eitaa logo
گلزار شهدا
5.8هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب صوتی 'دریچه ای رو به ایمان'قسمت سیزدهم.mp3
33.45M
🎙 کتاب صوتی «دریچه ای رو به ایمان» مادرانه های شهید مدافع حرم ایمان خزاعی نژاد 🎙گوینده : مهدی رضاییان فرد 📻فصل ششم(تک بیتی از شعر بلند انتظار) ⏱مدت زمان ۲۳:۱۱ 💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃شهید محراب آیت الله دستغیب: هر عمامه به سَری که از رهبر مُکرَّم فاصله بگیرد، لعنت خدا بر او باد! گرگها در کمین هستند تا بین ما و رهبر جدایی بیندازند. 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از شهیدآیت الله سید عبدالحسین دستغیب 💫 🌷بعد از اتفاقات 16 خرداد 42، من، پدرم و تعدادی از علمای شیراز را به تهران انتقال دادند، چند روز در سلول انفرادی بودیم بعد ما را به بخش بردند. از حرف هایی که رد و بدل می شد، احتمال اعدام ما زیاد بود، بعد هم گفتند همه از زندان آزاد می شوند جز آقای دستغیب. اما ناگهان برخلاف سایر زندانیان، ایشان را بدون محاکمه حتی باز جویی آزاد کردند و مدتی به مشهد تبعید کردند. مهرماه بود که با هم به شیراز برگشتیم. این راز آزادی پدر برایم بود تا اینکه حاج مؤمن که رفیق و خدمتکار پدر بود و معروف بود با امام زمان ارتباط دارد برایم گفت: وقتی که ایشان را به تهران منتقل کردند و شایعه اعدام ایشان آمد، خیلی پریشان شدم و به امام عصر(عج) متوسل شدم، به حدی که از خود بی خود شدم. غروب امام زمان را در کنار خودم دیدم که به من می گفتند: چقدر اصرار داری، بسیار خوب رفیقت دستغیب را آزاد کردند! به حضرت گفتم: آقا این ماجرا کی تمام می شود؟ آقا فرمودند حالا اول ماجراست، تازه شروع شده است! 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🍃 مقيد بود هر روز زيارت عاشورا را بخواند. حتي اگر كار داشت و سرش شلوغ بود، حتما سلام آخر زيارت عاشورا را ميخواند. ❣️دائما ميگفت: "اگر دست جوانان را در دست امام حسين سلام الله علیه بگذاريم، همه مشكلاتشان حل ميشود و امام با ديده لطف به آنها نگاه ميكند. ❤️ شهيد ابراهيم هادی 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
✨✨✨ چہ زیبا گفت این شیر مرد: یادمون باشه! که هرچی برای خُدا کوچیکی و افتادگی کنیم•• خدا در نظر دیگران بزرگمون میکنه... ❤️ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🚨🚨 🚨🚨 کتابخوانی فرمانده آتش بر اساس زندگینامه و خاطرات سردارشهید معلم مهندس کمال ظل انوار 🔹🔹🔹🔹🔹 مسابقه👇 مسابقه کتابخوانی بر اساس کتاب برگزار می گردد ۱. 🔰نسخه فیزیکی کتاب 📚 در مراسم هفتگی میهمانی لاله های زهرایی / عصرهای پنجشــبه در قطعه شهدای گمنام شیراز ارائه می‌گردد ♦️نسخه الکترونیکی (پی دی اف ) از طریق کانال گلزار شهداي شیراز در دسترس عموم می باشد 👇 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz/10952 ۲. 🚨🚨جهت مشاهده سوالات مسابقه به لینک زیر مراجعه کنید 🔻 https://formaloo.com/qw503 ⭕️مهلت شرکت در مسابقه تا ۲۵دیماه روز شهادت این شهید بزرگوار می باشد ⭕️ شرکت برای عموم نیزآزاد مي باشد ➡️ ۳. به لطف الهی به ۱۴ نفر از برندگان مسابقه به قید قرعه پلاک طلا (پارسيان )هدیه داده میشود🎁🚨 🔹🔸🔹🔸🔹 شیراز
kamal_compressed.pdf
39.63M
نسخه پی دی اف کتاب تطبیق آتش زندگینامه و خاطرات سردار شهید کمال ظل انوار 👆 🔹🔹🔹 🚨طبق مجوز نویسنده کتاب ، این نسخه فقط در جهت مطالعه و شرکت در مسابقه میباشد و‌هرگونه چاپ و نشر آن غیر قانونی می باشد
💔شهدایے زندگے ڪردن به؛↓ 🥀 ←پروفایل شهدایے نیست...‼️ اینڪه همون شهیدے ڪه من عڪسشو پروفایلم📲 گذاشتم↓🌹 🍃چطورزندگےمیڪرده وباڪے رفیق بوده مهمه..! 🕊️ 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
🔰سال 1359 مدرسه‌ها چندان جدي گرفته نمي‌شد. مواد درسي با توجه به تحولات سياسي اجتماعي مورد توجه معلمان نبود. در اين ميان سيد ناصر سعادت در كلاس درس حاضر مي‌شد و به ما درس نهج‌البلاغه مي‌داد. اعتقاد عجيبي به سخنان مولا علي (ع) داشت و همواره كلمات قصار و خطبه‌هاي نهج البلاغه را برايمان تفسير مي‌كرد. با آن همه حركت كه در كلام مولا نهفته بود و آن حس و حالي كه خود داشت، جوششی در ما مي‌افكند. معلم ما، سيد ناصر سعادت، مردي كه شولايي از سكوت بر تن داشت و جز به ضرورت سخن نمي‌گفت. 🔰يكي از محبوب‌ترين معلمان بود و از نظر رفتار و اخلاق، الگو بود. بعد از اتمام كلاس، آستين‌ها را بالا مي‌زد و در سيمانكاري حياط مدرسه حاجي‌پور و درختكاري دور تا دور مدرسه، كمك مي‌كرد . 🔰در زمان استراحت با همان تبسم هميشگي خود، بين بچه‌ها روي سكوها مي‌نشست و سخن مي‌گفت. 🌷🌹🌷🌹 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
کتاب صوتی 'دریچه ای رو به ایمان 'قسمت چهاردهم.mp3
31.75M
🎙 کتاب صوتی «دریچه ای رو به ایمان» مادرانه های شهید مدافع حرم ایمان خزاعی نژاد 🎙گوینده : مهدی رضاییان فرد 📻فصل ششم(تک بیتی از شعر بلند انتظار) ⏱مدت زمان ۲۲:۰۰ 💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از شهیدآیت الله سید عبدالحسین دستغیب 💫 🌷آقای سید مهدی جمارانی نقل می کرد، قبل از انقلاب در زندان یک هم بندی کمونیست دو آتشه داشتم که اصلاً دین را قبول نداشت. او می گفت من از میان شما اهل علم تنها یک نفر را قبول دارم، آقای دستغیب شیرازی! گفتم ایشان را از کجا می شناسی؟ گفت: مدتی که در زندان ساواک بودم، نیمه شب در را باز کردند و یک سید روحانی لاغر اندام را داخل انداختند. تا دیدم آخوند است سرم را زیر لحاف بردم. نزدیک آفتاب بود که دیدم دستی به آرامی من را نوازش می دهد و با مهربانی می گوید: آقای عزیز نمازتان قضا می شود! با پرخاش گفتم من کمونیستم، دین ندارم. گفت: ببخشید شما را بدخواب کردم، عفو کنید. صبح که از خواب بیدار شدم، مرتب از من معذرت خواهی می کرد که من را بدخواب کرده است. آنقدر که شرمنده شدم. گفتم شما مسن هستید روی سکو بخوابید من پائین می خوابم. گفت: نه، شما سابقه دارید، سختی بیشتری کشیدید، جای بهتر برای شما. مدتی که هر دو در یک سلول بودیم، من سخت شیفته اخلاق این مرد بزرگ شدم. 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
عبدالکریم حساسیت بسیاری به رعایت حق‌الناس و بیت‌المال داشت. ✨ در منطقه، حتی به جزییات نیز توجه می‌کرد. وقتی برای انجام عملیاتی مجبور می‌شدیم در منزل مردم سکونت یابیم، عبدالکریم روی فرش آن‌ها نمی‌خوابید و نماز نمی‌خواند. پس از عملیات نیز پیگیری می‌کرد تا صاحب آن خانه را پیدا کند و حلالیت بگیرد. 🍃در سوریه وارد منزلی می‌شوند که حیواناتش از تشنگی در حال تلف شدن بودند. عبدالکریم مسیر بسیار طولانی را از آن منزل تا یافتن آب طی می‌کند تا برای حیوانات آب تهیه کند 🔹روایتی از شهید عبدالکریم پرهیزگار 🍃🌷🍃🌷 : http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔰 | 🌟 شهید معز غلامی عشق به آل الله داشت؛ عشق به ابا عبدالله و عشق به خانم زینب (س)‌ و سه ساله امام حسین (ع).خط قرمز شهید معز غلامی ولایت فقیه بود. حسین می‌گفت در بیرون از کشور در عراق، سوریه و لبنان و جاهایی که ما رفتیم، دیدیم رهبری عزیز ما را با عنوان امام خامنه‌ای می‌شناسند و مورد خطاب قرار می‌دهند. ⭕️ حسین بسیجی بود؛ از آن بچه های بسیجی پای کارکه بیشتر وقت اش را صرف تربیت نوجوان ها می کرد،حضور در ماموریت ها و فعالیت های متعدد و مختلف به گواه خاطره ها و دل تنگ رفقا، جای حسین در بین آن‌ها خالی خالی است؛او به بسیج اعتقاد ویژه ای داشت به همه دوستانش گفته بود هر چیزی رو ول کردید بسیج رو رها نکنید. ♻️ شهید معز غلامی عاشق و دلدادۀ شهادت بود،چند نفری از دوستان و یارانش در جبهۀ دفاع از حرم پر کشیدند. شهادت رفقا به ویژه جواد الله کرم آتش دلش را بیشتر کرد، جواد یک سال پیشتر از او در جبهۀ دفاع از اسلام، حاجت روا شده بود. 💠 با اینکه وضع مالی خانواده اش خوب بود ولی حسین دلبستگی به مال دنیا نداشت، برای ترویج فرهنگ انقلابی در جامعه خیلی تلاش می کرد، رعایت حلال و حرام و توجه به مسائل شرعی برای شخصیتی مثل حسین چیز عجیبی نیست.شهید معز غلامی بسیاربخشنده، مسئولیت پذیر وبیان اثر گذاری داشت. ➖ شهید معز غلامی حافظ قرآن بود در دانشگاه امام حسین در مسابقات حفظ مقام اول را کسب کرده بود. 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌹 *میهمانی لاله های زهرایی* 🌹 *🏴گرامیداشت شهید فرهاد شاهچراغی 🏴* 🚨با حضور خانواده معظم شهید 🔹همراه با قرائت زیارت عاشورا 🔹 💢 برادر *حاج هادی خلقی* 💢 : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ *پنجشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۰/ از ساعت ۱۶* ⬇️⬇️⬇️⬇️ *مراسم در و با رعایت فاصله گذاری اجتماعی و پروتکل های بهداشتی برگزار می‌شود* 🔺🔺🔺🔺🔺 🔹🔹🔹🔹 پخش زنده با اینترنت رایگان از لینک: http://heyatonline.ir/heyat/120 🔺🔺🔺🔺🔺 لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
🌱آنقدر دولا دولا دویدند. تا مابتونیم امروز راست راست راه بریم🥀💔 🕊️❤️ 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @golzarshohadashiraz
🌷اسماعیل معلم ما بود. روزی یک چوب بلند سر کلاس آورد و آخرین درسش قبل از اعزام به جبهه را به ما داد و گفت: « بچه ها هر کس از من کتکی خورده، چه با قصد چه بی قصد این چوب را بگیرد و مرا قصاص کند.» آقا معلم چهره بهت زده ما را که دید ادامه داد:« بچه ها قصاص در دنیا آسان تر از قصاص در آخرت است.» همه با دیدن این صحنه به گریه افتاده بودیم و به سمت معلم دلسوزمان دویده و ایشان را در آغوش کشیدیم. 🍃🌷🍃 اسماعیل رئوفی شهدای_فارس 🍃🌷🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
کتاب صوتی 'دریچه ای رو به ایمان 'قسمت چهاردهم.mp3
31.75M
🎙 کتاب صوتی «دریچه ای رو به ایمان» مادرانه های شهید مدافع حرم ایمان خزاعی نژاد 🎙گوینده : مهدی رضاییان فرد 📻فصل ششم(تک بیتی از شعر بلند انتظار) ⏱مدت زمان ۲۲:۰۰ 💠کانال شهید مدافع حرم کربلایی ایمان خزاعی نژاد 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از شهیدآیت الله سید عبدالحسین دستغیب 💫 🌷آن روز به اتفاق آقا و دونفر از بچه های مسجد به روستای سیدان رفته بودیم، ساعت 4 عصر ناگهان، رنگ آقا پرید، چهره در هم کشیدند و گفتند: سریع برگردیم. چیز اضافه ای نگفتند، فقط سرش را زیر عبایشان کرده بودند و ذکر می گفتند. به شیراز که رسیدیم، گفتند همراهان را پیاده کنید!معمولاً ایشان را جلو مدرسه خان پیاده می کردم، اما گفتند من را جلو مسجد مولا پیاده کنید و خودتان سریع بروید. گفتم آقا... نگذاشت، اعتراضی کنم، گفت مرا پیاده کنید و بروید.همین کار را کردم اما دلم نیامد آقا را تنها بگذارم، آرام ایشان را تعقیب می کردم که دیدم در وسط کوچه جلو من ایستاده است و می گوید: چرا دنبال من آمدید، سریع به خانه بروید! به خانه که رسیدم بچه ها گفتند امروز صبح از ساواک تماس گرفتند و گفتند بابات با آقای دستغیب کجا رفته است! گفتم ای داد که آقا را دستگیر کردند. سریع به سمت خانه آقا رفتم. سر کوچه که رسیدم دیدم آقا با لبخند آمدند و گفتند رستمی حلال کن، آن زمان که شما را راندم، ساواک خانه ام را محاصره کرده بود، اگر با من می آمدید شما را دستگیر می کردند! 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
د‌لـداده‌ ی اربـاب بـود ♥️ درِ تابـوت را بـاز ڪردند ایـن آخـرین فرصـت بـود ... بـدن را برداشتنـد تا بگـذارند داخـل قبـر؛ بدنـم بی‌حـس شـده ‌بـود ، زانـو زدم ڪنار قبـر دو سـه تا ڪار دیگر مانـده‌ بـود . بایـد وصیـت‌های محمـدحسیـن را مـو به مـو انجـام می‌دادم. پیـراهـن مشڪی اش را از تـوی ڪیـف درآوردم. همـان که محـرم ها می ‌پوشیـد. یڪ چفیـه مشـکی هم بـود ، صـدایـم می‌لرزیـد . بہ آن آقـا گـفتـم ڪہ ایـن لبـاس و ایـن چـفیـه را قشنـگ بڪشد روی بدنـش ، خـدا خیـرش بـدهد توی آن قیـامت ؛ پیراهـن را با وسـواس ڪشیـد روی تنـش و چـفیـه را انـداخـت دور گردنـش ... جـز زیبـایی چیـزی نبـود بـرای دیـدن و خـواستـن ! به آن آقـا گفتـم:« می‌خواسـت بـراش سینـه بزنـم ؛ شـما می‌تونید؟ یا بیـاید بالا ، خـودم بـرم بـراش سینـه بـزنم » بغضـش ترڪید. دسـت و پایـش را گـم کـرد . نمی‌توانست حـرف بـزند چـند دفعـه زد رو سینـه محـمـدحسـیـن. بهـش گفتـم:« نوحـه هـم بخونیـد.» برگـشت نگاهـم کـرد. صورتـش خیـس خیـس بـود. نمی‌دانم اشـک بـود یـاآب باران. پرسیـد:« چی بخونـم؟» گفتـم :« هرچـی به زبونتـون اومد. » گفـت:«خودت بگـو » نفسـم بالا نمی‌آمد .... انگار یڪی چنـگ انداختـه‌ بود و گلـویم را فـشار می‌داد ، خیلی زور زدم تا نفـس عمیـق بکـشم گفتــم : از حـرم تـا قـتلگـاه زینـب صـدا می‌زد حسـیـن دسـت و پـا می‌زد حسـیـن ؛ زینـب صـدا می‌زد حسـیـن ... (قسمتی ازخاطرات: ) 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
🌷وقتی از عملیات خبری نبود، میخواستی پیدایش کنی، باید جاهای دنج را می گشتی. پیدایش که می کردی، میدیدی به دست نشسته، انگار توی این دنیا نیست. ده دقیقه وقت که پیدا می کرد، می رفت سر وقت هایش. گاهی که کار فوری پیش می آمد، کتاب همان طور باز می ماند تا برگردد. 🍃🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔹🔹🔹🔹 در ایامی که متعلق به بی بی حضرت فاطمه (س) می باشد می خواهیم یلدا را بهانه ای برای کمک به نیازمندان شهر نماییم .... 🔹🔸🔹🔸🔹 شماره کارت جهت مشارکت👇👇 6037997950252222 *بانک ملی . بنام مرکز نیکوکاری شهدای گمنام* 🔹🔺🔹🔺🔹 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌱نعمت فقط برف و باران نیست، 🍃گاهی خدا، « رفیقی » نازل می کند، زلال تر از باران…🌧 و گاهی دلگرمی یک دوست آسمانی آنقدر معجزه می کند❤️ ✨که انگار خدا در زمین کنار توست! 🕊️ 🕊️ 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @golzarshohadashiraz
🕊 | 🔻عیسی همشه خنده رو بود و در اوج ناراحتی هم خنده از لبانش دور نمی شد. می گفت: دوست ندارم موقع شهادت چهره ام غمگین باشد مبادا دیگران با دیدن من خوفی از شهادت در دلشان ایجاد شود. می خوابید روی زمین با چشم های نیمه باز و لبخندی بر لب. می گفت: دوست دارم این طوری شهید شوم. 🌹جنازه هایی که روی آب می ماندند در کوتاه ترین زمان سیاه می شدند. عیسی شب عملیات کربلای پنج داخل آب شهید شد. بعد از چند ساعت بدنش را از آب گرفتیم. طراوتش مانند کسی بود که تازه حمام کرده باشد. با همان لبخند روی لبش. "شهید عیسی حیدری" 🍃🌷🌱 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75