طنزی از رسالهی دلگشای عبید زاکانی
خلعت خاص
روز عید، سلطان محمود به هر کس خلعت میداد. وقتی نوبت طلحک رسید، گفت پالانی بیاورند و به او بدهند. چنان کردند. وقتی مردم خلعت پوشیدند، طلحک نیز پالان را روی دوش گرفت و به مجلس سلطان آمد و گفت: ای بزرگان، ببینید سلطان چقدر به من علاقه دارد که به تمام شما خلعت از خزانه داد، اما لباس مخصوصش را از تن درآورده و به من هدیه کرده است.
گزیدهی رسالهی دلگشا، عبید زاکانی، سید ابراهیم نبوی، ص ۸۹.
#طنز
#خلعتخاص
#عبیدزاکانی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303