سخنی از بوستان سعدی
ریاست
خداترس را بر رعیّت گُمار
که معمارِ ملک است پرهیزکار
بداندیشِ توست آن و خونخوارِ خَلق
که نفع تو جوید در آزارِ خلق
ریاست، به دست کسانی خطاست
که از دستشان، دستها بر خداست*...
مکن صبر بر عاملِ* ظلمدوست
که از فَربهی* بایدش کند پوست
سرِ گرگ، باید هم اوّل برید
نه چون گوسفندانِ مردم درید
لغات: 🌹🌹🌹
دست بر خدا بودن: نفرین کردن.
عامل: کارگزار، حاکم، مأمور.
فربهی: چاقی، تنومندی.
کلیات سعدی، بوستان، باب اول در عدل و تدبیر و رای، ص ۲۱۲.
#ریاست
#بوستانسعدی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آسیا
از ظهیر فاریابی
آسیا را چه ذخیره است ز چندان تک و دو؟
آن چه تو کسب نمایی، برای دگری است
گلچینی از اشعار زبانزد فارسی، ص ۲۸.
#آسیا
#ظهیرفاریابی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حقّ احسان
از خوشدل تهرانی
نشاید حقّ احسان را شکستن
نمک خوردن، نمکدان را شکستن
مشاعره، خرّمی، ص ۲۷۹.
#احسان
#نمکونمکدان
#خوشدلتهرانی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
بسا نعمتی که ستمکاری، آن را از بین میبَرَد.
غرر الحکم، ج ۲، ص ۵۴۹.
#امام_علی(ع)
#ستمکاری
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
یک رباعی از ابوسعید ابوالخیر
هم در رهِ معرفت، بسی تاختهام
هم در صف عالمان، سر انداختهام
چون پرده ز پیش خویش برداشتهام
بشناختهام که هیچ نشناختهام
کاروانی از شعر، مهدی سهیلی، ج ۴، ص ۱۳۳۸.
#معرفت
#ابوسعیدابوالخیر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
گزیدهای از مثلهای فارسی
با آن که خداوند، رحیم است و کریم
گندم ندهد بار، چو جو میکاری
(مولوی)
🌻🌻🌻
با آن که درِ صلح زَنَد، جنگ مجوی
(سعدی)
🌻🌻🌻
با ادب را، ادب، سپاه بس است
بیادب، با هزار کس تنهاست
(شهید بلخی)
🌻🌻🌻
با اهل هنر، جهان به کین است
(ابوالفرج رونی)
🌻🌻🌻
باد که از درِ خانه، تو میآید، ضررِ جاروب است.
دوازدههزار مثل فارسی، دکتر شکورزاده بلوری، ص ۱۸۶، ۱۸۷ و ۱۹۳.
#مثل_فارسی
#شکورزادهبلوری
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
نماد شمع در اندیشهی مولانا
۱ - معشوق 🌹🌹
شمع، نماد معشوق است. در منطق عارفان، سالک نباید ادعای شمعی کند؛ بلکه باید همچون پروانه، گِرد شمع وجود بچرخد:
بر درم ساکن شو و بیخانه باش
دعوی شمعی مکن؛ پروانه باش
(مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۴۱۳)
۲ - اولیای الهی 🌹🌹
در مثنوی به طور مشخص، ادعای ارشاد را با شمع کردن خود تمثیل کرده است. تنها اولیای الهی حق دارند دکان ارشاد بگشایند و به دستگیری خلق بپردازند و یا خود را مانند شمع، راهنمای خلق کنند:
این قَلاووزی* مکن از حرص جمع
پسروی کن تا رود در پیش شمع
شمع، مقصد را نماید همچو ماه
کاین طرف دانه است یا خود دامگاه
(مثنوی، دفترچهارم، بیتهای ۱۶۹۷ و ۱۶۹۸)
*قلاووزی: راهنمایی کردن.
۳ - کشف و مشاهده 🌹🌹
مولانا در داستان پیل و خانهی تاریک و قضاوت نادرست افراد به خاطر تاریکی و نزاعهایی که برانگیخته شده، راه حل را در کشف عرفانی میداند. از نظر وی، تمام استدلالها و نزاعهای بشری، در پرتو کشف وحی و الهامات اولیا برطرف میگردد:
در کف هر کس اگر شمعی بُدی
اختلاف از گفتشان بیرون شدی
(مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۲۶۸)
۴- استدلال و عقل نظری 🌹🌹
عقل و استدلال نظری، در موارد متعددی، شمع نامیده شده است:
عقل را شو دان و زن را حرص و طَمع
این دو ظلمانی و منکر، عقل و شمع
(مثنوی، دفتر اول، بیت ۲۹۰۳) و... .
فرهنگ نمادها و نشانهها در اندیشهی مولانا، علی تاجدینی، ذیل واژهی شمع.
#شمعونمادهایش
#مولانا
#علیتاجدینی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ترافیک 😂😂
از دکتر مجید بهرهور
اَلا یا اَیُّهَا الدُکتر، کُنَد قلبم تاتاک تیکا
ز رنج راهبندانها، وزین وضع ترافیکا
روی از کوره بیرون در میان راهبندانها
اگر چه صاحبِ پوستِ کُلَفتی عین لاستیکا
میانِ آن اتولبوسی که سیصد سرنشین دارد
لهیدم، اَلپلاسیدم، چنان کالباس خاچیکا
اَلا ای آدم گُنده که مینالی ز سنگینی
شوی در بنز، مانند مِدادا، عینِ ماژیکا
اگر چون فیل باشد هیکلت، گنجشک میگردی
وزان پس میزنی هر دم به روی شاخه، جیک جیکا
دریغا، نصف عمرم در ترافیک طی شد و امّا
ترافیک حل نشد، با نقشه و طرح و پُلتیکا*
*پلتیک: سیاستگذاری.
بگو بخند با حافظ، دکتر بهرهور، ص ۵۵.
#شعرطنز
#ترافیک
#مجیدبهرهور
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303