🏴🏴🏴
#روضه
#اسارت
#امام_حسین_علیه_السلام
چنان مرغ شکسته پر و بالم
غمت یک ساعته کرده هلالم
(اینا ناله های زینبن)😭😭😭
▪️▪️▪️
چنان مرغ شکسته پر وبالم
غمت یک ساعته کرده هلالم
داداش زِبس داغت سنگینه عزیزم
تمام دشت می گرید به حالم
▪️▪️▪️
🏴وقتی از آقا امام زمان سوال شد آقا کدوم مصیبت جدت دردناکه که فرمودی برای آن مصیبت اگه خون گریه کنم کمه،
آن بزرگوار فرمود: همه ی مصیبت جدم سخت و سنگین و درناکن،گفتن آقا اون مصیبت که فرمودی اگه اشکم خشک بشه خون گریه میکنم ،
تا آقا اینو شنید اشکاش سرازیر شد، فرمود: همه ی مصیبت های جدم دردناکه اما امان از مصیبت اسیری عمه ام زینب
وقتی روز یازدهم محرم بی بی زینب همه ی زن و بچه ها رو سوار بر محمل کرد...
بمیرم نوبت به خودش رسید...
کسی نبود خودشو کمک کنه...
تا سوار بر محمل بشه ...،
هر چه دور و برشو نگاه کرد..
محرمی پیدا نکرد
یه نگاه انداخت به قتلگاه صدا زد...
حسینم
عزیزم
ببین دارن خواهرتو به اسیری میبرن،...
یه نگاه انداخت به علقمه ،داداش عباسشو صدا زد...
یادش اومد روز دوم محرم وقتی وارد سرزمین کربلا شد همه ی محرم ها دور و برش بودن یکی رکاب محملو گرفته بود... ، یادش اومد عباس زانو خم کرد خواهر رو پیاده کرد،
صدا زد عباس جان بیا ببین دور وبر خواهرت یه مشت نامحرمه بیا خواهرتو دارندبه اسیری میبرن، ...
آی بمیرم با هر سختی بود خودشو سوار کرد،
کاروان از گودال عبور کرد..
،اهلبیت امام حسین با بدنهای پاره پاره داغِ دلشان تازه شد، از بالای محمل وداع کردن چند قدمی نگذشته بودن نتونستن تحمل کنن پیاده شدن هر کسی نعش عزیزی رو بغل گرفت....
زینب کجا رفت؟
رفت گودال قتلگاه کنار نعش برادر، آی قربون دردهای دلت ای دختر علی...
داداش اومدم بگم دارن منو میبرن اسیری اومدم خداحافظی کنم ،... خداحافظی هم رسمی داره برادر، رسمش روبوسیه ...،
اما برادر یه جای سالمی در بدن نداری تا بوسه زنم.....
سر به بدن نداری تا صورتت رو بوسه بزنم ، چه کرد این خواهر داغ دیده آی بمیرم خم شد لباشو گذاشت روی رگهای بریده ی حسین رگهای بریده رو بوسه زد
▪️▪️▪️
بوسیدم آنجایی که مادرم نبوسید
بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید
▪️▪️▪️
آه اومدن زینب رو با تازیانه از کنار نعش برادر جدا کردن همه را سوار کرد ...
با چه سختی خودشو سوار کرد،...
کاروانِ اُسرا حرکت به راه افتاد ...،
زینبی که با حسین به کربلا آمده بود
حالا باید با سرِ حسین برگرده ، زینب از روی محمل نگاش به گودل قتلگاهه دل از برادر نمی کنه ، همچنان از روی محمل روضه میخونه و خداحافظی میکنه...
خداحافظ ای برادر زینب
شده روی محمل روضۂ زینب
#متن_سینه_زنی_و_روضه
#شب_دوازدهم_محرم
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
33.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 بانوان رشتی! وقت حضور شماست…
در سومین روز شهادت سیدالشهدا(ع)، گرد هم خواهیم آمد به نام حضرت زینب (س)،
برای فریاد ظلم و همراهی با مظلومان.
📅 سهشنبه ۱۷ تیر – 🕓 ساعت ۱۶:۳۰
📍 میدان شهدای ذهاب (شهرداری رشت)
🎙 با حضور حاج ابوذر روحی و سردار دامغانی
@maddah_67
#شب_سیزدهم_محرم
#روضه_دفن_شهدای_کربلا
متن روضه 1
_سلام ما به تو ای سومین امام حسین
هر کجای مجلس نشستی...
با توجه امروز میخواهیم از همین جا...
به آقامون سلام بدیم....
_سلام ما به تو ای سومین امام حسین
_که در حضور تو مهدی کند سلام حسین
امروز امام زمانم سلام میده...
اما... به بدن های بی سر...
روی خاک...
سلام ما به اون بدن های که بی غسل و کفن...
سه روز روی زمین کربلا بود...
_سلام بر تو و آن قطره هاى خون سرت
_كه ريخت روى زمين در مسير شام حسين
_سلام بر تو و بر مهدی ات که روز ظهور
_ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین
ان شاء الله امام زمان میاد...
انتقام خون به نا حق ریخته ی حسین رو میگیره...
_ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین
یا بن الحسن...
_بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت
سه روز بدن عزیز زهرا...
بی غسل و بی کفن...
روی زمین گرم کربلا...
_بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت
_يوسف ترين شهيد خدا پيرُهن نداشت
_از بسكه پيكرش شده پامال اسبها
_يك جاي بي جراحت و سالم، بدن نداشت
چه کردند با بدن پاک عزیز زهرا...
مثل یه همچین روزی...
وقتی بنی اسد اومدند کربلا...
نگاه کردن دیدند این نانجیبها بدن های خودشون رو دفن کردند...
اما بدن عزیز زهرا حسین...
روی زمین کربلا...
میخواستند بدن ها رو دفن کنند...
اما بدنها رو نمیشناختند...
آخه سر در بدن ندارند...
متحیر ایستادند...
یک دفعه دیدند یه آقایی سوار بر اسب وارد شد...
_بنی اسد بیاید
_کفن با خود بیارید
_مگر خبر ندارید
_حسین کفن ندارد
بنی اسد من این بدن ها رو خوب میشناسم...
این بدن بی سر...
بدن بابای غریبم حسینه...
این بدن قطعه قطعه برادرم علی اکبره...
این بدن قاسمه...
اون بدنی که کنار شط فرات...
دستهاش رو جدا کردند...
بدن عمو جانم عباسه...
بنی اسد...
برید یه قطعه بوریا بیارید...
_مگر به کربلا کفن، بغیر بوریا نبود
_مگر حسین فاطمه، عزیز مصطفی نبود
امام سجاد دستهای مبارک رو زیر بدن مطهر امام حسین قرار دادند و فرمودند:
بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله
بدن ابی عبدالله رو غریبانه داخل قبر گذاشتند...
سخت ترین لحظه برای فرزند لحظه ای هست که میخواد داخل قبر با پدر وداع کنه...
بنی اسد دارن نگاه میکنند...
دیدند امام سجاد رفت داخل قبر...
میخواد با پدر وداع کنه...
ای واااااای ای واااااااای...
دیدن امام سجاد این لب ها رو گذاشته روی رگ های بریده ی حسین...
هی صدا میزنه وای غریب حسین...
وای مظلوم حسین...
وقتی از قبر بیرون اومدند...
با دستان مبارک نوشتند...
هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً
كاش در لحظه ی دفن پدرم میمردم
آن كه بوسيد چو عمه، رگ حلقوم، منم
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
#متن_روضه ۲
_شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
_ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید
شب شهادت زین العابدین...
امام سجاده...
دیگه دلت اینجا نباشه...
بریم مدینه...
کنار قبرستان بقیع بنشینیم...
برا آقامون امام سجاد زار زار گریه کنیم...
وقتی اومدن کنار امام سجاد عرضه داشتند...
آقاجان... کجا براتون سخت گذشت حضرت فرموند الشام...
_سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
_مرد باشید، دگر سنگ به زن ها نزنید
امان از اون شبی که...
ما رو دم دروازه شام نگه داشتند...
شهر رو آذین بندی کردن...
گفتن خارجی ها میخواهند وارد بشن
تا وارد شهر شام شدیم ..
هرکس هر چی بدست داشت...
به ما میزد...
یکی با سنگ میزد...
یکی خاکستر میریخت...
یکی خارجی میگفت...
ای وای ای وای .....
_به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید
_دختران را به کنار سر بابا نزنید
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
_علی و فاطمه در بین شما ایستادند
خدا لعنتشون کنه...
_پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید
صلی الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
#اربعین
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
متن روضه 1
_یک اربعین همین نه برای تو سوختم
_عمری بود که من به هوای تو سوختم
برادر خوبم...
حسین جان...
_قربانیان عشق همه کشته می شوند
_جز من که بارها به هوای تو سوختم
ای همه دار و ندارم...
زینب به فدات حسین...
_هر زن به پای زندگیش سوخت گر که سوخت
_اما من ای حسین بپای تو سوختم
داداش حسین...
خیلی برام سخت بود لحظه ای که دیدم...
_تو در میان مطبخ و من در میان حبس
_شرمنده ام از اینکه جدای تو سوختم
اومد کنار قبر برادر نشست...
صدا زد آی حسین نبودی...
_ای پاره پاره تن بنگر کاروان رسید
_زینب برای دیدن تو، قد کمان رسید
برادر بلند شو ببین قدم خمیده...
موهام سفید شده...
_یک اربعین برای تو سینه زدم حسین
_دم بوده وا حسینم و هر بازدم حسین
_خم گشته قدِ من چو قدِ مادرم حسین
_حالا ببین که خواهر تو نوحه خوان رسید
_از کربلا به کوفه و شام غصه خورده ام
_هرشب شمار زخم تنت را شمرده ام
_بگذر اگر که در غم تو من نمرده ام
_برخیز و بین که زینب تو ناتوان رسید
_یادم نمیرود که صدا میزدی تو آب
_یادم نمیرود که زخون کرده ای خضاب
(نقطه گریز به روضه روز عاشورا:
اینجا میتواند نقطه اتصال برای وارد شدن به یکی از روضه های روز عاشورا باشد.)
هیچ وقت یادم نمیره اون لحظه ای رو که...
شمر نانجیب با خنجر برهنه وارد قتلگاه شد...
_آندم بریدم از زندگی دل
_که آمد به مسلخ شمر سیه دل
_او می دوید و من می دویدم
_او سوی مقتل من سوی قاتل
_او می نشست و من می نشستم
_او روی سینه من در مقابل
~او می کشید و من می کشیدم
~او از کمر تیغ من آه باطل
سادات منو ببخشید..
امام زمان منو ببخشید...
~او می برید و من می بریدم
~او از حسین سر من غیر از او دل
(روضه با روش شعر محور)
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh