eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
15.4هزار دنبال‌کننده
22.5هزار عکس
9.2هزار ویدیو
32 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1
مشاهده در ایتا
دانلود
گلزار شهدای کرمان
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خ
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خودنوشت احمد یوسف زاده" 🔹صفحه : ۳۴_۳۳ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خ
مشهد وقتش رسیده بود به قراری که با حسن داشتم عمل کنم؛ سفر مشهد مقدس. یک هفته مانده به سال نو رفتیم سیرجان و از آنجا با یک بنز خاور عبوری به طرف شیراز حرکت کردیم. راننده،که در واقع برای رفعِ تنهایی ما را سوار کرده بود، در ارتفاعات میان نی ریز و استهبان،وقتی متوجه اشتیاقم برای دیدن دریاچه نمک شد، که از آن بلندای کوه منظره ای بدیع داشت، گوشه ای ایستاد تا من و حسن پیاده شویم و عکسی به یادگار بگیریم؛ گرفتیم. به شیراز که رسیدیم، مثل هر نو رسیده ای در آن شهر، رفتیم زیارت شاهچراغ. بعد مسافرخانه ای پیدا کردیم و بار و بندیل را گذاشتیم و رفتیم برای گشت و گذار. دو روز در شیراز ماندیم. حافظیه و آرامگاه سعدی همان بود که در کتاب‌های درسی دیده بودم. از شیراز عکس دیگری هم در یکی از کتاب های درسی قدیم بود. عکس ساعتی بود که در یکی از میدان‌های شهر با گُل درست شده بود؛ساعت گُل. آن میدان را هرچه جست و جو کردم ندیدم. از شیراز به تهران رفتیم و از آنجا به مشهد. نزدیک حرم، با دو پیرمرد شمالی شصت هفتاد ساله، اتاقی در گوشهٔ خانه ای بزرگ، که حوضِ آبی میان درختان حیاطش بود، گرفتیم. با پیرمردها عکس یادگاری انداختیم. آنها هم انگار مثل من و حسن قرار گذاشته بودند دو نفری و بدون خانواده به پابوسِ (ع) بروند. لحظه تحویل سال ۱۳۶۱، بالای قبر شهدا، در «بهشت رضا» ایستاده بودیم. بعد برگشتیم به حرم. چند روز در مشهد ماندیم. بلیط برگشتمان را از مسیرِ طبس گرفتیم. در بیابان های خشک جادهٔ کویری به فکر درس و مدرسه بودم؛ از همان فکر هایی که در ساعات آخر یک تعطیلیِ طولانی، یک دفعه بچه مدرسه ای ها را تکان می دهد و لذت مابقی تعطیلات را از آنها می قاپد! راستی، چطور باید عقب افتادگیِ دو سه ماهه ام را جبران میکردم؟ جبر و مثلثات و هندسه را پیش چه کسی باید یاد می گرفتم؟ این فکرها کلافه ام می کرد. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی🌹 💠شرط ژنرال قاسم سلیمانی!! به لحاظ سنی، خیلی کوچک
🦋 خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی🌹 💠شرط ژنرال قاسم سلیمانی!! ...گفت: اگر بگوید برگرد، برمیگردی؟ گفتم: قاسم سلیمانی میداند من بچه عشایر هستم و توان کارکردن در جبهه را دارم؛ و نمی‌گوید برگرد. در جواب من گفت: قاسم سلیمانی را می‌شناسی؟ گفتم: بله. گفت: قاسم سلیمانی من‌ هستم و حالا ماندن تو یک شرط دارد؛ آن هم اینکه صبح ها جلوی گردان،یک پرچم در دست داشته باشی و بدوی. در جوابش گفتم: قبول دارم. وقت تحویل اسلحه شد. یک اسلحه قنداق دار کلاشینکف را به من دادند که از قدّ من بلندتر بود! خدا رحمت کند ، شهید میرحسینی گفت: " به ایشان، یک اسلحه تاشو بدهید." موقع تحویل پوتین شد. باز هم هیچ شماره ای به پای من جور نیامد؛ شهید میرحسینی به مسئول تدارکات گفت: "بروید کفش ملی، یک جفت کفش زیپی شماره۳۶ برایش بخرید." و مسئول تدارکات این کار را کرد و یک جفت کفش ملی برای من خریدند. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
از "رفاقت تا " را آن جا با عمق جان احساس کردم، که حاج قاسمی که میان خود و همرزمانش، تفاوتی نمی دید، در آخر تمام تنش همچو روحش با آنان یکی شد...🕊 انتهای عاشقانه هایش را هم با یاران آسمانی‌اش در تاریخ ثبت کرد🥀 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
▪️ویژه برنامهٔ "اولین سالگرد سرداران مقاومت" 🔸روایت‌گری: جناب آقای یوسف میرشکاری 🔹شعر خوانی: جناب آقای سید حمیدرضا برقعی 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خ
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » 🇮🇷 📖 "خاطرات خودنوشت احمد یوسف زاده" 🔹صفحه : ۳۸_۳۷ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خ
🦋 "فصل اول: بهار" اولین روزهای سال ۱۳۶۱ بود. در حالی که از مقابل ساختمان "جیرفت" رد میشدم، فکر میکردم چطور باید عقب افتادگی تحصیلی را جبران کنم و خودم را به هم کلاسی ها برسانم.🤔 در همین حال صدای آهنگران، مثل آهن ربایی قوی، مرا از خیابان فرمانداری تا پشت میز برادر نوزایی، فرمانده بسیج کشاند. توی ساختمان بسیج حال و هوای خاصی وجود داشت. بچه‌های رفته با صورت های نورانی خود به دیگران انرژی مثبت می‌دادند. ✨ لحن سرشار از ادب و متانت، وقار و سنگینی و لب‌های متبسم شان را که می دیدی، میگفتی برای کار کوچکی از بهشت به شهر آمده اند و الان است که برگردند. آهنگران می خواند: سر راهم نگیر مادر، مکن تو التماس دیگر، که دارم میروم جبهه. به یاد مادرم افتادم و بغضی شیرین در گلویم نشست. 😣 آن‌طرف‌تر، توی حیاط، ماشین هایی می‌آمدند و می‌رفتند. راننده‌ها در تکاپو بودند. توی سالن ساختمان بسیج صحبت از جبهه و اعزام بود. اعزام کلمه ای بود که آن روزها هزاران معنی داشت؛ معنی خداحافظی، معنی مادر، معنی ، معنی و خیلی معانی دیگر. شنیدن واژه ی اعزام آدم را تکان می داد. وقتی می شنیدی فردا اعزامه، همه آن معانی در ذهنت ردیف می شد. می دیدی که ایستاده ای جلوی مادرت و میگذاری دستان مهربانش را دور گردنت حلقه کند و مادرانه ترین بوسه های دنیا را روی صورتت بگذارد. خودت را غرق تفنگ، قطار فشنگ و‌نارنجک می دیدی و دست آخر تابوت خودت را، که روی دست مردم شهر می چرخد. با شنیدن کلمه اعزام همه این تصاویر می ریخت توی کله آدم. این تاثیر شنیدن کلمه اعزام بر رزمنده‌ ها بود. در دیگران هم این کلمه اثرات خودش را داشت. در همسران و مادران آواری از دلهره بود. روزهای اعزام چه بسیار بودند پدران و مادرانی که عشق به فرزند، دل آشوبشان می کرد. اگر می‌توانستند همه راه‌های اطلاع رسانی را کور می کردند تا کاروان ها بروند و میوه دل آنها کنده نشود.😞 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#مناجات_نامه ✨معبودِ من، عشقِ من، دوستت دارم. بارها تو را دیدم و حس کردم، نمی توانم از تو جدا بمانم
✨ 🌙خدایا مرا در اطاعت مطلق بخش ، تا در جهان🌏 عصیان مطلق باشم ..... 🦋دکتر علی شریعتی 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی🌹 💠شرط ژنرال قاسم سلیمانی!! ...گفت: اگر #قاسم_سلیما
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایتِ حجت الاسلام عسکری،امام جمعه رفسنجان 🍃خیلی هنر کنیم، نصفِ شب دل از رختخواب می کنیم؛ آن هم اگر خسته و کوفته نباشیم؛ ✨اما حاجی مثل ما نبود. روز، درگیر مبارزه با اشرار شرق بود ، دل شب هم بلند می شد. از آخر شب که وقت استراحت بود تا اذان صبح چند بار بیدار می شد. دو رکعت نافله شب می خواند و می خوابید. دوباره بلند می‌شد وضو می گرفت، دو رکعت نماز می خواند و می خوابید. یازده رکعت را یک جا نمی خواند، بخش بخش می‌کرد مثل پیامبر(ص)که نیمه های شب چندین بار برای نماز از خواب برمی خواست. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
▪️ویژه برنامهٔ "اولین سالگرد سرداران مقاومت" 🔸روایت‌گری: جناب آقای ابراهیم شهریاری 🔹مداحی: جناب آقای مهدی ذاکری 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
⚫️درگذشت مرحوم مغفور «حاج علی کازرونی» ،مرد مومن،صبور و پدر "شهید حاج محمد مهدی کازرونی" که با تقدیم یک شهید به اسلامی، دین خود را به شایستگی ادا کرده را تسلیت عرض نموده و علوّ درجات و هم نشینی با شهیدان را برای ایشان، و صبر و شکیبایی برای بازماندگان را مسئلت داریم.🙏 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان ✨امروز عصر 🌱دکلمه خوانی دختر #شهید_عطاالله_محتشم ..اما درست یکسال است
🔷از آفریقای جنوبی آمده بودند.. شور و حال عجیبی داشتند! آمده بودند تا ثابت کنند ، تنها یک سردار ایرانی نبود؛ بلکه سمبُلی از بود برای تمام ملت های جهان..🌍 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 🔷از آفریقای جنوبی آمده بودند.. شور و حال عجیبی داشتند! آمده بودند تا ثابت کنند
🔹هم اکنون... حضور مجری توانمند کشوری ،جناب آقای نظام اسلامی بر مزار با شرافت سردار دلها 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 🔹هم اکنون... حضور مجری توانمند کشوری ،جناب آقای نظام اسلامی بر مزار با شرافت سرد
🔶هم اکنون ... حضور آقای محمدی مسئول نهاد هماهنگی ستاد عتبات عالیات کشوری بر مضجع نورانی 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman