🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه_دفتری_
#خانم_حضرت_زینب سلام الله
#درخصوص تولد حضرت زینب سلام الله
بسم الله الرحمن الرحیم
یارحمن یا رحیم
السلام علیک یا بنتَ امیرالمومنین، السلام علیک یا ام المصائب، السلام علیکِ يا عقیلة بنی هاشم، یا زینب کبری سلام الله
مسلمانان مرا زینب مگوئید
مرا محنت کِشِ دوران بگوئید
بگوئیدم برادر مرده زینب
برادر مرده داند حال زینب
ای یادگار سه امام زینب
بر قلبِ سوزانت سلام زینب
⬅️ دلهارو ببریم حرم بیبی زینب..
ان شالله یه روزی کنار حرمش ناله بزنی..
امروز از چشات بخواه برا بی بی زینب گریه کنه، زینب ام المصائبه، پیغمبر بشارت داده برا کسی که برا خانم زینب گریه کنه..
فرمود...
پاداش اون مثل کسیه که برا حسین ع گریه کنه،
همه شنیدین، ابتدای تولدش بی بی زینب چشمهاش رو باز نکرد، همه فکر کردن چشم هاش معیوبه. بچه ای که چشمش رو تو صورت مادرش باز نکنه، تو صورت پیغمبر و امیرالمومنین باز نکنه، اما همچین که قنداقه رو دادن دست امام حسین، چشم هاش رو تو صورت امام حسین باز کرد.
فاصله اش با امام حسین یکی دوسال بود، یعنی قنداقه رو دادن دست یه بچه 2 ساله. علاقه عجیبی داشت حضرت زینب به امام حسین. همیشه حضرت زهرا از این موضوع احساس نگرانی میکرد و به پیامبر این موضوع رو میگفت. حتی یک لحظه هم زینب از امام حسین چشم بر نمیداشت. همه جا اینا با هم هستن. موقع ازدواجش هم با عبدالله شرط کرد. گفت عبدالله زنت میشم اما هر روز باید برم حسین رو ببینم. بعد هم گفت اگه برادرم یه سفری بره منم باهاش میرم. یعنی یک ساعت هم ازحسین دور نمیشم.
اما روضه من این باشد:
⏪اولین باری که این خانم 3 روز بود برادرش رو نمیدید دروازه شام بود. تا حالا پیش نیومده بود. بی سابقه بود. هیچ وقت نشده بود زینب 3 روز برادرش رو نبینه. گرم خطبه خوندن بود. یه وقت اومدن به ابن زیاد گفتن ابن زیاد اگر زینب همینجور به خطبه ادامه بده کوفه رو میریزه به هم. کوفه تو مشت زینبه. اصلا انقلاب داره ایجاد میکنه.گفت چکار کنیم؟ یه نانجیبی گفت این خواهر تا حالا نشده 3 روز برادرش رو نبینه، سر برادرش بالای نی هست، سر رو ببرین جلو دیگه نمیتونه صحبت کنه. شما تجسم کنید، همینطور که داشت خطبه میخوند دید داره صدای قرآن میاد. اِ دید صدا چقدر آشناس. سر داره میخونه ام حسب ان اصحاب الکهف و الرقیم کانو من آیاتنا عجبا..؟؟ یه وقت زینب دید سر برادرش رو بالای نی آوردن. لحنش عوض شد اما گفتارش قطع نشد. دیگه با مردم کوفه صحبت نکرد. یه نگاه به سر کرد، گفت ای هلال یک شبه زینب. چقدر زود غروب کردی. اهل شعر و ادب میدونن، به صورت نورانی میگن هلال شب 14. اصلا هلال شب اول فسیح نیست.
چون این سر شب قبل تو تنور خولی بود، همه سر رو خاکستر گرفته بود. فقط از یه جا نور تلالو میکرد. بعد هلال اول رو هم همه با انگشت نشون میدن و چند دقیقه بیشتر تو آسمون نیست. بعد صدا زد حسین جان شهادت تو رو پیش بینی میکردم. اینها رو مادرم بهم گفته بود. اسارت خودم رو هم پیش بینی میکردم. اما دیگه پیش بینی نکرده بودم سر تو بالای نی باشه و سر خواهرت سالم تو کجاوه باشه. راوی میگه ندیدم زینب سر رو به کجاوه بزنه، اما یه وقت دیدم خون تازه از کنار محمل جریان پیدا کرد. برای من خیلی عجیبه سری که بالای نی هست با زینب صحبت نکرد، اما زینب به صحبتش ادامه داد. گفت اگه با من حرف نمیزنی اشکال نداره. اما یه چند کلمه با این فاطمه صغیره {رقیه} صحبت کن. داره تو بغل عمه جون میده ....
حسین آرام جانم حسین روح روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
1404/5/14
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه و مناجات امام زمان(عج)
#روضه امام زمان(عج)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه
اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
🔸دنيا چه زیبا می شود وقتی بیایی
🔸خوشحال زهرا می شود وقتی بیایی
🔸نور تو می تابد به عالم با ظهورت
🔸خورشید رسوا می شود وقتی بیایی
🔸فصل خزان زندگی پایان بگیرد
🔸هر غنچه ای وا می شود وقتی بیایی
🔸وقت نمازت از ملازم هایت آقا
🔸هر روز عیسی می شود وقتی بیایی
🔸با ذوالفقاری که به دست خود بگیری
🔸حیدر تماشا می شود وقتی بیایی
🔸زخمی که روی سینه ی مادر نشسته
🔸حتما مداوا می شود وقتی بیایی
🔸گنبد بسازی در بقیع مثل خراسان
🔸دلها مصفا می شود وقتی بیایی
🔸در کوفه وقتی روضه ی زینب بخوانی
🔸هر دیده دریا می شود وقتی بیایی
🔸شب های جمعه روضه در صحن اباالفضل
🔸هر هفته بر پا می شود وقتی بیایی
⬅️یا صاحب الزمان! شمائید که بر احوال ما آگاهید، از حوائج و خواسته های ما آگاهید. یابن زهرا! ان شاء الله خداوند به زودی فرجتان را برساند. ما از فراق و دوری شما اشک می ریزیم همان گونه که امام صادق (ع) فرمودند:
« باید آن قدر اشک بریزید و گریه کنید و ناله کنید تا خداوند مهدی را به فریادتان برساند. »
یابن الحسن؛ آقا جانم
تا کی این همه انتظار تا کی این همه دوری،
مولا جان دیگه از این همه سرزنش خسته شدیم
این همه شنیدیم بهمون میگن، پس کو اون آقایی که میگین میاد دنیا رو عوض میکنه
همه چیزو دگرگون میکنه.
قربونت بشم مولای من
حجت بن الحسن
شیعههات از شدت دوریت پژمرده شدن دوستارات افسرده و دلشکسته..
پس کی میای مولا😔
آقا جان خودت از خدا بخواه فرجتون رو نزدیک کنه
فراق دوری ازت درد کمی نیس که دشمن هم ما رو سرزنش کنه، میگن اگه آقا داشتید صاحب الزمان داشتید تاحالا می یومد.
مولای من بچههامون جوون شدند،
جوونامون پیر شدن،
یه مشت از پیرمردامون از دنیا رفتند وآخر هم شما رو ندیدن...
🔸دیده در هجر تو شرمنده احسانم کرد
🔸دیده است که شبها گهر اشک به دامانم کرد
آقا جان! دیگر من از چشمهایم خجالت می کشم از بس برایت گریه کرد. تا کی من به این چشمهایم بگویم که در فراق تو اشک بریزد.
🔸شاه ای از گل روی تو به بلبل گفتم
🔸این تنگ حوصله، رسوای گلستانم کرد
🔸شمه ای از غم هجران تو گفتم با شمع
🔸 آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد
آقا خاک کف پایت طوطیای چشمم. اما اقاجانم اینو بگم همه ما شیفته دیدن روی شما هستیم انتظار کشیدن سخته یا صاحب الزمان اقای من
🔻سری دارم که سودای تو دارد
🔻به سر سودای رویای تو دارد
🔻نمیگیرد به قلبم جا به جز تو
🔻که قلب من فقط جای تو دارد
🔻من آن ویران نشین دردمندم
🔻لبم پیوسته نجوای تو دارد
🔻قدم بگذار روی چشم خیسم
🔻که شوق روی زیبای تو دارد
🔻بگیر این دستهای خالی ام که
🔻دخیلی روی پاهای تو دارد
🔻به یاد چشم مستت بی قرارم
🔻تو را تا زنده هستم دوست دارم...
⏪اما جمله اخرم
می خوام یک دعا کنم. آی اونهایی که آقای غریبمون یابن الحسن رودوستش دارید از ته دل آمین بگین. الهی! به پهلوی شکسته زهرا(س) خدایا!به صورت سیلی خورده زهرا(س)،الهی! به جگر پاره پاره امام حسن(ع)،الهی به سر بریده حسین(ع) قسمت می دیم دیگه فرجش را نزدیک کن!آقا جان! آقا جان!آقاجان! آقا جانم یا صاحب الزمان
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس دعا
احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
1404/1/18
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه دفتری اربعین حسینی(ع)
#روضه جاماندگان
#مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
دلها را روانه کنیم کربلا در آستانه اربعین حسینی قرارداریم خوش به حال کسانی که درپیاده روی اربعین حسینی شرکت کردند اربعین کربلا هستند بگیم آقاجان امسال هم اربعین جاماندیم آقاجان
يك سال منتظر بوديم اربعين بشه با زن و بچه هامون بياييم كربلا.ازنزدیک حرم شش گوشه شمارو زیارت کنیم اماقسمت نشد..اقاجان یااباعبدالله اما سلام میدهم از بام خانه سمت حرم. ببخش نوکرتان را، بضاعتش این است ..مي دونم همه ي شماعزیزان بهونه داريد اين شبا، اسمِ كربلا ميآد بي قرار ميشيد دلتنگ کربلا هستید اشکتان ، جاری میشه می دونم دستِ خودتون نيست،اما باید بگم حسين جان
🔶هر زمانی که دلم یاد شما می افتد
🔶گذر زندگی ام سمت خدا می افتد
🔶این چه سری ست که هر گاه مسافر داری
🔶باز هم اسم من گمشده جا می افتد؟
⏪اما عزداران حالا که اشکت جاری شد روضه برایتان بخونم همه اموات فیض ببرند میگن
قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد( ع) فرمود یابن رسول الله .
یه راه میره مدینه .
یه راه میره کربلا.
کدوم راهُ بریم؟
امام سجاد فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید.
⏪بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب.
بی بی جان مدینه بریم یا کربلا....
میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد.
فرمود بشیر ما رو ببر کربلا.
چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم.
چهل روزه حسینمو ندیدم.. نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم خواهرا کجای مجلس نشسته آید می دونید خواهر یک لحظه طاقت دوری برادر رو نداره زینبی که یک لحظه از حسین جدا نبود چهل روزه از حسینش دوربود .
آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته.
روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا .
آخ کاروان رسید کربلا..
این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن .
اما اولین بار روز دوم محرم بود...
وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،
جوونای بنی هاشم اومدن..
هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند.
با احترام وارد زمین کربلا شدن..
وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،
عمه جان دستتو بده به من پیاده شو ..
عباس اومد ، زانو زمین زد .
خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو ..
با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن
💔اما اما اما آی کربلائیا..
💔 روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن ..
نه عباسی هست..
نه علی اکبری هست.
از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن .
هر کدوم کنار قبری رفتن.
◾️هر یکی سوی مزاری میدوید
▪️هر یکی قبری در آغوش میکشید
◾️ناگهان بانوی قد خمیده ای
▪️قد خمیده مو پریشان خسته ای
◾️گفت یارب چه سازم یا کریم
▪️رو سوی قبر که باشم یا رحیم
◾️ناگهان آمد به خود با شور و شین
▪️دید بنشسته سر قبر حسین
⬅️زینب اومد کنار قبر برادر. حسین نشت.
🔸(شاید درد دلش این بوده باشه)
حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان.
یه جا نیومدم.
(یادته حسین جان)
اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی.
حسین جان میدونی چرا نیومدم.
ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش.
حسین جان حالا بیا تلافی کن
سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان
وقتی سرتو وارد خرابه کردن
داداش که درکنار سرت درخرابه شام جان داده
حسین آرام جانم حسین روح روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين
التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
1403/5/26
|⇦•شنیده بود ...
#روضه و توسل ویژهٔ جاماندگان اربعین حسینی
●━━━━━━───────
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق!
اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست
غمیست در دل جاماندههای کربوبلا
که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست
میان ما که نرفتیم و رفتهها، شاید
تفاوتیست در آغاز و در نهایت نیست
همیشه آنکه نرفتهاست بیقرارتر است
همیشه آنکه نرفتهاست، بی سعادت نیست
و آن کسی که در این راه اهل دل باشد
مدام اهل گله کردن و شکایت نیست
خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد
نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست
مثلاً الان تو راه کربلام
مثلاً تو نگام کردی
مثلاً تو صدام کردی
مثلاً توجدام کردی
مثلا الان نجفم
مثلاً دارم امین الله میخونم
مثلا قراره فردا راه بیفتم
مثلا زیربارون دارم میرم کربلا
کار ما کشید به مثلا، ارباب من...
اماخدا میدونه فردا قیامت کربلا رفته ها حسرت زیارت کربلا نرفته ها و زیارتِ نرفته ی خیلیا رو میخورن...
مثلا اون پیرزنه گوشه ی خونه تو روستا...همه عمرش به عشق کربلا گذشت... کربلا رو ندید از دنیا رفت....
میگفت: اون نوجوان ۱۵ ساله، روخاک جبهه افتاده بود، سرشو بغل گرفتم؛گفتم چته؟!
گفت: دیدی کربلا رو ندیدیم عمرمون تموم شد... یهو مابین این حرفا دیدم حالش،عوض شد یهو دیدم صدا زد: بلندم کن، بهت میگم بلندم کن...میگه تا سینه رو بالا آوردم، دستو گذاشت رو سینه صدا زد:السلام علیک یااباعبدالله... یه لبخند زد و شهید شد....
شب جامونده هاست...
سلام به اون نازدانه ای که اربعین جاش خالی بود کربلا...
شب اربعينِ... نیت زیارت کنید...
فردای قیامت میبینی نشستند؛صدا میزنن: سال فلان اربعین رفته ها بلند شن،یه عده بلند میشن ...یه عده میرن ؛تو نگاه میکنی ...همینجوری باحسرت نگاه میکنی، یهو یکی میزنه پشت سرت ،آقا مگه باتو نیستم؟
با منی؟! آره،با توأم، آقا من اون سال کربلا نشد برم... من نمیدونم اسمت اینجا هست بلند شو...اسم من؟!
تو لیست؟! مادرش فاطمه دم در بهشت وایساده... میگه اینا جاموندن... تا اینا نیان من نمیرم...
یکی در گوشت صدا میزنه...مادر بلند شو...
کامل الزیارات میفرماید..
صدیقه ی طاهره ، دیدی مرغ دانه رو چجوری از بین سنگ ریزه ها جدا میکنه... فرمود مادرم فاطمه فرداي قیامت اینجوری گریه کنای حسینشو جدا میکنه ...مادر صدات میزنه...
مثلا من کربلام، مثلا رسیدم حرمت خودت که میدونی عشقم این بود غروب، خسته، پای پرآبله، اون آخرای مسیر دیگه لنگان لنگان، کشون کشون، آخرین عمود رو که رد میکردیم... چشمم می افتاد حرم قمر بنی هاشم... انگار ابالفضل پرچم گرفته برا استقبال اومده...
.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#اربعین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
14.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️ خیلی نماز قضا دارم ...
لطفاً راهنمایی کنید چه کار کنم ...؟
💠 استاد ابوالفضل بهرام پور
حتما ببینید و برای اونایی که فکر می کنید این مشکل رو دارند ارسال بفرمایید.
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
استخاره از نظر امام صادق(علیه السلام)
حدیث:
امام صادق فرمود: در هر کاری با خدا مشورت کنید راوی پرسید: چگونه با خدا مشورت کنیم؟ فرمود: صد مرتبه بگویید: «استَخیرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِهِ خِيَرَةً فى عافِيَةٍ» از خدا به وسیله رحمتش که همراه با تندرستی است درخواست میکنم.
بهتر است در کارهای مهم، دو رکعت نماز به نیت استخاره به جا آورد و پس از سلام نماز صد مرتبه ذکر فوق را بخواند و بعد کار را دنبال کند یا مشورت نماید.
در روایت آمده است خدا در این مشورت، خیر شما را به قلب شما با مشاورتان الهام میکند.
#استخاره
#حدیث
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
11.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💡 چگونه فرزندانمان را نورانی تربیت کنیم؟
استاد بهرام پور
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
#روضه_دفتری_اربعین_حسینی_ع
#روضه_جاماندگان
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
دلها را روانه کنیم کربلا در آستانه اربعین حسینی قرارداریم خوش به حال کسانی که درپیاده روی اربعین حسینی شرکت کردند اربعین کربلا هستند بگیم آقاجان امسال هم اربعین جاماندیم آقاجان
يك سال منتظر بوديم اربعين بشه با زن و بچه هامون بياييم كربلا.ازنزدیک حرم شش گوشه شمارو زیارت کنیم اماقسمت نشد..اقاجان یااباعبدالله اما سلام میدهم از بام خانه سمت حرم. ببخش نوکرتان را، بضاعتش این است ..مي دونم همه ي شماعزیزان بهونه داريد اين شبا، اسمِ كربلا ميآد بي قرار ميشيد دلتنگ کربلا هستید اشکتان ، جاری میشه می دونم دستِ خودتون نيست،اما باید بگم حسين جان
🔶هر زمانی که دلم یاد شما می افتد
🔶گذر زندگی ام سمت خدا می افتد
🔶این چه سری ست که هر گاه مسافر داری
🔶باز هم اسم من گمشده جا می افتد؟
⏪اما عزداران حالا که اشکت جاری شد روضه برایتان بخونم همه اموات فیض ببرند میگن
قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد( ع) فرمود یابن رسول الله .
یه راه میره مدینه .
یه راه میره کربلا.
کدوم راهُ بریم؟
امام سجاد فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید.
⏪بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب.
بی بی جان مدینه بریم یا کربلا....
میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد.
فرمود بشیر ما رو ببر کربلا.
چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم.
چهل روزه حسینمو ندیدم.. نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم خواهرا کجای مجلس نشسته آید می دونید خواهر یک لحظه طاقت دوری برادر رو نداره زینبی که یک لحظه از حسین جدا نبود چهل روزه از حسینش دوربود .
آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته.
روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا .
آخ کاروان رسید کربلا..
این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن .
اما اولین بار روز دوم محرم بود...
وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،
جوونای بنی هاشم اومدن..
هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند.
با احترام وارد زمین کربلا شدن..
وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،
عمه جان دستتو بده به من پیاده شو ..
عباس اومد ، زانو زمین زد .
خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو ..
با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن
💔اما اما اما آی کربلائیا..
💔 روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن ..
نه عباسی هست..
نه علی اکبری هست.
از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن .
هر کدوم کنار قبری رفتن.
◾️هر یکی سوی مزاری میدوید
▪️هر یکی قبری در آغوش میکشید
◾️ناگهان بانوی قد خمیده ای
▪️قد خمیده مو پریشان خسته ای
◾️گفت یارب چه سازم یا کریم
▪️رو سوی قبر که باشم یا رحیم
◾️ناگهان آمد به خود با شور و شین
▪️دید بنشسته سر قبر حسین
⬅️زینب اومد کنار قبر برادر. حسین نشت.
🔸(شاید درد دلش این بوده باشه)
حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان.
یه جا نیومدم.
(یادته حسین جان)
اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی.
حسین جان میدونی چرا نیومدم.
ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش.
حسین جان حالا بیا تلافی کن
سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان
وقتی سرتو وارد خرابه کردن
داداش که درکنار سرت درخرابه شام جان داده
حسین آرام جانم حسین روح روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين
التماس دعا
1403/5/26
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
#اربعین
روضه ۲
🔸آه از آن ساعت که با صد شور و شین
🔸زینب آمد بر سر قبر حسین
امان از اون لحظه ای که بی بی زینب کبری وارد کربلا شد...
🔸بر سر قبر برادر چون رسید
🔸ناله و آه و فغان از دل کشید
یا صاحب الزمان...
تا اهلبیت به کربلا رسیدند...
مثل برگهای خزان...
خودشون رو از مرکب ها به زمین انداختند...
هر کدوم قبر عزیزی رو در آغوش گرفت...
یکی قبر علی اکبر رو بغل گرفته...
یکی قبر قاسم رو گرفته...
یکی کنار قبر عباس...
یک مادری هم کنار قبر علی اصغر...
اما بین جمعیت دیدند زینب هم داره دنبال قبر حسین میگرده...
🔸با زبانِ حال، آن دور از وطن
🔸گفت با قبر برادر این سخن
🔸السلام ای کشته راه خدا
🔸السلام ای نور چشم مصطفی
داداش ببین خواهرت برگشته...
🔸بهر تو امروز مهمان آمده
🔸خواهرت از شام ویران آمده
داداش نبودی ببینی..
بعد از تو با ما چه کردند...
🔸چون تو رفتی بیکس و یاور شدم
🔸دستگیر فرقه ی کافر شدم
داداش طاقت داری بگم یا نه...
🔸بعد قتل و غارت اموال تو
🔸تاخت دشمن بر سر اطفال تو
🔸بس که سیلی شمر زد بر رویشان
🔸گشت نیلی صورت نیکویشان
جات خالی بود این نامردها که رحم نداشتند...
چشم برادرم عباس رو دور دیده بودند...
هر وقت بچه ها بهانه میگرفتند بهشون تازیانه میزدند...
بهشون سیلی میزدند...
بزار اینطوری بگم...
🔸 یاسها را جوهر نیلی زدند
🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند
همه بچه ها رو زدند...
🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند
داداش همه این مصیبتها یک طرف مجلس یزید یه طرف...
🔸آه از آن ساعت که از روی غضب
🔸زاده ی سفیان یزید بیادب
🔸در حضور خواهر گریان تو
🔸چوب میزد بر لب و دندان تو
داداش حسین خیلی برام سخت گذشت...
مجلس یزید ملعون...
وقتی نانجیب با چوب خیزران به لب و دندانت میزد...
شرمنده حسین جان...
نتونستم کاری کنم...
آخه دستهای خواهرت رو با غل و زنجیر بسته بودند
آی غریب حسین...
الا لعنه الله علی القوم الظالمین
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
به نام خدا
#روضه_دفتری_حضرت_عباس_ع
#روضه_برگشت_از_کربلا
#کانال_متن_روضه_مقاتل_معتبر_ع
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمان یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
دلها را روانه کنیم بین الحرمین کنار حرم با صفا اقا ابوالفضل العباس آه کربلایهای مجلس آه زائرین ابا عبدالله خوشا به حالتان که از نزدیک رفتید کنارحرم ابا عبدالله کنار حرم قمر بنی هاشم نجف کنار حرم آقامان امیر المومنین
السلام علیک یا ابوالفضل العباس یا قمربنی هاشم
بارگاه با صفای در کربلا دارد ابوالفضل
تاقیامت عاشقان بی ریا دارد ابوالفضل
هر که ازصدق وصفا بنمودرو درخانه او
دیدازراه وفا جو روسخا داردابوالفضل
گر دوای دردخواهی روکن درخانه او
ازبرای در بی درمان شفا دارد ابالفضل
تالب شط فرات آمد ولی لب تشنه برگشت
همت مردانگی بین تا کجا دارد ابوالفضل
قربان مرامت قربان ادبت قربان حرم و بارگاهت یا ابوالفضل
یادم امدآن زمانی که حسین باچشم گریان
دید درخون غوطه ورقدو رسا دارد ابوالفضل
آقا ابوالفضل درروز عاشورا صدا زد حسین جان بادر برادر
برادر درخون تپیده ات را دریاب
صدای ابوالفضل به گوش امام حسین رسید آمد کنار بدن پاره پاره برادر دید برادر دست دربدن ندارد تیر به چشم برادر اصابت کرده فرق ابوالفضل تا به ابرو شکسته امام حسین صدا زد 😭
عباسم برادر آیا وصیتی دارید
صدا زد چرا برادر سه وصیت دارم
وصیت اول برادرجان خون ازچشمم پاک کن تا یک بار دیگرتو برادرم راببینم حسین جان یک بار دیگر عزیز زهرا راببینم😭
وصیت دوم تا زنده هستم مرا به خیمه مبر برادرجان چون به سکینه ات وعده آب دادم😭
مرا به خیمه مبر تا که حالتی دارم
چراکه ز روی سکینه خجالتی دارم
سکینه اب طلب کرد وپاره شد جگرم
نشد که قطزه ابی برای او ببرم😭
اما وصیت سوم برادر حسین جان
سلام من را به خواهرم زینب برسان
بگو زینب جان وقتی رفتی مدینه سلام من را به مادر چشم انتظارم ام البنین برسان انشالا هیچ مادری را چشم انتظار فرزند نکنه😭
بگومادرجان اجل مهلت نداد بیام یک باردیگر ببینمت مادر😭😭
صبابیا مددی کن که سخت دلگیرم
سلام من را برسان نزد مادر پیرم
بگو گذشت آمدن من دگر به وطن مادر
غرض که جان تو و طفلهای بی کس من مادر😭
جمله آخر همه اموات فیض ببرند
چرا که دل کسی به یتیم کسی نمی سوزد 😭
کسی دریدگی جامه اش نمی دوزد
علی الخصوص یتیمی که باب او مرده
بهارخرمی او همیشه پژمرده
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh