#شهید_مرتضی_ضیاء_علی
🔺شهادت: ۸ مرداد ۸۴
🔹اولین شهید
#امر_به_معروف_استان کرمان،
🔹از اون بچه بسیجی های #مخلص
که بی ریا واسه #هیاتِ
بیتُ اللهِ الحرامِ مسجدِ قائمِ شهرمون زحمت کشید...
🔹یه شب که از هیات برمیگشت
گروهی اراذل اوباش ریختن سرش و اونو مجروح کردند...
🔹چند روز بعد هم مظلومانه به #شهادت رسید....
مادرش میگفت:
روزی دو بار #زیارت_عاشورا رو
ختم میکرد!!!
✅یک بار اول صبح که
میخواست بره #پایگاه
✅یک بار هم
آخر شب قبل از #خواب ...
🔹همین کارارو کرد که شد فدایی #ارباب رفت محضر سید الشهدا...
🌷#شهادتت نوش جان رفیق....
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
🍃🌷🍃شال سبـــز🍃🌷🍃 (3)
دقایقی بعد
یکی از خادمین از معجزات و کرامات این شهید بزرگوار پرسید.
مادر اشاره ای کرد به شال سبزی که در تاقچه بود و برایش اوردند،اورا بوسید و به چشمانش گذاشت.
گفت
" میدانید این هدیــہ ی #حضرت_آقا ست که دست به دست شده تا رسیده به دست من ؟؟!!!
یادمه اون سفر آخری که سوریه بودیم،غلام رضا پرچم حـ✨ـرم #حضرت_زینب را نشون من داد گفت:
-مادر به زودی این #پرچم مال ما خواهد بود...
خوشحال شدم،
-چه خوب به همه از این پرچم ها میدهند؟!!!
-نه هرکس که #شهید شود این پرچم به همـراه #پیکر به خانواده اش باز میگردد
ان شاءالله وقتی منم شهید شوم این پرچم را برای شما خواهند آورد...
و همان شد❗️
غلام رضا درست میگفت،
این پرچم که اکنون پشت سر من به دیوار هست به همراه پیکر غلام رضا برایم آوردند...
و اما جریان #شال_سبز ...
"بعد از شهادت غلام رضا خیلی بی تابی میکردم دلم میخواست هر طــور شده به دیدار #حضرت_آقا بروم و یادبودی از ایشان داشته باشم...
غلام رضا زیاد به خوابم می آمد و از دلم خبر داشت...
خلاصه
اینجور که یک قاری لبنانی نقل میکند:
"یک عصر کنار مزار شهید لنگری زاده بودم ،آخه به این شهید خیلی خیلی #ارادت داشتم...
بعد از ذکر توسل و درد دل با او از کنارش پا شدم و گلزار را به قصد رفتن ترک کردم...
همون شب به #خوابـم آمد
باغ بزرگ و سرسبزی بود، یک سر باغ او بود یک سر باغ من..
با همون خنـ❤️ــده ی همیشگی ش بهم گفت:
-امروز شما #مهمان ما هستید،اعظم سادات در تدارک نهار هستن(در صورتی که خدا میداند اصلا من نام همسر ایشون رو نمی دانستم)
-آقا غلام رضا از حضور شما شرمنده ام،متاسفانه نمیتونم بمونم باید برگردم ،عذر بنده را بپذیرید...
-حالا که میروی صبـر کن دلم میخواد اون شال سبزی که به گردنته به #مادرم بدهی.. بهش بگو از طرف ماســت اینم #هدیه_حضرت_آقا ...
-تا که این جمله رو گفت از خواب پریدم خواب عجیبی بود،
آخه غلام رضا درست میگفت
این شال همان شالی بود که حضرت آقا در دیداری که با ایشون در مسابقات قرآنی داشتم به بنده #هدیه داده بودند و حالا این شهید از من میخواست آن را به مادرش بدهم...
بله عزیزان
"پسرم حاجت من را از طریق یک #خواب و آن هم به واسطـه ی یک #قاری_لبنانی برآورده کرد.
و طولی نکشید که شال سبز این فرد لبنانی از طریق واسطه ها به دست من رسید و اکنون دست شماست....
(پایان)
#شهید_غلامرضا_لنگری_زاده
#شهید_مدافع_حرم
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهـم
#کرامت
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهــدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
✨🌸✨پسر حضرت زهـرا ✨🌸✨ (۱) یادمه روزهای اول راه اندازی کادر خادمین بود.خوشحال و قبراق داشتیم با رفق
✨🌸✨پسر حضرت زهرا✨🌸✨ (2)
_شما که افتخار خادمی این شهدای عزیز رو دارید،به عنوان یک زائر به شما توصیه میکنم
کاری کنید که مردم کرمان از همـه ی شهدا #شناخت پیدا کنند و صرفا به یک شهید خاص وابسته نباشند!!!...
چرا که همهی این شهدا برای ما محترم اند و راه #امام_حسین علیه السلام رو رفته اند...
اینکه مردم فقط سر مزار شهید مغفوری میآیند و کاری به بقیه شهدا ندارند اصلا پسندیده نیست!!!
_بله بنده هم با صحبت شما موافقم
چشم سعی میکنیم با مشورت دیگر خادمین،قدم هایی تو زمینه ی بقیه شهدا برداریم...
←خب حالا میشه بگید چی شده به این نکته رسیدین؟اتفاق خاصی افتاده؟؟؟
_راستش ...من #سید نیستم ؛
و این شهید بزرگوار رو زیاد نمی شناسم
یک شب #خواب دیدم این سیـد بزرگوار که بسیار جوان رعناییــ🌸 بود به خوابم آمد و گفت:
"از قول من به مردم بگویید
درسته شهید مغفوری #فرمانده ی ما بود و احترامــش برای ما سربازان #واجب !!!
←اما من #پسر_حضرت_زهرا هستم
چرا مردم مزار مرا #لگــد میکنند تا به مزار شهید مغفوری بروند و حاجت بگیرند؟؟!!!
اگر قرار است حاجتی هم داده شود
من هم که پسر حضرت زهـ✨ـرا هستم میتوانم جواب بدم نه فقط عبدالمهدی مغفوری !!!"
شاید باورتان نشود،در همان عالم خواب بودم که یهو دیدم در وسط
🕊 #قبرستان_بقیع 🕊
هستم و این شهید بزرگوار کنارم،
همه جا خاکـــ بود و مثل بیابان
این شهید اشاره کرد به قبور مطهر و گفت:
"اینجا #مزار مادرم زهرای اطهر میباشد...اگر گره به کارتان افتاد به خانم متوسل بشوید که #قطعا بی پاسخ نـخواهید بود..‼️"
این را که گفت از خواب پریدم
و این شهید کسی نبود جز
🍃🌷 #شهید_سید_ابوطالب_سعیدی🌷🍃
وقتی خوابش تموم شد
چنان بغضم شکست که ناخوآگاه اورا در بغل گرفتم و گفتم خوشا به سعادتتون،
که این شهید این چنین به شما عنایت داشته ست
قطعا شما از پیروان واقعی بی بی دو عالم حضرت زهرا خواهید بود؛
برای ما هم دعا کنید...
و بعد هم با یه خداحافظی از ایشون فاصله گرفتیم.
چنان حال عجیبی داشتیم که تا دم در اتاق خادمین هر دو مون تو فکر بودیم و بغض راه گلویم را بسته بود...
پایان
یازهرا...
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهـم
#کرامت
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهــدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
💠یکی از راویان دفاع مقدس تعریف میکرد:
رفتم سر مزار رفقای #شهيدم
فاتحه خوندم ،اومدم خونه،
شب رفقای شهيدم رو تو #خواب ديد❗️
رفقام بهم گفتند :
فلانی ، خيلی دلمون برات سوخت
گفتم : چرا⁉️
گفتن:
وقتی اومدی سر مزار ما فاتحه خوندی
ما شهدا آماده بوديم هر چی از #خدا
می خوای برات #واسطه بشيم..
ولی تو هيچی طلب نکردی و رفتی
خيلی دلمون برات سوخت‼️
⬅️سر مزار شهدا #حاجتهاتون رو بخواهید برآورده میشه .
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
🍃چقدر قشنگه این جمله...
✨ رفاقت و ارتباط با #شهدا دوطرفه است
اگر تو با آنها باشی ، آنها نیز با تو خواهند بود...
اگه میخوای برکت وجودشون رو حس کنی باید رفاقتی همراه شباهت داشته باشی❤️
اگه میخوای ثابت قدم باشی ، نباید لحظه ای از یاد و راهشون #غفلت کنی🌷
🍃هروقت خواستی ببینی شهدا از تو راضی هستن یا نه
یه نگاه به خودت بنداز!
ببین کجای راهی!؟
تو راه #شهدا یا در #خواب غفلت!؟
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman