eitaa logo
🟢گلزار ادبیات🟢
7.1هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
325 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: عفت ک.(بانو خالقی) استفاده از مطالب، با درج لینک. #تبلیغات: https://eitaa.com/tablighategolzareadabiyat2 کانال‌سوم: #سخنان‌بزرگان‌ایران‌و‌جهان @sokhananebozorgan2 کانال دوم‌: #گلستان‌ادبیات @golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
آرایه‌های تکرار (تکریر) آرایه‌ای است که در آن واژه‌ای دربیت، دو یا چند بار به یک معنی و به منظورهای بلاغی تأکید، تنبیه و تعظیم و نظایر این‌ها، تکرار شود. چند از این الفاظ و اَضمار و مجاز سوز خواهم، سوز، با آن سوز ساز (مولوی) بیاموزمت کیمیای سعادت ز هم‌صحبت بد، جدایی، جدایی (حافظ) من هیچ‌کسم، هیچ‌کسم، هیچ‌کسم وز هیچ‌کسان نیز فرومانده بَسَم (افضل‌الدین کاشانی) 📚📚📚 بدیع در شعر فارسی، دکتر عَقدایی، ص ۲۵ و بدیع، دکتر کَزّازی، ص ۸۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایه‌های ادبی تَصریع تصریع در لغت، قافیه آوردن در مصراع اول و بیت را صاحب دو قافیه کردن است. در اصطلاح، سرودن شعری است که تمام بیت‌های آن، مُصَرَّع، یعنی مِثل مَطلَع(بیت اول) دارای دو قافیه باشد. در برخی قالب‌های شعر فارسی، نظیر غزل و قصیده، قافیه در مصراع اول و تمام مصراع‌های زوج آورده می‌شود؛ به سخن دیگر، فقط بیت اول مصرّع است؛ اما در این آرایه، شاعر تمام بیت‌های شعر خود را مصرّع می‌آورَد و بدین ترتیب، بر موسیقی کناری بیت می‌افزاید. مانند این غزل سعدی: صبر کن ای دل که صبر، سیرت اهل صفاست چاره‌ی عشق، احتمال، شرط محبت، وفاست مالک ردّ و قبول، هر چه کند، پادشاست گر بزند، حاکم است، ور بنوازد، رواست گر چه بخواند هنوز، دست جَزَع بر دعاست ور چه براند هنوز، روی امید از قفاست برق یمانی بجَست، باد بهاری بخاست طاقت مجنون برفت، خیمه‌ی لیلی کجاست؟... 📚📚📚 بدیع در شعر فارسی، دکتر تورج عَقدایی، ص ۴۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایه‌های ادبی اقتباس اقتباس، در لغت به معنای واگرفتن آتش است و در اصطلاح بدیع، آوردن همه یا بخشی از آیه، حدیث یا سخنی در ضمن شعر خویش است؛ بی آنکه به مأخذ آن اشاره شود. در اقتباس، برخلاف تضمین، گوینده می‌تواند برای ایجاد همخوانی میان آیه، حدیث یا شعری با شعر خود، در آنچه اقتباس می‌کند، اندکی تصرف نماید. شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی غنیمت است دمی روی دوستان بینی (سعدی) که از این بیت فردوسی گرفته است: ازین پنج شین روی رغبت متاب شب و شاهد و شمع و شهد و شراب در بیت زیر از سعدی: مرا شکیب نمی‌باشد ای مسلمانان ز روی خوب" لَکُم دینُکُم و لی دینی" آیه‌ی ۶ از سوره‌ی کافرون به وام گرفته شده است: لَکُم دینُکُم وَ لِیَ دین. 📚📚📚 بدیع در شعر فارسی، دکتر تورج عَقدایی، ص ۱۴۹ و ۱۵۰ و بلاغت(معانی، بیان و بدیع)، دکتر محمدحسین محمدی، ص۱۷۹ . https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایه‌های ادبی اُسلوبِ حکیم اسلوب حکیم، یعنی روش عاقلانه و در اصطلاح، آرایه‌ای است که در آن شنونده، عملاً و به منظور برجسته کردن و تأکید کلام، سخن گوینده را بر خلاف مقصود او تعبیر کند و بر اساس این دریافت که منظور گوینده نبوده است، بدان پاسخ گوید: گفتمش: باید بَری نامم زیاد گفت: آری، می‌برم نامت ز یاد (فرصت شیرازی) گاهی برعکس، گوینده، کلام دیگری را بر خلاف غرض او تعبیر می‌کند: گفتی: ز خاک بیشترند اهل عشق من از خاک بیشتر نه، که از خاک کمتریم (سعدی) 📕📕📕 بدیع در شعر فارسی، دکتر تورج عَقدایی، ص ۱۲۲ و ۱۲۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایه‌های ادبی چیستان (لُغَز) چیستان، شعری است که در آن صفات و ویژگی‌های کسی یا چیزی را، بی آنکه مستقیماً از آن نامی برده شود، برشمارند تا مخاطب از طریق آن اوصاف، به مقصود پی برد. آگاهی از آن چیز، در گرو تیزهوشی و باریک‌بینی است. از آن جا که این گونه شعر، معمولاً با "چیست آن" آغاز می‌شود، به نام چیستان معروف گشته است. نام دیگر این آرایه، لُغَز است. لغز در لغت به معنای سوراخ موش دشتی که بسیار پیچیده باشد و راه‌های کج و معوج است. چیستان، ابزار مناسبی برای آموزش، به ویژه به کودکان و نوجوانان است. در دو سروده‌ی زیر، چیستان قیچی و کوزه آورده شده است: چیست کاندر دهان بی‌دندانش هر چه افتاد، ریز ریز کند چون زدی در دو چشم او انگشت در زمان، هر دو گوش تیز کند 🌺🌺🌺 لعبتی چیست نغز و خاک‌مزاج که به آبی است از جهان خرسند دست بر سر نهاده، پنداری به سر خویش می‌خورد سوگند 🌺🌺🌺 بدیع در شعر فارسی، دکتر عَقدایی، ص ۱۶۱ و بدیع دکتر کزّازی، ص ۱۶۴ و ۱۶۵. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایه‌های ادبی معمّا معمّا در لغت، به معنی پوشیده است و در اصطلاح، به شعری گفته می‌شود که در آن شاعر، نام کسی یا چیزی را پنهان می‌کند و با بیان برخی نشانه‌های آن که با رمز و اشاره آورده می‌شود، خواننده را به یافتن آن نام راهنمایی می‌کند. بر خلاف چیستان، راز معمّا با تفکر بسیار و دانستن روش محاسبه‌های ریاضی، محاسبه‌ی حروف اَبجَد، قلب و عکس کردن حروف و تغییر نقطه‌ی آن‌ها و بسیاری چیزهای دیگر از این دست، گشوده می‌شود. دانه‌ها بهر نثار افشاند و دل بر سر نهاد شمع، در بزم تو و دودش ز سر بگذشته بود شمع اگر دانه‌ها، یعنی نقطه‌هایش را بیفشاند، می‌شود سمع. اگر دل یعنی حرف میانی خود، میم را بر سر کلمه نهد، می‌شود مسع. دود اگر از سرش که حرف دال است، بگذرد، ود می‌ماند که با افزودن آن به مسع، مسعود می‌شود. از بیست، چهارصد بیفکن عکسش برِ من فِرِست صد من چهارصد در حروف ابجد، معادل حرف ت است. اگر از بیست، ت افکنده شود، می‌مانَد بیس که عکس آن، سیب است که شاعر ، صد من سیب خواسته است. خواجوی کرمانی، با نشاندن آهِ مقلوب یعنی برعکس در میانه‌ی شب، یعنی بین ش و ب، به اسم شهاب رسیده است: آهِ مقلوب در میانه‌ی شب نام آن ماه مهربان من است 📕📕📕 بدیع در شعر فارسی، دکتر عقدایی، ص ۱۶۲ - ۱۶۴ و بدیع، دکتر کزّازی، ص ۱۶۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایه‌های ادبی ایهام (توریه) ایهام در لغت، به معنی به گمان افکندن و به پندار انداختن است و توریه، یعنی پوشاندن حقیقت و برخلاف نشان دادن امری و در اصطلاح، آوردن واژه‌ای دو یا چند معنایی است. معنایی آشنا و نزدیک و معنایی ناآشنا و دور که معمولاً معنای آشنا، ابزاری برای رسیدن به معنای دور قرار می‌گیرد. از آنجا که این آرایه، ابتدا خواننده یا شنونده را به وَهم می‌افکند، ایهام و از آن روی که معنیِ مقصود را پوشیده نگه می‌دارد، توریه نامیده می‌شود. مثلاً در بیت زیر از حافظ: ز گریه، مَردُمِ چشمم نشسته در خون است ببین که در طلبت، حال مردمان چون است واژه‌ی مردمان در مصراع دوم، دارای دو معناست: مردمک‌های چشم (که به قرینه‌ی مردم چشم در مصراع اول، معنای نزدیک است) و گروه مردم( معنای دور). 📗📗📗 با تلخیص از بدیع در شعر فارسی، دکتر عقدایی، ص۹۷ و بلاغت، دکتر محمدی، ص ۱۶۸. 📚 کانال گلزار ادبیات 📚
آرایه‌های ادبی ایهام تناسب ایهام تناسب، جمع دو آرایه‌ی ایهام و تناسب است؛ یعنی، کلمه‌ای دو معنا دارد و فقط یک معنای آن در سخن مورد نظر است؛ اما میان معنای غیرمنظور، با کلمه یا کلمات دیگری در بیت، تناسبی ایجاد می‌شود؛ مانند کلمه‌ی "پروانه" در بیت زیر: کسی به وصل تو چون شمع یافت پروانه که زیر تیغ تو هر دَم، سری دگر دارد (حافظ) پروانه، معانی متعددی دارد؛ ولی حافظ در بیت بالا، به دو معنی آن توجه داشته است: ۱ - حشره‌ی معروف ۲ - جواز. معنای منظور در بیت، معنای دوم یعنی جواز است؛ اما در معنای غیرمنظور یعنی حشره‌ی معروف، با کلمه‌ی شمع، تناسب یافته است. 📕📕📕 بدیع در شعر فارسی، دکتر تورج عَقدایی، ص ۸۱ و ۸۲ . https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایه‌های ادبی مُطابقه (طِباق، تضاد) مطابقه در لغت، اتفاق کردن و اتحاد و مقابله است و در اصطلاح فنّ بدیع، معادل تضاد است. تضاد، یعنی مخالف هم بودن و ناسازگاری. دو امر ناسازگار و ناهمتا که اجتماع آن‌ها در یک جا ممکن نباشد، تضاد دارند. حافظ گوید: چه جای شُکر و شکایت، ز نقش نیک و بد است؟ چو بر صحیفه‌ی هستی، رقم نخواهد ماند سعدی سروده است: به دوستی، که اگر زهر باشد از دستت چنان به ذوق و ارادت خورم که حلوا را نظامی گوید: در نومیدی بسی امید است پایان شب سیه، سپید است 📘📘📘 بدیع در شعر فارسی، دکتر عقدایی، ص ۸۸ و بلاغت، دکتر محمدی، ص ۱۴۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایه‌های ادبی التفات التفات در لغت، بازنگریستن و روی آوردن و روی برگرداندن به سوی کسی یا چیزی است و در اصطلاح، آرایه‌ای است که در آن، گوینده از مخاطب روی برگردانده، متوجه شخص دیگری شود. از آن جا که تغییر جهت سخن، با عناصر سه‌گانه‌ی خطاب، غیبت و تکلم است، مجموعاً شش گونه التفات خواهیم داشت: الف - از غیبت به خطاب: مه است این یا مَلَک یا آدمیزاد؟ تویی یا آفتاب عالم‌افروز؟ (سعدی) ب - از غیبت به تکلم: چون جامه‌ها به وقت مصیبت سیه کنند من موی از مصیبت پیری کنم سیاه (رودکی) ج - از خطاب به غیبت: بار غمت می‌کشم، وز همه عالم خوشم گر نکند التفات، یا نکند احترام (سعدی) د - از خطاب به تکلم: بسوز این خرقه‌ی تقوا تو حافظ که گر آتش شوم، در وی نگیرم (حافظ) ه - از تکلم به خطاب: ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ به قرآنی که اندر سینه داری (حافظ) و - از تکلم به غیبت: ره نبردیم به مقصود خود اندر شیراز خرّم آن روز که حافظ ره بغداد کند (حافظ) 📕📕📕 بدیع در شعر فارسی، دکتر تورج عَقدایی، ص ۱۲۰ و ۱۲۱. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایه‌های ادبی مبالغه، اغراق، غُلُوّ نوعی توصیف است که در آن، افراط و زیاده‌روی شده باشد. این بزرگ‌نمایی، از جهت کاربرد، سه گونه است: الف - مبالغه(تبلیغ) توصیف چیزی است به گونه‌ای که از حدّ امکان عقل و عُرف و عادت نگذرد. به سخن دیگر، بزرگ نمودن چیزی است که امکان وقوع دارد. بیشه‌ها بی شیر کردی، دشتها بی اژدها قلعه‌ها بی مرد کردی، شهرها بی شهریار ( فرخی سیستانی) ب - اغراق در لغت، غرقه کردن و سخت کشیدن کمان و در اصطلاح، وصف کردن کسی یا چیزی است که از حدّ عقل درنگذرد؛ ولی در حالت عادی، امکان وقوع نداشته باشد. به بیان دیگر، اغراق فقط امکان عقلی دارد، نه عادی. آه سعدی اثر کند در سنگ نکند در تو سنگدل، تأثیر ج - غلوّ در لغت، از حد درگذشتن، گزاف‌کاری و تیر را به نهایت قدرت دور انداختن است و در اصطلاح، وصفی است که امکان عقلی و عادی نداشته باشد. به بیانی بهتر، این نوع صفت، آن چنان از حد درمی‌گذرد که نه عقل آن را می‌پذیرد و نه در عادت، احتمال وقوع دارد. شود کوه آهن چو دریای آب اگر بشنود نام افراسیاب (فردوسی) 📕📕📕 بدیع در شعر فارسی، دکتر عَقدایی، ص ۱۳۷-۱۳۹ و بلاغت، دکتر محمدی، ص ۱۴۷ و ۱۴۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایه‌های ادبی اِرسالِ مَثَل عبارت است از آوردن جمله‌ای پند‌آموز وحکیمانه که شاعر از آن، به مثابه‌ی حجتی در اثبات مدّعای خویش سود جوید. امیدوار بوَد آدمی به خیر کسان مرا به خیر تو امّید نیست، شر مرسان (سعدی) من اگر نیکم اگر بد، تو برو خود را باش هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کِشت (حافظ) 🟡 اگر شعری دربردارنده‌ی دو مثل باشد، آن را ارسال المَثَلَین گویند: نصیحت همه عالم، چو باد در قفس است به گوش مردم نادان، چو آب در غربال (سعدی) 📒📒📒 بدیع در شعر فارسی، دکتر عقدایی، ص ۱۴۱ - ۱۴۴ و بلاغت، دکتر محمدی، ص ۱۵۳ و ۱۵۴. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303