eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
15.4هزار دنبال‌کننده
22.5هزار عکس
9.2هزار ویدیو
32 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1
مشاهده در ایتا
دانلود
گلزار شهدای کرمان
🍃بسم اللہ قاصم الجبارین🍃 #اطلاعیه 🔴به اطلاع شما بزرگواران میرسانیم پخش زنده دعای ابوحمزه ثمالےاز
🍃بسم اللہ قاصم الجبارین 🍃 🎥هم اکنون پخش دعای ابوحمزه ثمالے از صفحه سوم گلزار شهدا(صفحه لایو) 📱صفحه اینستاگرام ما: @shohada_kerman.ir 🍃التماس دعا🍃 🌙 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ✍ #خاطره_شهدا 🌸یک بار #حاج_حسین_بادپا
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🍃ماجرای اقامه نماز در کاخ کرملین قبل از دیدار با ابراهیم شهریاری ماجرای نماز سپهبد شهید سلیمانی را که در کاخ کرملین اقامه کرد، نقل می‌کند؛ در بخشی از کتاب📖 «سلیمانی عزیز» که روایتگر خاطراتی متفاوت و خوانده‌ نشده از است در این خاطره آمده است: وقت نماز بود، زدیم بغل، گفتم: «حاجی قبول باشه.» ‌گفت: «خدا قبول کنه، ان‌شاءاللّه🤲🏻.» نگاهم کرد و گفت: «ابراهیم!» ــ نمازی خواندم که در طول عمرم در نخواندم. به حاج قاسم گفتم: حاج آقا شما همه‌ی نمازهایتان قبول است.💚 قصه نماز خوانده شده حاج قاسم فرق می‌کرد. به کاخ کرملین رفته بود و با پوتین قرار داشت. تا رئیس‌جمهور روسیه🇷🇺 برسد وقت اذان شد. حاجی هم بلند شد. اذان و اقامه‌اش را گفت. صدایش در سالن پیچید، بعد هم به نماز ایستاد. همه نگاهش می‌کردند. می‌گفت: در طول عمرش همچین لذتی از نماز نبرده بوده.😇 پایان نماز پیشانی‌اش را روی مهر📿 گذاشت. به خدای خودش گفت: «خدایا این بود کرامت تو♥️، یک روزی در کاخ کرملین برای نابودی اسلام نقشه می‌کشیدند، حالا منِ آمدم اینجا نماز خواندم.» 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹 ✨ سحر سجاده ات راچون گشودی، و با #معبود خود خلوت نمودی، ✨ چو خواندی خالقت را عاشقانه! و اشكي هدیہ کردی دانه دانه، ✨ تو را اي دوست #مهدی ♡را دعا کن، دعا بهر #فرج بی انتها کن... ‌ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
پدر چندین مرتبه به اعزام گردیده بود شهید در همین اثنا تصمیم به اعزام و شرکت در صحنه های گرفت.🍃 وقتی که پدر ایشان گفتند که چرا به جبهه آمدی در جواب پدر گفتند: شما پیرمرد هستی به آمدی ولی من که هستم نباید بیایم!! شما بروید و ما جوانها از سرزمین اسلامی و آرمانهای شهیدان  میکنیم🌹 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
منم بنده‌ی تو.mp3
6.9M
🤲 #مناجات_با_خدا خودتو به خدا معرفی کن....🥀 🎙 سید مجید بنی فاطمه 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
مارادرروزه دارے یاری کن؛🌱 تاجسم مان راازگناه بازداریم. وآن رابه راه خوشنودےتو به کارگیریم🍃🌸 چنان که گوش به هیچ بیهوده اے نسپاریم🔇 وچشم به هیچ بازیچه اے ندوزیم📱📡 ✨صحیفه سجادیه ✨دعای چهل وچهارم 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسم اللہ قاصم الجبارین 🍃 🎥هم اکنون پخش دعای ابوحمزه ثمالے از صفحه سوم گلزار شهدا(صفحه لایو) 📱صفح
🍃بسم اللہ قاصم الجبارین🍃 #اطلاعیه 🔴به اطلاع شما بزرگواران میرسانیم پخش زنده دعای ابوحمزه ثمالےاز صفحه سوم گلزار شهدا(صفحه لایو) ⌚ساعت :۲۴ 📱صفحه سوم اینستاگرام ما: @shohada_kerman.ir خادمین شهدا رو هم از دعای خیرتون بی نصیب نکنید🍃 #با_ما_همراه_باشید 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🌸 عشقند... آن عاشقانے ڪہ پلاڪشان را از گردنشان ڪندند تا گمنام بمانند...🥀 اما عڪس امام شان را از سینہ نڪندند....🌹🍃 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت آقای "حمید شفیعی" 🔹صفحه ۱۴۰_۱۳۹ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاط
🦋 ((تپّهٔ شهدا _مرز خطر)) یک شب که تازه از راه رسیده بود، دور هم جمع شدیم و به صحبت نشستیم. گفتیم: «! تو این همه می‌روی جلو، یک بار برای ما تعریف کن چه کار می کنی و چه اتّفاقی می افتد.» جمع خودمانی بود و محمّد حسین می توانست حرف بزند. لبخندی زد 😊 و گفت : «اتّفاقاً همین پریشب یک اتّفاق جالب افتاد. رفته بودم روی تپّهٔ شهدا و توی را می گشتم، که یک مرتبه مرا دیدند. من هم سریع فرار کردم. آن ها دنبالم افتادند. من تا جایی که می توانستم با سرعت از تپّه پایین آمدم. نرسیده به ، چشمم به شکاف کوچکی افتاد که گوشهٔ تپّه تراشیده شده بود. فوراً داخل آن شدم، جا برای نشستن نبود، به ناچار ایستادم. خیلی خسته بودم. 😞دائم چرتم می گرفت. چند بار در همان حالت خوابم برد، 😴 دوباره بیدار شدم. عراقی ها از تپّه پایین آمدند و شروع به جستجو کردند. اول فکر کردند که شاید توی میدان مین باشم، به خاطر همین آنجا را به رگبار بستند. حدود یکی دو ساعت کردند؛ بعد آمدند و پشت میدان مین را گشتند. من همان طور ایستاده مشغول ذکر گفتن بودم. 📿 همه جا را گشتند، امّا اصلاً متوجّه شکاف نشدند. من هم خوابم می برد و بیدار می شدم و ذکر می گفتم.» به محمّد حسین گفتم: «توی آن شرایط چطور خوابت می برد؟!» گفت: «اتّفاقاً بد نبود! چرتی زدم و خستگی ام هم بر طرف شد.» گفتم: «نترسیدی؟» با خنده 😄 گفت: «اصلاً خیلی با صفا بود. کیف کردم! جای تو هم خالی بود. 😉» گفتم: «خب! بعد چی شد؟» گفت : «هیچی! عراقی ها خوب که همه جا را گشتند و خسته شدند، ناامید و دست از پا درازتر توی سنگرهاشون رفتند. من هم سر و گوشی آب دادم و وقتی مطمئن شدم که دیگر خبری نیست از شکاف بیرون آمدم؛ میدان مین را رد کردم و به خطّ خودمان بر گشتم.» وقتی خاطره محمد حسین تمام شد، همهٔ بچّه ها نفس راحتی کشیدند. این اولین بار نبود که محمّد حسین در چنین شرایط خطرناکی گیر می افتاد. و او برای همه جا افتاده بود. شاید یکی از دلایلی که بچّه‌ها اصرار می کردند تا او از خاطراتش و از اتّفاقاتی که موقع شناسایی برایش افتاده بود، تعریف کند، همین شجاعت او بود. آن ها می دانستند او به خاطر روحیّه بالایی که دارد، همیشه تا مرز و گاهی حتّی آن سوی مرز خطر هم پیش می رود، و قطعاً خاطرات جالبی می تواند داشته باشد. 💠تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#اطلاعیه ❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خان
❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خانواده، آشنایان و همرزمان دو شهید بزرگوار: و خواهشمندیم در تکمیل اطلاعات این شهیدان با مراجعه به ادمین کانال به آیدی @GSK_Admin ما را یاری نمایند. با سپاس از همکاری و همراهی شما... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسم اللہ قاصم الجبارین 🍃 🎥هم اکنون پخش دعای ابوحمزه ثمالے از صفحه سوم گلزار شهدا(صفحه لایو) 📱صفح
🍃بسم اللہ قاصم الجبارین 🍃 🎥هم اکنون پخش دعای ابوحمزه ثمالے از صفحه سوم گلزار شهدا(صفحه لایو) 📱صفحه اینستاگرام ما: @shohada_kerman.ir 🍃التماس دعا🍃 🌙 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🍃ماجرای اقامه نماز #سردار_سلیمانی در کا
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 📜خاطره شنیدنی در مورد محل دفن 🔶یوسف افضلی معاون ستاد عتبات عالیات و از نزدیکان خانوادگی سردار سلیمانی تعریف میکند: به همراه سردار بارها برای قرائت فاتحه بر سر مزار حاضر شده بودم و می‌دانستم فضای کنار این والامقام جایی برای دفن یک پیکر را ندارد به عرض می کردم؛ که حاج آقا فضای اینجا بسیار کوچک است و جای شما نمی شود که حاج قاسم در پاسخ به من افزود، افضلی از من گفتن بود. حال که با پیکر تکه تکه 😔شده شهید حاج قاسم روبه‌رو شده ایم و شواهد امر حاکی از این است که برای دفن پیکر مطهر فضای زیادی نیز نیاز نیست متوجه صحبت های آن روز شهید حاج قاسم شده‌ام. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
◾️◼️⬛️ ⬛️◼️◾️ { اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَهَ رَسُولِ اللَّهِ سَیِّدِ الْمُرْسَلینَ } ما را به مجهول الهویت ها چه کاریست..! تنها خودت هستی که امّ المؤمنینی.🖤 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
••🍀 🍀•• خداوندا 🙏🏻 یکے از آرزوهاے من، است و عاجزانه میخواهم شهادت را نصیبم گردانے.😔 خون من از علے اصغر(ع) و سایر شهیدان که براے و و حکومت خدا در جامعه و آزادے مستضعفین شدند، فرقے ندارد و بالاخره یک روز همگے باید برویم. این دنیاے فانے براے هیچکس ماندنے نیست و حیف است انسان در بستر بمیرد! «فرازے از وصیتنامه» 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🌷 🌷🌷 🌷🌷🌷 ، متولد سال ۱۳۷۲ و یکی از پرسنل محبوب و شجاع در نیروی بود که حین ماموریت، بر اثر عدم توقف خودرو و اصابت گلوله اشرار، مجروح و چند ماه بعد بر اثر شدت جراحات به درجه رفیع نائل آمد! 🌷🌷🌷 🌷🌷 🌷 🎆 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
فـقـــط ‌‌‌ ‌بـــــرای ‌‌‌ ‌ خـــــدا 🦋 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#خاکریز_دلنوشته_ها 🖌 #شهادت ، نصیب هرکسی نمیشود!!😔 این حق شما بود.. [دلنوشته زائری از شهر کرج]
🌺 سلام بابا قاسم ✋ جمعیت تشییعت را دیدی؟! مطمئن باش از هر قطره خونَت میلیون ها بابا قاسم شکل گرفت و تا خون در رگ هایمان جاریست، راهت و خوب بودنت ادامه دارد..! 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🖊 .. در جامعه ‌ای که فساد بود، اختناق و ستم و جنایت و هرزه‌گویی بود؛ در جماعتی که کسی جرات نمی‌کرد حتی مقداری از شب گذشت، پا به خیابان بگذارد؛ بخاطر اینکه افرادی مست در خیابانها بودند! جامعه ای داشتیم که شیطان چندین سال به مسند قدرت نشسته بود! ایران ما چون قبرستانی بود که در آن صدای جغدی هم بلند نمی شد، افرادی هم بودند که اگر صدای خواهی را بلند میکردند، صدایشان در گلو خفه میشد...؛ در این هنگام ، خداوند فردی از فرزندان حسین (ع) برای ما فرستاد و در میان ما آمد ؛ چون پدری مهربان بر ما بانگ زد: "هان ای مردم!! شما که خود را پیرو حسین(ع) میدانید، شما که میگویید ما مسلمانیم، شما که میگوئید ما پیرو قرآنیم؛ حسین(ع) با خون خود درخت را آبیاری کرد!"✊ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاط
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت آقای"مهدی شفازند" 🔹صفحه ١۴٢_١۴١ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🦋 ((ترکش گلو)) زمانی که بچّه ها از برگشتند، من داخل مقر خواب بودم. نمیه های شب بود، احساس کردم کسی مرا تکان می دهد. چشمانم را باز کردم، بود. گفتم : «چیه؟ چی شده؟!» با دست اشاره کرد که بلند شو. گفتم: «چرا حرف نمی زنی؟!» به گلویش اشاره کرد. دیدم ترکشی به گلویش خورده و شده است. دستپاچه شدم، با عجله برخاستم : «کی این طور شدی؟» با دست اشاره کرد برویم، ماجرا را از همراهانش پرسیدم. چون بچّه ها خسته بودند، قرار شد محمد حسین و را من به بیمارستان منتقل کنم، خود محمّد حسین هم بخاطر رفاقت بسیار زیادی که بین ما بود، ترجیح می داد من او را ببرم. حالش اصلاً خوب نبود با توجّه به مدّت زمانی که از شدنش می گذشت، خون زیادی از بدنش رفته بود. 😥 رنگش پریده بود و من ترسیده بودم بلافاصله او را سوار ماشین کردم و راه افتادم. داخل ماشین که نشستم توانش را کاملاً از دست داده بود. وقتی به اسلام آباد رسیدیم و او را به بیمارستان بردم تقریباً بیهوش بود؛ امّا نکتهٔ خیلی عجیب برای من این بود که وقتی در آن لحظات بیهوشی نگاهم به صورتش افتاد، دیدم لب هایش تکان می خورد. وقتی خوب دقّت کردم، متوجّه شدم می گوید. قرار شد پس از انجام اقدامات اولیّه محمّد حسین را به بیمارستان دیگری منتقل کنند؛ به همین خاطر، وجود من در آنجا فایده ای نداشت. از او خداحافظی کردم و به مقر بازگشتم. 💠نيست بر لوح دلم جز الف قامت دوست چـــه کنم حـــرف دگـر یاد نداد استــادم 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#اطلاعیه ❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خان
❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خانواده، آشنایان و همرزمان دو شهید بزرگوار: و خواهشمندیم در تکمیل اطلاعات این شهیدان با مراجعه به ادمین کانال به آیدی @GSK_Admin ما را یاری نمایند. با سپاس از همکاری و همراهی شما... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسم اللہ قاصم الجبارین 🍃 🎥هم اکنون پخش دعای ابوحمزه ثمالے از صفحه سوم گلزار شهدا(صفحه لایو) 📱صفح
🍃بسم اللہ قاصم الجبارین 🍃 🎥هم اکنون پخش دعای ابوحمزه ثمالے از صفحه سوم گلزار شهدا(صفحه لایو) 📱صفحه اینستاگرام ما: @shohada_kerman.ir 🍃التماس دعا🍃 🌙 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 📜خاطره شنیدنی در مورد محل دفن #سردار_شه
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت پدر یکی از حادثه سقوط هواپیما✈️: پسرم می گفت اگر شد، اولین نفری که برمیگردد من هستم پدر : وقتی پسرم قصد عزیمت به فرودگاه را داشت لباس خاکی به تن داشت؛ مادرش به او گفت لباست را عوض کن! من نیز به او گفتم شلوار لی 👖بپوش اما او به جلوی آینه رفت و با خنده میگفت شبیه شده‌ام. حتی در فرودگاه یکی از دوستانش که به بدرقه آمده بود به او گفت؛ حرف مادرت را گوش میکردی و لباس دیگری میپوشیدی؛ با خنده😊در جواب به دوستش گفت اگر زیاد اصرار کنید گوشه لباس خاکی‌ام می‌نویسم ""! تا همان روز آخر میگفت: من هنوز عزادار🖤 هستم. مادرش به او گفت: حالا نرو، ممکن است بشود؛ پسرم گفت اگر جنگ شد، اولین نفری که برمیگردد من هستم؛ این پسر با این روحیه رفت. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman