گل
از رحیم زریان
تو با گل، نسبتی دیرینه داری
دلی روشنتر از آیینه داری
شمیم باغ پربارِ بهشتی
بهاری بیخزان، در سینه داری
گلوی نی، دوبیتیها، رحیم زریان، ص ۴۲.
#گل
#بهشت
#دوبیتیزریان
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
احسان
از شهریار
گر احسان کنی، آن چنان کن که گفتند:
نبیند کس او را و با کس نگوید
ندیدی که تا دانه پنهان نگردد
به خاک اندرون، سنبل از وی نروید
دیوان شهریار،ج ۱، ص ۶۲۰.
#شهریار
#احسان
#سنبل
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
هدایت شده از 🇮🇷آهــنــگ ســنـتی🇵🇸
Mohsen Heshmati Rad _ Mahe Tamam (320).mp3
10.91M
🎼 مــاهتمــام👌🏻💚
محسن حشمتی راد🌹
منتظر مانده زمین تا که زمانش برسد
صبح، همراهِ سحرخیزِ جوانش برسد
ظهرِ آن روزِ بهاری چه نمازی بشود
که توهم آمده باشی و اذانش برسد
🖌قاسم صرافان
#امام_زمان💚
#نیمه_شعبان✨🎊💫🎊✨🎊💫
@ahangesonnatii
بیتی از صائب تبریزی
طفل میگرید، چو راهِ خانه را گم کرده است
چون نگریم من که صاحبخانه را گم کردهام؟
مشاعرهی جدید، ص ۳۵۱.
#خانه
#صاحبخانه
#گریه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
شکر و سپاس، سبب فزونی نعمت است.
غرر الحکم، ج ۱، ص ۴۳۱.
#امام_علی(ع)
#شکر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایههای ادبی💐💐💐
اُسلوبِ حکیم
اسلوب حکیم، یعنی روش عاقلانه و در اصطلاح، آرایهای است که در آن شنونده، عملاً و به منظور برجسته کردن و تاکید کلام، سخن گوینده را بر خلاف مقصود او تعبیر کند و بر اساس این دریافت که منظور گوینده نبوده است، بدان پاسخ گوید:
گفتمش: باید بری نامم زیاد
گفت: آری، میبرم نامت ز یاد
(فرصت شیرازی)
گاهی برعکس، گوینده، کلام دیگری را بر خلاف غرض او تعبیر میکند:
گفتی: ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه، که از خاک کمتریم
(سعدی)
بدیع در شعر فارسی، دکتر عَقدایی، ص ۱۲۲ و ۱۲۳.
#آرایههای_ادبی
#اسلوب_حکیم
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حریف بزم رقیبان
از شهریار
گریستم که خدایا، چه حُقّه زد شیطان؟
که هر چه یار موافق، ز دور من برمید
ندا رسید که: من شمع خلوت خود را
حریفِ بزم ِ رقیبان، نمیتوانم دید
دیوان شهریار، ج ۱، ص ۶۲۰.
#شمع_خلوت
#یار_موافق
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
معاونت و مزایای آن 😂😂😂
از ابوالفضل زرویی نصرآباد
پسرم، با خوشی مقارن باش
گر ریاست نشد، معاون باش
جات اگر سفت باشد و محکم
از ریاست ندارد اصلاً کم
گر بجنبی، مدیر تازهی تو
نخورَد آب، بی اجازهی تو
بهر بعضی معاونان، دربست
رؤسا بودهاند، آلت دست
میشوی بیخیالِ رشد و رکود
چون تو مسئول آن نخواهی بود
کس نبیند رئیس را که نخست
سر و کار مراجعان با توست
هر یکی، عرض میکند هر دم:
بله قربان، فدایتان گردم
میرسد ناز ونعمت از همه سو
آن قدر حال میدهد که نگو
وقت انجام کارهای خطیر
نیستی زیر ذرهبین، چو مدیر
چون میافتد به محض رفتن او
همه تقصیرها به گردن او
عاقبت، بر رئیس میبندند
تهمت رشوهخواری و زدوبند
هر چه بد بوده، کار او بوده
تو بمان بیخیال و آسوده
نکن افراط و التقاط، پسر
شرط عقل است احتیاط، پسر
نشود با رئیس دعواتان
چون گِرِه خورده منفعتهاتان
به تو داد آبرو، تو در پاداش
یک کمی فکر آبرویش باش
با دو خط حکم عزل بیمایه
میشوی کارمند دونپایه
اصل مطلب، مجموعه شعر طنز، زرویی نصرآباد، ص ۶۳ و ۶۴.
#شعر_طنز
#معاونت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303