هدایت شده از فرهاد
🌼 خدایا دوستت دارم
✍از فرهاد کرمی
🌙🌙🌟🌙🌟🌙⭐️
خدایا دوستت دارم
کمک کن
"قدر" خودم را بدانم
امشب یاد تو
باید خواب از
چشمهایم ببرد
پلکهایم خیس شود
و دلم را
روی امواج اشکهایم
به تو بسپارم
امشب هم
به یقین صبح میشود
اما خدای من
میخواهم
تو را برای همیشه
در کنارم داشته باشم
دلواپسم هستی
تلنگرهایی را
که به من می زنی
احساسش میکنم
اما تو لجبازیهای مرا ببخش
خدای من!!
اگر امشب تقدیر مرا
ورق میزنی
خودت را در اولویّت داشتههایم
قرا بده...
⭐️⭐️🌙🌙🌟⭐️🌙
امام صادق - علیه السلام - فرمودند:
قلب ماه رمضان، شب قدر است.
امالی، صدوق، ص ۶۲.
#امام_صادق(ع)
#شبقدر
#ماهرمضان
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ازلی مرد
از دکتر سید حسن حسینی
ای ازلی مرد برای ابد
بی تو زمین سرد برای ابد
نام قدیمت ز لبِ حادثه
نعره برآورد برای ابد
پلک تو شد باز به روی دلم
پنجره گسترد برای ابد
هر گل سرخی که جدا از تو است
زرد شود زرد، برای ابد...
دست تو از روز ازل زد رقم
بهرِ دلم درد، برای ابد
مست شد از بادهی روشنگرت
این دل شبگرد، برای ابد
صبح ازل، مهر تو در من گرفت
شعلهورم کرد برای ابد
سِرّ دلبران، دکتر حسن ذوالفقاری، ص ۶۵۶ و ۶۵۷.
#علی(ع)
#دکترسیدحسنحسینی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
اصطلاحات عرفانی
پروانه
حشرهی معروف که به عشق و وفا و ایثار در راه محبوب که به سوختن در شعلهی فروزان عشق او میانجامد، بدان مثل زنند:
ای مرغ سحر، عشق ز پروانه بیاموز
کان سوخته را، جان شد و آواز نیامد
فرهنگ اصطلاحات عرفانی، دکتر سجادی، ص ۲۱۴ و ۲۱۵، ذیل واژهی پروانه.
#اصطلاحات_عرفانی
#پروانه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
یک رباعی از اوحدالدین کرمانی
جهدی بکن ای خواجه، کزین عالمِ دون
بیرون افتی که نیست این، جای سکون
ور زان که به اختیار، بیرون نشوی
دست اجلت کند به سیلی بیرون
نزهة المجالس، شروانی، ص ۱۱۴.
#عالم
#اجل
#اوحدالدینکرمانی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
دوستی
از ابوالقاسم حالت
بر دوست زنی طعنه و داری امّید
کاو از تو، به دوستی نخواهد رنجید؟
غافل که چو کاخ دوستی، بی پی شد
کمکم به سرت، خراب خواهد گردید
مشاعرهی جدید، ص ۷۰.
#دوستی
#ابوالقاسمحالت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان کوتاه 📚📚📚
ناامید نشو!
روزی به خدا شکایت کردم که چرا من پیشرفت نمیکنم؟ دیگر امیدی ندارم.
ناگهان خدا جوابم را داد و گفت: آیا درخت بامبو و سرخس را دیدهای؟ گفتم: بله. خدا گفت: موقعی که درخت بامبو و سرخس را آفریدم، به خوبی از آنها مراقبت نمودم. خیلی زود، سرخس سر از خاک برآورد و تمام زمین را گرفت؛ اما بامبو، رشد نکرد. من از او قطع امید نکردم.
در دومین سال، سرخس بیشتر رشد کرد؛ اما از رشد بامبو، خبری نبود. در سالهای سوم و چهارم، باز هم بامبو، رشد نکرد. در سال پنجم، جوانهی کوچکی از بامبو نمایان شد و در عرض شش ماه، ارتفاعش از سرخس بالاتر رفت. آری، در این مدت، بامبو داشت ریشههایش را قوی میکرد.
آیا میدانی در تمامی این سالها که تو درگیر مبارزه با سختیها و مشکلات بودی، در حقیقت، ریشههایت را مستحکم میساختی؟ زمان تو نیز فرا خواهد رسید و تو هم پیشرفت خواهی کرد. ناامید نشو!
تو تویی؟ آرمیون، ج ۲، ص ۲۰۸ و ۲۰۹.
#داستان_کوتاه
#ناامیدنشو
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303