دوستداران ادبیات 🌹🌹🌹
اگر علاقهمند به مطالعهی شعرهای زیبا و پرمحتوای تکبیتی و دوبیتی هستید،
همراه ما باشید در کانال
#گلستانادبیات
توسط دبیر بازنشسته🌺🌺🌺
تمام اشعار، با ذکر منبع است.
این من و تو، حاصل تفریق ماست
پس تو هم با من بیا تا ما شویم
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
🌼🌼🌼🌼🌼
حکایتی از گلستان سعدی
یافتن مروارید در بیابان
اَعرابی را دیدم در حلقهی جوهریان بصره که حکایت همیکرد که: وقتی، در بیابانی راه گم کرده بودم و از زاد معنی چیزی با من نمانده بود و دل بر هلاک نهاده که همی ناگاه، کیسهای یافتم پر مروارید. هرگز آن ذوق و شادی فراموش نکنم که پنداشتم گندمِ بِریان است؛ باز آن تلخی و نومیدی که معلوم کردن که مروارید است.
در بیابانِ خشک و ریگِ روان
تشنه را در دهان، چه دُر، چه صدف
مردِ بیتوشه کاوفتاد از پای
بر کمربند او، چه زر چه خَزَف
لغات:
اعرابی: عرب.
حلقه: گروه، دسته.
جوهریان: جواهرفروشان.
زاد: توشه، آذوقه.
دل بر هلاک نهادن: مرگ خود را نزدیک دیدن.
بریان: برشته.
دُر: مروارید.
خزف: مهرهی بیارزش.
کلیات سعدی، گلستان، ص ۱۰۶، باب سوم در فضیلت قناعت.
#گلستانسعدی
#مرواریددربیابان
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
41395.mp3
539K
حکایت گلستان سعدی
🌹🌹🌹
باب سوم در فضیلت قناعت
خوانش حمیدرضا محمدی
🌼🌼🌼
روزه
یک رباعی از مومن یزدی
ترکِ خور و خواب، کارِ سیروزهی ماست
ایّام حیات، مدت روزهی ماست
بر خوانِ فلک، گر چه نشینند نجوم
چشم همه بر کاسه و بر کوزهی ماست
ِلغات:
خوان: سفره.
نُجوم: جمع نَجم، ستارگان.
رباعیات مومن یزدی، ص ۳۴.
#روزه
#خوروخواب
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتی از کمال زینالدین
تا شبی در خلوت جان، راه یابم شمعسان
گریه کردم، آب گشتم، سوختم، افروختم
یک نیستان ناله، ص ۱۳۸.
#خلوتجان
#شمعسان
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتی از کمال زینالدین
تا شبی در خلوت جان، راه یابم شمعسان
گریه کردم، آب گشتم، سوختم، افروختم
یک نیستان ناله، ص ۱۳۸.
#خلوتجان
#شمعسان
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سلام. وقت به خیر. با پوزش، به علت مشکلات ایتا پس از چند ساعت قطعی، مطالب چند بار جابهجا شد. برخی هم ارسال نمیشود.
التماس دعا.🌼🌼🌼
......... به نام خدای علی .........
به مناسبت شهادت اول مظلوم عالم
حضرت ابوالائمه، مولای دو جهان
امیر مؤمنان: حضرت علی عالی اعلا
ای وای، علی سرش شکسته
با آنکه نبود سرشکسته
اصحاب سقیفه دست او را
بستند و نبود دستبسته
شد روزنهی امید، مسدود
شد بابِ نجاتِ خلق، بسته
هم مشعل راه گشت خاموش
هم کشتی دین به گِل نشسته
نومید به عرش بازگشتند
افواجِ فرشته، دسته دسته
از بیخ بریده باد ای شیر
دستی که سر تو را شکسته
دنیات نکرد خوار و خائف
خصمت ننمود زار و خسته
بر تارک عرش، پیش از آدم
نام تو و آل، نقش بسته
هنگام عروج، پیش از احمد
در محضر کبریا نشسته
ای از همه ماسِوا بُریده
از هرچه بجز خدا، گسسته
جز رشتهی مهر با "محمد"
از خلق ز قید و بند رسته
بر عالمیان کتاب ناطق
دین را همه محتوا و هسته
بس دام گشود دهر، اما
طَرفی ز فریب تو نبسته
در بیت عتیق رو گشاده
در مسجد کوفه چشم بسته
تا حشر، ز جن و اِنس یک تن
در این دو بهشت نانِشسته
خواهم که بميرم و ببینم
آن چهرهی فرخ و خجسته
در روز جزا تو هم "رضا" را
ای شاه، مخواه سرشکسته
__________________
خاکپای محبان حضرت حیدر:
#رضاقهرمانی