🔰#سیره_شهدا | #ده_میلیون_فرزند
▪️روزی که ایشان وزیر آموزش و پرورش شده بود، وقتی به منزل آمد و به ایشان تبریک گفتم ، در جواب فرمودند: من احساس می کنم دیگر چهار فرزند ندارم... بلکه ۱۰ میلیون فرزند دارم که در برابر یکایک آنها احساس مسئولیت سنگینی می کنم...
📔 شاهد یاران/ص ۵۸۰
#شهید_محمد_جواد_باهنر
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
9.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ | راه شهیدان
🔻 لحظاتی از حضور صبح امروز رهبر انقلاب در گلزار شهدای بهشت زهرا(س)
➕ به همراه جملات برگزیده حضرت آیت الله خامنهای در سال ۱۴۰۰ درباره مقام شهیدان
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#قربانےاول_ماه_قمرے
#ﻧﺬﺭﻇﻬﻮﺭﻣﻨﺠﻲ_ﻣﻮﻋﻮﺩ(ﻋﺞ )
#ﺑﻪ_ﻧﻴﺎﺑﺖ_اﻣﺎﻡﺯﻣﺎﻥﻋﺞ و #ﺷﻬﺪا
#ﺟﻬﺖﺭﻓﻊ_ﺑﻼﻭﺑﻴﻤﺎﺭﻱ
#ﺑﻪ_ﻓﺮﻣﺎﻥ_ﺭﻫﺒﺮاﻧﻘﻼﺏ
#ﻛﻤﻚ_ﻣﻮﻣﻨﺎﻧﻪ
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
ﻃﺮﺡ ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ #ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ اول ماه قمری ﺩﺭ #اﻭﻝ_ﻣﺎﻩ_ﺭﺟﺐ(پنجشنبه۱۴ بهمن ماه), و ﺗﻮﺯﻳﻊ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪاﻥ ﺩﺭ اﻳﺎﻡ ﻭﻻﺩﺕ اﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ (ع)
👇◾️👇
ﺷﻤــﺎﺭﻩ ﻛﺎﺭﺕ ﺟــﻬﺖ ﻭاﺭﻳﺰ ﻛﻤــﻚ ﻫﺎ و ﻣﺸﺎﺭﻛﺖ :
6362141118059071
بانك آينده بــنام محمد پولادي
🔺▫️🔺▫️
*هییت شهداے گمنام شـــیراز*
🌹🌷🌹🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
⛅صبح
لبخندِ شماست
و آفتاب ،
ازڪرانہ ی لبانتان ...
هـر روز طلوع مے ڪند
بخندید ..
ڪہ مشرقِ نگاهـتان ...
دل مغربی ام را ،
آرام مے ڪند 🍃
#صبح_و_عاقبتتون_شهدایی 🕊️
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
@golzarshohadashiraz
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸 #دهه_فجر انقلاب اسلامی #گرامیباد
🔸#امام_خمینی(ره):
نهضت ایران نهضتی بود که خدای تبارک و تعالی در آن نقش داشت.
🔸#امام_خامنه_ای:
جبهه باطل در حال شکست و عقب نشینی است. پیشروی تدریجی جبهه حق نسبت به گذشته بسیار قابل توجه است و سرانجام با ظهور امام زمان(عج) ، غلبه حق به صورت مطلق تحقق خواهد یافت. (۵ آذر ۱۳۷۹)
🍃🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#خاطرات_شهدا
🔹ﻳڪ ﺑﺎﺭ اﻳﺸــﺎﻥ ﻣﻴﻬــﻤﺎﻥ ﻣﻨﺰﻝ اﺑﻮﻱ ﻣـﺎ ﺩﺭ ﺷـﻴﺮاﺯ ﺑﻮﺩﻧﺪ.
ﺑﻪ ﻣﺤـﺾ ﻭﺭﻭﺩ و اﺣﻮاﻝ ﭘﺮﺳــﻲ ﺩﺭ ﺣﻴﺎﻁ ﻣﻨﺰﻝ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ...
ﺑﻌﺪ ﻳﻪ ﺧﻄ,ﺗﻠﻔﻦ ﺧﻮاﺳــﺖ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ .
ﺑﺎ ﺭاﺑﻄ و ﺳﻴﻢ ﺗﻠﻔﻦ, ﺗﻮاﻧﺴﺘﻴــﻢ ﺗﻠﻔﻦ را ﺑﻪ اﻳﺸﺎﻥ ﺑﺮﺳﺎﻧـﻴﻢ. ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺗﻠﻔﻦ ﺑﺮﻗﺮاﺭ ﺷﺪ ﺷــﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺗﻤﺎﺱ ﮔﻔﺘﻦ ..
اﻳـﺸﺎﻥ ﺑﺎ ﭼﻨﺪ ﺗﻤﺎﺱ ﻣﺸﻜﻞ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﻧﻔﺮ ﺭا ﺣﻞ ﻛﺮﺩ.
ﻣﻴﮕﻔــﺖ :ﻣـﻦ ﻧﻴﺎﺯﻱ ﺑﻪ اﺗﺎﻕ ﺭﻳﺎﺳﺖ ﻧﺪاﺭﻳﻢ.
ﺣﺘے ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺭاﻫــﺮﻭ اﺩاﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻳﻪ ﺻﻨﺪﻟﻲ و ﺗﻠﻔــﻦ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻧﺠــﺎ ﻣﻴﺸﻴﻨــﻢ و ڪﺎﺭ ﻣــﺮﺩﻡ ﺭا ﺑﺎ ﺗﻠﻔﻦ ﺭاﻩ ﻣﻴــﻨﺪاﺯﻡ ....
ﺭاﻭﻱ : ﺣﺠــﺖ اﻻﺳﻼﻡ ﺷﻴﺦ ﻋﻠﻴﺮﺿﺎ ﺣﺪائق
📎
#شهید_عبدالله_میثمی🌷
مسئول دفــتر نمایندگیامام دراﺳﺘﺎﻥ_ﻓﺎﺭﺱ
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۴۳/۳/۱۰ اصفهان
شهادت :۱۳۶۵/۱۱/۱۲ شلمچه
🍃🌷🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #براساس_زندگینامه_شهید_غلامعلی_رهسپار*
* #نویسنده_غلامرضا_کافی*
* #قسمت_چهل_و_هفتم*
یک بچه ۴ ساله مشغول بازی توی حیاط بود که تا ما را داخل خونشون دید ترسید و مادرش را صدا زد.
خانم تا اومد بیرون شوکه شد تا خواست حرف بزنه غلام علی سلام کرد و گفت: خانم ببخشید مجبور شدیم ساواکیها دنبالمون کردند.
خانم که ترسیده بود نفسی تازه کرد و گفت:
اشکالی نداره. وقتی رفتن برید فقط مطمئن هستید که ندیدن اومدی اینجا.؟!
_تا توی کوچه اومد و نفهمیدن داخل کدوم خونه شدیم.
یادم آمد و حرف ناظم که وقتی داشتیم فرار می کردیم گفت که مواظب باشید ولی تو هر خونه ای که درش باز بود. چند وقتی بود که ساواکی ها دنبال ما بودند.من و غلام علی رهسپار و جلال عباسی که بعدها شهید شد،از بچههای مدرسه بودیم که همه معلم ها ما را می شناختند و می دونستند که اعلامیه پخش میکنیم و توی تظاهرات شرکت می کنیم.
غلامعلی بچهها را جمع میکرد توی خیابانهای اطراف و ما مرگ بر شاه می گفتیم و ماشین های ریو ارتشی یک دفعه سر می رسیدند و ما فرار میکردیم و توی هر خونه ای که درش باز بود میرفتیم.
غلامعلی خیلی شوق امام حسین داشت به همین خاطر همین پرچم امام حسین می گرفت دست ، بچهها را برای تظاهرات جمع میکرد.
وقتی توی مدرسه بودیم غلامعلی ما را صدا کرد و گفت: جلال محمدرضا بریم توی دفتر.
_بریم چیکار کنیم؟!
با شجاعت رفت توی دفتر و ما هم پشت سرش.بیشتر معلم های مدرسه ما انقلابی بودند و یواشکی از ما حمایت میکردند ولی به خاطر شغلشان سکوت می کردند و زیاد با ما همراه نبودند.اما همین که ساواکی ها می ریختم توی مدرسه برای دستگیری به ما یک طوری اطلاع میدادند.غلامعلی روی صندلی و عکسش را برداشت و داد دست جلال. بعد خودش آمد با این قاب عکس را گرفت و سه تایی اومدیم بیرون.
ناظم مدرسه هاج و واج ما را نگاه می کرد.
_بچه ها داری چه کار می کنید؟ اگر ریختن اینجا دستگیر میشید و راهی ندارید.
ما هم بدون توجه به ناظم از دفتر رفتیم بیرون و غلامعلی قاب عکس شاه را وسط حیاط مدرسه زد زمین که تکه تکه شد.
خیلی شجاع بود و فعالیتهای فرهنگی زیادی انجام می داد. تظاهرات و راهپیمایی ما همزمان شد با تعطیلی مدارس.حالا ما بیشتر می تونستیم توی راهپیماییها و تظاهرات ها شرکت کنیم. مسجد ولیعصر خیابان توحید،داریوش سابق،تقریباً نزدیک خونه ما بود و من میرفتم اونجا. آیت الله محلاتی هم پیش نماز اونجا بود.وقتی دید که من توی تظاهرات شرکت می کنم و فعالیت انقلابی توی مدرسه دارم من را بیشتر راهنمایی کرد.
_محمدرضا حواست باشه این نوارها و اعلامیهها را بگیر و با احتیاط پخش کن.
_چشم خیالتون راحت من میدم دست کسی که میدونه باید چیکار کنه!
ادامه دارد..
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
🏴 پیام تسلیت رهبر انقلاب به مناسبت رحلت آیتالله حاج شیخ لطفالله صافی گلپایگانی
بسم الله الرحمن الرحیم
با تاسف خبر درگذشت فقیه عالیمقام و مرجع بصیر، حضرت آیة الله آقای حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی رضوان الله علیه را دریافت کردم. ایشان از استوانههای حوزهی علمیه قم و از برجستگان علمی و عملی و پر سابقهترین عالم دینی در آن حوزهی مبارک بودند. در دوران مرحوم آیة الله بروجردی در شمار برترین تلامذهی آن استاد بزرگ، در زمان مرحوم آیة الله سید محمدرضا گلپایگانی همراه و مشاور علمی و عملی ایشان، و در دوران انقلاب، امین و مورد اعتماد حضرت امام خمینی رحمة الله علیهم به شمار میرفتند. سالها در شورای نگهبان رکن اصلی آن شورا محسوب میشدند و پس از آن هم همواره دربارهی مسائل انقلاب و کشور، دلسوزانه و مسئولانه ورود میکردند و بارها اینجانب را از نظرات و مشورتهای خود مطلع و بهرهمند میساختند. قریحهی شعری، حافظهی تاریخی، پرداختن به مسائل اجتماعی از دیگر ابعاد شخصیت این عالم کهنسال و بزرگوار بود. رحلت ایشان برای جامعهی علمیِ دینیِ کشور مایهی تأسف است. اینجانب به خاندان مکرّم و فرزندان گرامی ایشان و نیز به مراجع معظم و علمای اعلام حوزهی علمیه و مقلدان و ارادتمندان ایشان بویژه در قم و گلپایگان تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت الهی را برای ایشان مسألت مینمایم.
سیّدعلی خامنهای
۱۴۰۰/۱۱/۱۲
💻 @Khamenei_ir
6.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #کلیپ | #روایتگری
🔻رفقا آخر کار ما چه خواهد شد؟!
رفیق این راه رفتنی است راه جهاد فی سبیل الله مسدود شدنی نیست اگر خدا متاع وجود تورا خریدنی بیابد هر کجا که باشی ودر هر زمان تو را در جمع اصحاب کربلا به بهشت خاص خویش فرا می خواند.
🌷🍃🌷🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از سردار شهید حاج اسکندر اسکندری 💫
🌷در منطقه عین خوش مستقر بودیم. غروب بود. آماده شدم به نمازخانه بروم. هنوز به نماز خانه نرسیده شنیدم صدای دلنشینی با لهجه اس روستایی می گوید: شربت صلواتی... بیا بابا... کسی شربت شهادت نخورده نره ها... ما رو هم دعا کنید.
مرد جا افتاده ای کنار سینی شربت به لیمو ایستاده و برای رزمنده ها شربت خنک می ریخت. لهجه محلی اش، برایم آشنا بود. همین باعث کنجکاویم شد. نزدیک شدم و پرسیدم: برادر اهل کجایی؟ گفت: خودت بچه کجایی؟ گفتم:کوار!
بی مقدمه از پشت ظرف شربت به سمت من آمد. مرا در آغوش کشید و گفت: همشهری، بیا امتحان کن تا نمک گیر بشی!
گفتم: مگه شربت هم نمک داره؟ خندید و گفت: منظورم نمک گیر بیت الماله، این جور توی عملیات به پشت سرت نگاه نمی کنی!
شربت شیرینش را به کام من هم ریخت و گفت: شربت بهت می دم ولی اگر شهید شدی، شفاعت فراموش نشه!
نامش را پرسیدم. گفت: حاج اسکندر!
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔰 #سیره_شهدا | #تفال_قرآن
♦️ روز تشییع، مسجد امام اصفهان از جمعیت پر شده بود. از یکی از روحانیون، که از دوستان شهید میثمی بود، درخواست شد کمی سخنرانی کند. آن برادر روحانی نقل کرد: مانده بودم چطور شروع کنم. تفالی به قرآن زدم. وقتی قرآن را باز کردم، این آیه آمد: «قال انی عبداله اتانی الکتاب و جعلنی نبیا.»
... و این آیه، دقیقا همان آیه ای بود که وقتی به دنیا آمد، پدربزرگش با تفال به قرآن، نام او را عبدالله گذاشته بود.
🌷 سالروز شهادت
🌷🍃🌷🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌾یاد شهدای انقلاب🌾
🌷کشتی گیر قهاری بود و چند مدال رنگارنگ استانی داشت. فینال مسابقات کشتی بود. قبل از آغاز کشتی حریف در گوشش چیزی زمزمه کرد. با اینکه خیلی از حریفش قدر تر بود، در نهایت بازی را واگذار کرد و دوم شد.
وقتی جریان را پرسیدیم گفت: حریفم گفت: دستم درد می کند، آبرویم را بخر!
🌷روز موعود بود, ۲۲ بهمن ۵۷. با یکی از دوستانش قرار گذاشته بودند برای کمک به یکی از شهرستان ها بروند. ساکش را بست. در بین راه سیل جمعیت تظاهر کننده ها را که دید, ساکش را در یکی از مغازه ها گذاشت و به خیل تظاهر کننده ها پیوست. میدان شهرداری بود که یک گلوله به کتفش خورد.
او را سوار آمبولانس کردند تا به بیمارستان برسانند. آمبولانس که حرکت کرد، چشمش به مجروحی افتاد که در خیابان کنار آتش افتاده.
با خواهش آمبولانس را نگه داشت و آن مجروح را جای خودش سوار کرد و دوباره همراه با جمعیت شد که در هیمن هنگام مزدوران رژیم سر و سینه اش را به گلوله بستند...
🌹🍃🌹🍃
#شهید محمدرضا شهرستانی
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
شهادت:۱۳۵۷/۱۱/۲۲-شیراز
🌷🌷🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد