eitaa logo
گلزار ادبیات
7.8هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
175 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
سروده‌ای از نجم‌الدین دایه دشمن ما را سعادت یار باد از جهان وز عمر، برخوردار باد هر که خاری می‌نهد در راه ما خار ما، در راه او گلزار باد شعر و زندگی، سهیلی، ص ۳۳۳. نجم‌الدین دایه: یا نجم رازی، از عارفان معروف قرن ششم و هفتم هجری و صاحب کتاب مِرصادُ العِباد است. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سروده‌ای از دکتر شیرین صادقی اعتماد☘☘☘ به پرواز دوستی اعتماد کن در بی‌کرانِ صداقت این آسمان، زمینِ افتادن ندارد. ترنّم مولیان، دکتر صادقی، ص ۷۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند: هر گاه قدرت و توانایی، تو را بر ستم کردن به مردم برانگیخت، قدرت خداوند سبحان را بر کیفر کردارت به یاد آر و نیز به یاد آر که ستمکاری تو بر مردم، از آنها می‌گذرد و وَبالش بر تو باقی می‌ماند. غرر الحکم، ج ۱، ص ۳۱۹. (ع) https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حکایتی از بوستان سعدی🌺🌺🌺 گربه و پیرزن یکی گربه در خانه‌ی زال بود که برگشته ایّام و بدحال بود دوان شد به مهمان‌سرای امیر غلامان سلطان، زدندش به تیر چکان، خونش از استخوان می‌دوید همی‌گفت و از هول جان می‌دوید: اگر جَستم از دست این تیرزن من و موش و ویرانه‌ی پیرزن نیرزد عسل، جان من، زخمِ نیش قناعت نکوتر به دوشاب خویش خداوند، از آن بنده خرسند نیست که راضی به قِسمِ خداوند نیست نکات: زال: پیرزن. هول: ترس. نیرزد...: ای جان من، عسل، به زخم نیش زنبور نمی‌ارزد. دوشاب: شیره، شیره‌ی انگور یا خرما. کلیات سعدی، بوستان، باب ششم در قناعت، ص ۳۳۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
غریبه‌ها 🦋🦋🦋 غزلی از محمدرضا ترکی بیگانه نیستند تمام غریبه‌ها گاهی محبّت است مرام غریبه‌ها وقتی که بی‌طمع به تو لبخند می‌زنند موج ِ صداقت است سلام غریبه‌ها گاهی کسی که با دل آدم غریبه نیست بُر می‌خورد میان تمام غریبه‌ها... کاری‌تر است زخم، اگر سر برآوَرَد شمشیر دوستان، ز نیام غریبه‌ها با ما شما، غریبه نبودید و نیستید این گونه تلخ نیست کلام غریبه‌ها بُر خوردن: بر حسب اتفاق میان جمعی قرار گرفتن، راه یافتن. هنوز اول عشق است، ترکی، ص ۶۸ و ۶۹. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان یک مثل💐💐💐 زنگوله را که به گردن گربه می‌بندد؟ روزی، موشها دور هم جمع شدند و به کنکاش پرداختند تا مگر چاره‌ای بیندیشند و از شرّ دشمن تیزچنگالِ خود گربه، در امان بمانند. یکی که از میان آنها، هوشمندتر از همه بود، گفت: خوب است زنگوله‌ای بر گردن گربه بیاویزیم تا هر وقت به ما نزدیک گردد، با خبر شویم و از سر راه او بگریزیم. همه رای او را پسندیدند و بر او آفرین خواندند؛ اما بعد، در بستنِ زنگوله به گردن گربه درماندند و گفتند: زنگوله را که به گردن گربه می‌بندد؟ داستانهای امثال، دکتر ذوالفقاری، ص ۵۶۷. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
راه 🌹🌹🌹 سروده‌ای از عمران صلاحی این راه، چه ماه می‌تواند باشد هر گوشه، پناه می‌تواند باشد از مقصدمان سوال کردم، گفتی: مقصد، خودِ راه می‌تواند باشد گزینه‌ی اشعار، صلاحی، ص ۲۵۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
دعوی پیغمبری شخصی نزد پادشاهی رفت که: من پیغمبر خدایم؛ به من ایمان آر. گفت: معجزه‌ی تو چیست؟ گفت: هر چه خواهی. پادشاه، قفل مشکل‌گشایی پیش او نهاد و گفت که: اگر راست می‌گویی، این قفل را بی کلید بگشای. گفت: من دعوی پیغمبری می‌کنم؛ نه دعوی آهنگری! خنده‌سازان و خنده‌پردازان، عمران صلاحی، چاپ دوم، نشر علم، ۱۳۹۸، ص ۱۶ و ۱۷. به نقل از لطایف الطوایف، فخرالدین علی صفی. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
کشاکش ❤️🖤 غزلی از مهدی سهیلی روح ما را حق ز سویی می‌کشد، شیطان ز سویی عقل روشن‌بین ز یک سو، نفسِ نافرمان ز سویی در هجوم زندگانی، می‌بَرَد ما را چو موجی حالت عصیان ز سویی، قدرت ایمان ز سویی کشتی ِ بی بادبانِ آدمی را می‌رباید جذبه‌ی ساحل ز سویی، حمله‌ی طوفان ز سویی در کویر آفرینش، مرد و زن را می‌کشاند رحمت یزدان ز یک سو، غفلت انسان ز سویی نورباران می‌کند شبهای مردان خدا را مشعل عرفان ز سویی، طلعت رحمان ز سویی در سکوت خلوت شب، عالمی داریم با هم من ز سویی، دل ز سویی، دیده‌ی گریان ز سویی بزم خوبان جهان، بی شعر من گرمی ندارد دفترم را می‌کشاند این ز سویی، آن ز سویی بیا با هم بگرییم، سهیلی، ص ۶۴ و ۶۵. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303