داستان یک مثل
بُزخری کردن
ملا نصرالدین، گاو خود را برای فروش به بازار برد. چند نفر شیاد که با هم شریک بودند، قرار گذاشتند که هر کدام از راهی بیایند و به ملا بگویند: این بز را چند میفروشی؟
شیاد اولی، پس از سلام و تعارف با او گفت: قیمت این بز چند است؟ ملا سخت برآشفت و گفت: مگر کوری؟ این گاو است. و به راه افتاد. شیاد دومی گفت: این بز را چند میفروشی؟ و بعد هم شیاد سومی آمد و به نام بز، گاو را خریدار شد.
ملا با خود گفت: نمیشود که همه اشتباه کنند! شاید این که من گاوش میپندارم، بز باشد. بالاخره، شیاد آخرین، گاو او را به نام بز خرید و ضرب المثلِ بزخری کردن، از اینجا رایج شده است.
📚📚📚📚
داستانهای امثال، دکتر ذوالفقاری، ص ۲۵۸.
#داستانمثل
#بزخریکردن
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303