🌷🕊🍃
شـھـࢪ باید بـزنـد
عـڪس تـو ࢪا
دࢪ هـمـه جـا...
تو شـدی چـشـم
و چــراغِ
مـن و...
این مردم شـھـࢪ... (:
#حاج_قاسم💔
#جان_فدا
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔹"ان شالله هم زیارت هم شهادت..."
💢نوشته بود من برنمیگردم مگر با زیارت حسین(ع) یا شهادت!
خوابش را دیدم. با خنده گفت مادر دست چپم و دوتا از دندان هایم را در حرم امام حسین جا گذاشتم!
روز بعد رفتم معراج شهدا. با اصرار پیکرش را دیدم، دست چپش قطع شده، زیر لبخند زیبایش هم جای دو دندان خالی بود!
🍃🌷🍃
#شهیداحمد اژدری
شهادت:۴/۱۰/۱۳۶۴
#شهدای_کربلای۴
🍃🌷🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
1_1822589409.mp3
12.94M
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#سردار_شهید_حاج_حسین_همدانی
📗کتاب صوتی
#خداحافظ_سالار
قسمت 🔟
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
5.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #حاجقاسم در هیچ حالی از توسل به حضرت زهرا سلاماللهعلیها غافل نبود...
⭕️ بنده مقابل این فرمانده نظامی خجالت میکشم...
🔰 #علامه_مصباح
#جان_فدا
🌷🍃🌷🌱
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌷در معالی آباد، دودِ آتش و گاز اشک آور با هم قاطی شده بود. آنقدر سنگ ریخته بودند که حتی با موتور هم نمی شد عبور کرد. چشمانمان بدجور می سوخت اما شیخ برایش مهم نبود که اذیت می شود. چیزی را با فندک آتش زده و دودش را فوت می کرد توی چشمان من تا سوزش چشمم کمتر شود.دست خالی بدون هیچ وسیله دفاعی می رفت. می گفتم: شیخ صبر کن با هم بریم. میری وسط اغتشاش گرها، بلایی سرت میارن.
همگی به سمت بلوک ها رفتیم. در تاریکی شب از بالای ساختمان ها و لابلای درخت ها، سنگ پرتاب میکردند و به بدنمان می خورد. توی آن سنگ باران تا آخر بلوک ها رفتیم.
کوچه ها را بسته و با کوکتل مولوتوف آتش زده بودند. ساعت هشت و خورده ای از معالی آباد به سمت میدان احسان رفتیم. آنجا هم، از بالای ساختمان ها، سنگ و تابوک به سمت ما پرتاب می کردند در حالی که ما چیزی برای دفاع از خودمان نداشتیم. در آن شرایط، نور کافی هم نبود و اصلا نفهمیدیم سنگ از کجا به پیشانی شیخ خورد. تیزی سنگ به دماغش هم آسیب زده بود. بیحال شد و افتاد روی زمین و خون روی دماغش ظاهر شد. سریع شیخ را روی موتور گذاشتیم و بچه ها او را آوردند عقب. سرش را روی لبه ی سیمانی پارک گذاشتیم. جلوی یک پراید عبوری را گرفتیم و شیخ را سوار ماشین کردیم. یکی از بچه ها عقب نشست و سر شیخ محمد را روی زانوی او گذاشتیم. می گفت به بلوار چمران که رسیدیم، دو تا نفس عمیق کشید و تمام کرد...
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد
🔻 گفتم حاجی راستی چقدر حقوق میگیری؟ حاجی مبلغی را گفت که من بسیار تعجب کردم. زیرا او یک سردار و فرمانده نظامی بزرگ در ایران بود.
گفتم حاجی این حقوق یک افسر جزء است نه یک فرمانده! یک سردار مثل شما در عراق سه برابر این حقوق میگیرد؛ با مزایای فراوان!
حاجی به من گفت: شیخنا! مهم نیست فرمانده چقدر از کشورش میگیرد. مهم این است که چه چیزی به کشورش میدهد و خدای متعال چند برابر آن را به او خواهد بخشید و این یک #سنت_الهی حتمی است. شیخنا! ما به صورت موقت در این دنیا هستیم و ما و شما به سوی پروردگار کریم خود رهسپاریم.
👤راوی: «سامی مسعودی» از فرماندهان حشد الشعبی
❤ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
❤ #حاج_قاسم_سلیمانی
📙برگرفته از کتاب مالک زمان
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌷🕊🍃
کار من رد شده از
حسرت و دلتنگی
چون دل نماندست
پس از آن که
از این جا رفتی...
#حاج_قاسم 💔
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
گفتـــم :بیاجاے من برو حج واجــب!
گفت: به شــرط اجازه جبهه!
بعد از شهــادت ســه برادرش نه مسئولین اجازه می دادن به جبهه بره نه من دلم میــومد.
جلو فرمانده سپاه از من تعهــد کتبے گرفت و رفــت حج.
ازحج ڪه برگشــت،یڪی دو روز مانــد و رفت جبهه،اولین و آخرین بارش بود!
شــد چهارمین #شهــید خانواده ....🌹
#شهــید عیــن الله اکبرے باصرے
#سمت: فرمانده گروهان، گردان قمر بنی هاشم- تیپ امام حسن(ع) استان فارس
#شهادت:شلمــچه_کربلای۴
#ایام_شهادت
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
1_1844781696.mp3
21.55M
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#سردار_شهید_حاج_حسین_همدانی
📗کتاب صوتی
#خداحافظ_سالار
قسمت 1️⃣1⃣
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*