سلام. وقت همگی به خیر و سلامت.
🌹🌹🌹
همراهان گرامی کانال
در این زمستان، هوای افراد نیازمند را بیشتر داشته باشیم. برای مثال، بد نیست گاهی از قصاب محل خود یا محلههای نیازمندنشین بپرسیم: چه کسانی از آنها فقط استخوان و چربی میخرند؟ از میوهفروش بپرسیم: چه کسانی شبها سراغ ته بار و حتی میوههای خراب آنها میروند؟ و ...
وسایلی که ممکن است در انباریهای خانههای ما، سالها خاک بخورد و استفاده نشود، میتواند مشکلگشای برخی افراد باشد. و...
ای که دستت میرسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
(سعدی)
🙏🙏🙏
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
معرفی کتاب
اندیشه در هدایت شعر
این کتابِ دکتر طاهره صفارزاده، گزیدهای از اشعار آن بانو به انتخاب خود شاعر است که از ده کتاب او، مربوط به سالهای ۱۳۳۵ - ۱۳۸۲ برگزیده شده است: رهگذر مهتاب، دفتر دوم، سدّ و بازوان، طنین در دلتا، سفر پنجم، مردان منحنی، بیعت با بیداری، دیدار صبح، در پیشواز صلح، روشنگران راه.
از نظر شاعر، اندیشه، آن فعل ذهن است که رو به جان و خرد دارد. دکتر صفارزاده، در این گزینش، سعی کرده است اشعار دارای اندیشه را بیشتر از شعرهای عاطفیِ کماندیشه ارائه دهد.
چاپ اول کتاب را انتشارات نشر نزدیک، در سال ۱۳۸۴، در تهران و در ۲۸۷ صفحه به چاپ رسانده است.
#معرفی_کتاب
#طاهره_صفارزاده
#اندیشهدرهدایتشعر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
یک رباعی از اوحدالدین کرمانی
ای دوست، حجاب تو کسی نیست، تویی
اندر ره تو، خار و خسی نیست، تویی
گفتم که به معشوق رسم یا نرسم؟
از تو برِ معشوق، کسی نیست، تویی
شاهد دل، رباعیات اوحدالدین کرمانی، ص ۶۲.
#اوحدالدین_کرمانی
#حجاب_معشوق
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتی از قائم مقام فراهانی
ز پروانه طریق عشق آموز
پرِ مرغِ هوس را زودتر سوز
گلدستهی بستان، برگزیدهی دیوان شاعران ده قرن گذشته، علی صاحبیاری، ج ۷، ص ۴۱۱۳.
#قائممقامفراهانی
#پروانه
#طریقعشق
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
حرام، بد طعامی است.
غرر الحکم، ج ۱، ص ۳۴۱.
#امام_علی(ع)
#حرام
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
جمعه در آینهی حضرت تو
از غلامرضا شکوهی
جمعه سر میرسد و میرسد آن پا در راه
مثل رفع عطش از تشنگی یک سر راه
جمعه در آینهی حضرت تو، رویایی است
میرسد جمعه به زیبایی تو از هر راه
میرسی با نفس جمعه به باران در نور
به پناهی که تو را وارهد از جرجر راه
"قطع این مرحله، بی همرهی خضر مکن"
دارد این کوچه به پسکوچهی یکدیگر راه
شنبه تا آخر هر هفته اگر جمعه نداشت
بی قدمهای تو میشد سفری پرپر، راه
سُرمه در چشم غزل، شکوهی، ص ۴۹۳ و ۴۹۴.
#امام_زمان(عج)
#جمعه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
هدایت شده از عباس
💚هر روز رود ، امیدِ فردا داریم
هرجمعه نوایِ عشق، نجوا داریم
آیی اگر ای به پای دارندهیِ داد
از شوقِ تو بزمِ وصل برپا داریم
☘اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج☘
❤️
"عباساشرفیپویا"
۸ دی ۱۴۰۲
داستان کوتاه📚📚📚
لزوم اندکی آرزو برای زندگی
روزی حضرت عیسی(ع) در محلی نشسته بود. پیرمردی، زمین را با کلنگ برای زراعت زیر و رو میکرد. آن جناب گفت: خدایا، آرزو را از دلش به کلی زایل کن. در این موقع، پیرمرد، کلنگ خود را یک طرف انداخت و روی زمین خوابید.
ساعتی گذشت. عیسی (ع) باز عرض کرد: خداوندا، بار دیگر آرزو را به او برگردان. ناگاه پیرمرد از جا حرکت کرده، شروع به کار نمود. حضرت عیسی جلو رفته، پرسید: ای پیرمرد، چه طور شد کلنگ را بر زمین گذاشتی؟ باز بعد از ساعتی، به کار مشغول شدی؟
گفت: در بین کار کردن، با خودم گفتم: تا کی باید زحمت بکشی؟ تو مردی پیر و از کار افتادهای. شاید اجل همین الآن، به سراغت آمد. با این اندیشه، از کار دست کشیدم. هنگامی که دوباره شروع به کار کردم، با خود گفتم: بالاخره، فعلاً که زنده هستی و برای هر موجود زنده، وسایل زندگی لازم است. باید کار کنی و زاد و توشه تهیه نمایی. این بود که باز کلنگ را برداشته، مشغول کار شدم.
۱۱۴ داستان اخلاقی، دکتر محمدحسین محمدی، ص ۱۳۷ و ۱۳۸.
#داستان_کوتاه
#داستاناخلاقی
#لزومآرزو
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303