زهرا یه نشونه ای داشت نامرد تا از دور دید شناخت، فهمید این خانوم کیه، (بگم چی بود نشانه؟) نگاه کرد دید یه آقازاده ی پنج شیش ساله ، دستش تو دست این خانومه، تا نگاه کرد امام حسن و شناخت، فهمید این مادر ساداته، فهمید این دختر پیغمبره، فهمید این همسر امیرالمومنینه، اومد جلوی مادرو گرفت 🔻 تا صدا زد فاطمه، قباله رو به من بده، بی بی فرمود نمیدم ، آنچنان بی هوا دستشو بالا برد، امام مجتبی نگاه کرد دید یه ضربه از دست یه ضربه از دیوار ، مادر سادات رو زمین افتاد آی... هر جا نشستی ناله بزن یا زهرا‌.... سرمایه ی محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی‌دهم ━━━━━━─────── (سلام الله علیها ) و
❁﷽❁ (سلام الله علیها ) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻 درآمد اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُک اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن..... تا ان شاء الله دل و جان مون آماده بشه برا دعای توسل، چند مرتبه امام زمانمون را صدا بزنیم 🔻 یابن الحسن4 بسم الله الرحمن الرحیم اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ وَاَتَوَجَّهُ اِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِىِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ يا اَبَاالْقاسِمِ يا رَسُولَ اللّهِ يا اِمامَ الرَّحْمَةِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا  يا وَجيهاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَاللّهِ  🔻 یا اَبَا الْحَسَنِ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ يا عَلِىَّ بْنَ اَبيطالِبٍ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَاللّهِ يا فاطِمَةَ الزَّهْراَّءُ يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ هر موقع پیغمبر میومد تو مسجد می خواست نماز بخونه مقابل در خونه ی علی و فاطمه می ایستاد با صدایی که همه ی مردم بشنوند می فرمود السلام علیکم یا اهل بیت النبوه یعنی آی مردم مدینه ، بدونید اهل بیت من ، اهل این خونه ند، (ببینید من چجور احترام می کنم) 🔻 از من یاد بگیرید مبادا بعد من به اهل این خانه جسارت کنید اما کاری کردند با اهل این خونه، کاری کردن با این خونواده، نزدیک به سه ماه فاطمه خانه نشین شد طوری شده بود این روزای آخر، زبانحال امیرالمومنین رو میخام بخونم صدا می زد 🔻 ای صفا بخش دل حیدر فاطمه جان ای صفا بخش دل حیدر کرار بخند هستی خانه ی من همسر غمخوار بخند تو رو خدا این یکی دو بیت جمله و این چندبیت روضه، حقشو ادا کنید دلخوشی همه ای ناله ی خود را کم کن نمیدونم تا حالا داشتید دیدید کسی رو که پهلوهاش درد بکنه دنده هاش شکسته باشه، هی میخاد از این پهلو به اون پهلو بشه صدای ناله ش بلند میشه دلخوشی همه ای ناله ی خود را کم کن جان من جان حسن فاطمه یکبار بخند درد پهلو و کمر کرده زمینگیر تو را من که دانم چه کشی لیک به اجبار بخند اگه شده برا دل حسنت بخند برا دل زینبت بخند همین یه بیت و عرضم تمام گذر کوچه چقدر پیر نموده ست تورا تو کوچه مگه چی به سرت اومد زهرای من کدام نامردی جرات کرد رو تو دست بلند کنه ای ستمدیده ی دستان ستمکار بخند 🔻 يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ  آقا رسول‌ الله میومد در خانه ی علی و فاطمه با احترام می گفت: السلام علیکم اهل بیت النبوه اما بعد شهادت پیغمبر دیگه کسی با احترام در این خونه رو نزد الا یه جا، اومدن دق الباب کردن ، آقا امیرالمومنین اومد درو باز کرد دید یه عده از همسایه هان صدا زدن یاعلی، به فاطمه بگو یا شب گریه کنه یا روز 🔻 صدا زد باشه، من از خونه میرم ،میرم تو قبرستان بقیع گریه میکنم ، میرم کنار مزار عموم اونجا گریه می کنم يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا 🔻  يا وَجيهتاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْی لَنا عِنْدَاللّهِ ━━━━━━─────── (سلام الله علیها )
❁﷽❁ 🔻بخش دوم🔻 (سلام الله علیها ) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ میگن روز آخر بی بی از بستر بلند شد صدا زد فضه بیا ، زیر بغلمو بگیر ، امروز دیگه میخام خودم نان بپزم ، خودم میخام لباس پاکیزه تن بچه هام کنن، امیرالمومنین وارد خانه شد دید بی بی با یه دست به پهلو با یه دست داره خانه رو جارو میزنه  بانو سه ماه منتظر این دقیقه ام  مشغول کار خانه شدی! خوش سلیقه ام   زهرا مرا چه قدر بدهکار می کنی  داری برای دل خوشی ام کار می کنی؟ فاطمه جان  دراین سه ماه، آب شدم ، امتحان شدم  با هر صدای سرفه ی تو نصفه جان شدم   با دیدنت، نگاه مرا سیل غم گرفت  با اولین تبسم تو، گریه ام گرفت  این بوی نان داغ به من جان ِ تازه داد  حتی به پلکهای حسن، جان تازه داد    زحمت نکش! هنوز سرت درد می کند  باید کمک کنم، کمرت درد می کند    آیینه ی پراز ترکم ، احتیاط کن  فکری به حال و روز بد ِ کائنات کن  تا کهنه زخم بازوی تان تیر می کشد  دستاس خانه، آه نفس گیر می شود  ازدست تو، به آه شکایت بیاورم  نگذاشتی طبیب برایت بیاورم  با اینکه اهل ِ صحبت بی پرده نیستم  راضی به رنج دست ِ ورم کرده نیستم آخه هر بار که جاری می کشید صدای نفس نفس فاطمة دل علی رو می سوزاند یه مرتبه صدا زد   جارونکش! که فاطمه جان درد می کشم  دارم شبیه پهلوی تان درد می کشم    جارو نکش! که عطربهشت ست می بری  روی ِ مرا زمین نزن این روز آخری  گیرم که گردگیری امروز هم گذشت...  فصل بهارآمد و این سوز هم گذشت....  آشفته خانه ی جگرم را چه می کنی  خاکی که ریخته به سرم را چه می کنی  زهرا به جای نان، غم ما را درست کن  حلوای ختم شیرخدا را درست کن  فرمود فضه ، از فردا من از دنیا میرم مردم میرن و میان، کسی نیست از بچه هام پذیرایی کنه میخام برا بچه هام غذا درست کنم ، نانی درست کنم ، میخام بگم بی بی جان، خیلی به فکر بچه هات بودی بریم کربلا، یه دختر سه ساله داره اربابمون حسین روزا میومد در خرابه می نشست گاهی وقتها صدا می زد خواهرش سکینه رو، میگفت خواهر جان ، این مردمی که در رفت و آمدن، دارن کجا میرن ؟؟میگفت عزیزدلم ، خواهر کوچیکم، اینا دارن میرن خونه هاشون، صدا می زدخواهر جان ،مگه ما خونه نداریم،؟ فلذا وقتی سر باباش رو آوردن تو خرابه، صدا زد بابا، ز خانه ها همه بوی طعام می آمد ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم صلی الله علیک یا مولای یا اباعبدالله ✍ ━━━━━━─────── (سلام الله علیها )