به مناسبت ولادت با سعادت نبی اکرم صلی الله علیه و آله
آمد به جهان مایهی خیر و برکات🌺
غرقیم کنون جمله به بحر حسنات 🌺
روشن شده کلبهی دل از مهر علی🌺
بر خاتم انبیا محمّد صلوات🌺
🌷🌷🌷🌷🌷
#ولادتنبیاکرم(ص)
#علیرضامحمودیقهساره
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
روزی روزگاری
از علیرضا محمودی قهساره
یادِ آن روزی که در دنیا، چنین غوغا نبود
پر ز گل بود این چمن، چون جنگل مولا نبود
هر کسی با لقمه نانی، شکر ایزد مینمود
بود امّیدش به حق، دلواپس فردا نبود
سفرههامان داشت برکت، خانههامان پر ز نور
بر سر هر کوچهای، یک برج غولآسا نبود
آسمان آبی، هوا صاف و خیابان باصفا
بر در منزل، پراید هاچبک و تیبا نبود
آنچه مایحتاج منزل بود را بقال داشت
در رفاه و کوثر و کوروش، صف کالا نبود
شبنشینی رسممان، دورهمی تفریحمان
پاسخ هر دعوتی، فردا و پس فردا نبود
مهرِ هر زن، عشقِ شوهر، خندهی فرزند بود
ازدواج دختران، بر پایهی یغما نبود
داخل هر مسجدی، پر بود از پیر و جوان
ازدحام مرد و زن، تنها در عاشورا نبود
بود امّید پدر، کار و توکل بر خدا
در خیابان دفتری از بیمهی دانا نبود
در خیابانها نبود از مرد تزریقی نشان
در درون شیشهها، جز شیرهی خرما نبود
آرزوی مرد و زن، آوردن هفت تا پسر
از برای وام و مسکن، لازمالاجرا نبود
#ارسالیشاعرانکانال
#روزیروزگاری
#علیرضامحمودیقهساره
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
در مذمت مال دنیا
از علیرضا محمودی قهساره
بگذر از دارایی خود در جهان
چون بگیرد رامش روح و روان
میخورد کمتر کتک هر شاخهای
میوهاش افتد به دست باغبان
🌷🌷🌷
#ارسالیشاعرانکانال
#علیرضامحمودیقهساره
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان میز
از علیرضا محمودی قِهساره
بشنو از من داستان میز را
آنچه بالا میبرد ناچیز را
صاحبش گر آدمی خودرای باد
میبرد حتی خدا را هم ز یاد
چون نشیند پشت آن، یاغی شود
همچو نمرود زمان، طاغی شود
پشت آن بر کس خدایی میکند
دم به دم، هر ادعایی میکند
قدرتش از میز و بی مقدار اوست
اعتبارش نزد مردم تار موست
گوش او بر هر صدایی بسته است
قلب او از هر ندایی خسته است
مَرکب نفس است او رهوار آن
میبرد هر جا که میخواهد روان
میزند آخر زمین این بدسرشت
نامهی اعمال خود را، بد نوشت
عاقبت چرخ زمان خواهد گرفت
میز را و صاحبش گردد خرفت
بازی گردون دون است ای پسر
روزگارت بگذرد ، آید به سر
خدمتی کن خلق را بهر خدا
تا فرستد هر یکی خیر و دعا
#ارسالیشاعرانکانال
#میز
#علیرضامحمودیقهساره
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
دخترک گل فروش
از علیرضا محمودی قهساره
وقتی گذشت از روبرویم، چهرهاش غم داشت
دنیا برای روزگارش، واژهای کم داشت
لبهای خشکش، چون دلِ عاشق ترک خورده
گلهای در دستش، غمی از جنس آدم داشت
چون رودِ خشکی، جای اشکی مانده بر صورت
مویش چو دریا، موجهایی نامنظم داشت
پل بسته با دستان خود تا آرزوهایش
در پشتِ هر شیشه، نگاهی گنگ و مبهم داشت
از لاله گوشش، نخ به جای گوهر آویزان
انگار چشمانش، گِله از اهل عالم داشت
تند و شتابان میدوید از بین ماشینها
در گامهای کوچکش، عزمی مصمم داشت
یک اسکناس ده هزاری داشت در مشتش
در مشت دیگر، شاخههای یاس و مریم داشت
میگفت: آقا جان، بخر یک شاخه از مریم
گلبرگهایش تازه بود؛ انگار شبنم داشت
وقتی که حال آسمان از جور ما بد بود
ابر درونش، جامهای با رنگ ماتم داشت
بغضش شکست و نالهای از عمق دل سر داد
وان گه خیابان، روی خیس از اشکِ نم نم داشت
#ارسالیشاعرانکانال
#دخترکگلفروش
#علیرضامحمودیقهساره
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان زاغ و بلبل
از علیرضا محمودی قِهساره
زاغکی روی درختی لانه داشت
هر چه میدزدید، آن جا میگذاشت
عصر یک روز بهاری از قضا
داشت مهمان، بلبلی بس خوشصدا
گفت بلبل سرگذشت خویش را
روزهای سخت و پرتشویش را
بس کتکها خورده بود از بچهها
خورده بود از ناکسان بازیچهها
یاد ایام قفس افتاده بود
روزهایی کز نفس افتاده بود
داستان باز را تعریف کرد
ماجرا را جملگی تصنیف کرد
زاغ گفتا: ای رفیق خوشصدا
من ندارم آشنایی باجفا
دام در عمرم ندیدم ای رفیق
با قفس قهرم من از عهد عتیق
چون نباشد هیچ کس خواهان من
کس ندیده ناله و افغان من
از صدایم گوشها نالیدهاند
چشمها از من بدیها دیدهاند
گر که آزادی بخواهی همچو من
در امان باشد تو را هم جان و تن،
باید از آواز شویی دست را
تا شوی فارغ تو بند و بست را
گفت بلبل: این هنر جان من است
زان که جان میگردد از آواز مست
گر بمیرم در قفس زان بهتر است
زیستن را گر که باشم دون و پست
#ارسالیشاعرانکانال
#داستانزاغوبلبل
#علیرضامحمودیقهساره
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سوگ فاطمه(س)
از علیرضا محمودی قِهساره
دیشب ز درد، پلک زمین لحظهای نخُفت
در سوگ فاطمه، ز علی نالهها شنفت
وقتی امان گرفت گل زهرای مرضیه
خونینجگر، به گوش فلک، رازها بگفت!
#فاطمیه
#ارسالیشاعرانکانال
#علیرضامحمودیقِهساره
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
☺️خنده☺️
از علیرضا محمودی قِهساره
خنده آمد با لبانت یار شد
خندهات، داروی هر بیمار شد
بس که خندیدی، اطبّا شاکیاند
هر که طب خوانده، بهکل بیکار شد!
#ارسالیشاعرانکانال
#خنده
#علیرضامحمودیقهساره
😊😊😊
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303