💫یادی از سردار شهید دکتر خانمیرزا استواری 💫
🌷مسابقات والیبال کشوری بود. در بین بازیکنان بحثی بود، من که از راهرو رد می شدم، در بحث شرکت کردم و نظر خودم را گفتم. یکی از بازیکنان که جوان بود و مغرور به من گفت: تو مگه اینجا جارو کش نیستی، برو دستشویی ها رو بشور، تو رو چه به این حرف ها و نظرها!
دیدم خانمیرزا از اتاقش آمد و محکم کشید زیر گوش این بازیکن یا همان جوان مغرور!
پسر چرخی خورد و چند قدم آنطرف تر زمین افتاد! بعدگفت: مسابقات والیبال تعطیل!
گفتند: آقای استواری، این مسابقات کشوریِ.
گفت:این آقا، به این سید زحمت کش توهین کرده، انگار به من توهین کرده، انگار به ورزش این کشور توهین کرده! به من اشاره کرد و گفت: این کسی است که زیر پای شما را می شوره تا قهرمان کشور بشین!
داورها و مربی ها واسطه شدند.گفت: تا این آقا نیاید و از این سید عذر خواهی نکند و رویش را نبوسد، از مسابقه خبری نیست.
تا آن پسر عذر خواهی نکرد و رویم را نبوسید خان میرزا کوتاه نیامد. آن روز مسابقه برگزار شد، اما مسابقات بعدي را عقب انداخت فقط به خاطر اینکه به مستخدم اداره اش توهین شده بود.
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔰 #پیام_فرمانده | #ابراهیم_هادی
🔻حضرت امام خامنهای:
شخصیت شهید ابراهیمهادی، بهقدری جاذبه داردکه آدم را مثل مـغناطیس به خودش جذب میکند.
#شهید ابراهیم هادی
#سالروزولادت
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃دستمو #رها نکنیا
🍃مارو #کربلا ببریا
🎤حاج #مهدی_توکلی
🎤کربلایی #محمدحسین_پویانفر
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
🍃🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌙 #ماه_رمضان
🗓 #دعای_روز_بیستم_ماه_رمضان
🌹 #یادشهید مجید سپاسی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 #استوری |
📹 #کلیپ ...
🤲 #دعای_روز_بیستم_ماه_رمضان
🕌 #دعای_ماه_مبارک_رمضان به نیابت و هدیه به شهدا
📡نشردهید
🔹🔸🔸🔹🔸🔸🔹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#مهدےجان_مولاےمن❤️
🍃چه قطور شده
کتاب تاریخ نبودنت!...
هزار و چند فصل دارد؛
دلتنگی زمین!💔
و فصل آخر،هنوز هم ناتمام....
قصهی نیامدنت بسر نمیرسد؟
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ 💚
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊️
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
●کسی خبر شهادت ایشان را به ما نداد. روز اول ماه رجب شهید میشوند. بعد از آن خود داعش خبر شهادت هادی را روی سایتها و خبرگزاریهایش گذاشت. چون آقای کجباف برای ایشان چهره شناختهشدهای بود ولی ما هنوز از موضوع اطلاع نداشتیم.
● بعضی دوستان و آشنایان خبرها را دیدند و به ما گفتند. ساعت یک ونیم نیمهشب بود که به پسرم خبر دادند. پسرم هم از دوستان هادی در اهواز ماجرا را جویا شد که آنها گفتند ما میخواستیم فردا صبح خبر را به شما بدهیم. از گریه و زاری پسرم و عروسم ماجرا را فهمیدم.
●حالم بد شد و بدنم شروع به لرزیدن کرد. دخترم هم با همسرش آمد خانهمان. آنقدر گریه و بیقراری کرد که اصلا نمی توانستیم ساکتش کنیم. ساعتهای اول برای ما غیر قابل تصور بود.
●داعش در همان ساعتهای اول اعلام کرد که جنازه هادی کجباف پیش ماست و در ازای دادن جنازهاش یک تا یک و نیم میلیارد دلار از ایران می خواهیم. همرزمان هادی این موضوع را به پسرم گفتند و قصد داشتند این مبلغ را هم به داعش بپردازند اما من تا موضوع را شنیدم مخالفت کردم.
#شهیدهادیکجباف🌹
💐محل شهادت:سوریه
🍃🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #براساس_زندگینامه_شهید_مهدی_زارع*
* #نویسنده_حمید_سجادی_منش*
* #قسمت_بیستم*
✅به روایت محی الدین خادم (همرزم شهید)
برای یک لحظه هم پا از روی گاز برنمیدارد چهار چشمی به جادهای خیره شدم که با شتاب از پیش چشمم می گریزد. خود را به صندلی چسبانده ام. هیچ وقت ندیده بودم که اینطور رانندگی کند. از درد در باد تو می زند. آزارم میدهد و انگار صورتم را میخراشد.هر لحظه منتظر حادثه هستم نمی توانم خودم را بگیرم باید حرف بزنم. بر می گردم و نگاهش می کنم می گویم:
_عذر می خوام جسارت نباشه...
نگاه کرده میپرسد:«چیه میترسی؟
به خنده می پراند.
میگویم: «ترس که نه.. ولی خوب کمی یواش تر...»
خنده اش را کش داده می گوید:
«بگو میترسم دیگه تعارفت چیه؟»
بلندتر می گویم: «با این سرعت ترس نداره؟!»
همچنان که چشم به جاده دارد میگوید: «توکه منو میشناسی کار دارم یک کار مهم»
به صورتش نگاه می کنم: «این همه مدت توی جبهه زیر آتش.. حالا انصاف تو یه تصادف... لا اله...»
چیزی نمیگوید گاز را هم کم نمیکنم از ماشینی به سختی سبقت میگیرد چراغی را برایمان روشن و خاموش میشود زوزه بوق وحشتناکی کش میآید به عقب و موج باد کامیون به ما کوفته میشود. بند دلم پاره میشود عصبانی می گویم: «با چه زبونی بگم میترسم؟!»
لبخند میزند و سرعت را کم میکند. نفس راحت میکشم . سر را به پشتی صندلی تکیه میدهند و به شانه جاده نگاه می کنم.
خودم را برای خواب آماده میکنم که باز سرعت میگیرد. جمع و جور و صاف می نشینم. پیش خود فکر می کنم:حتماً کار داره دیگه.. به خودت چیزی بگو وقتی پشت فرمونی.. حالا یه خورده بچه ببین چه مزه ایه»
لبخند تحویلش می دهم به حرف می آید: منو ببخش!
مقر نیروهای جدید میرسیم گوشه ای توقف میکند.زودتر از من پایین میآید ماشین را دور میزند و در سمت مرا باز میکند.
پیشانی ام را می بوسد: «مومن.. از من رنجیده نباشی ..انشاالله سفر بعدی جبران میکنم اونقدر یواش برم که پیاده بشی و بزنی به راه»
هر دو میزنیم زیر خنده و راه میافتیم.
#ادامه دارد....
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴سخنان سردار دلها در وصف شهادت طلبی امام علی علیه السلام
#حاج قاسم سلیمانی
#سرداردلها
🍃🏴🌱🏴🌱🏴
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از سردار شهید دکتر خانمیرزا استواری 💫
🌷پسر نوجوان شاید از روی علاقه به خانمیرزا، از کنار سنگر خانمیرزا تکان نمی خورد. اگر هم جایی می رفت، بر می گشت و همان جا پشت سنگر خانمیرزا می نشست.
یک لحظه، یک خمپاره روبه روی سنگرنشست. پسر بیچاره هزار تکه شد، نشستیم پاره های پیکرش را جمع کردیم، شد یک کیسه پلاستیک. خیلی شهادت این نوجوان بسیجی برای خانمیرزا سنگین بود، اصلاً روی پایش بند نبود. گفت: من تا همین امشب، کسی که این پسر بی گناه را این طور مظلومانه شهید کرد، قصاص نکنم، دلم آروم نمی شود.
یک تفنگ قناسه برداشت. شنیدم زیر لب بسم الله گفت و بعد هم آیه «وَ جَعَلنا» خواند و شروع کرد زیر آتش دشمن به سمت عراقی ها دویدن. نه اینکه خم شود یا سنگر به سنگر جلو برود. تمام قامت شروع کرد به دویدن، رفت و رفت تا از دید ما پنهان شد.
دلم شورش را می زد، 45 دقیقه بعد آمد. خوشحال بود. گفت: دو تا تیر به خمپاره انداز عراقی زدم. اولی تو پهلویش، دومی تو پیشانی اش!
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔰 #پیام_فرمانده | #شب_قدر
📍بهترین عمل در شب قدر
🔻 حضرت آیتالله خامنهای: بهترین اعمال در شب قدر دعاست، احیاء هم برای دعا و توسل و ذکر است. دعا یعنی با خدای متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن. دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است، یا اظهار محبت و ارادت است؛ همهی اینها دعاست.
#شب_قدر
#دعابرای_ظهور
🔹🔹🔹🔹🔹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
28.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شب_قدر
🎥 برنامه یک سال آینده ات امشب نوشته میشه...
#آیت_الله_جاودان
#شب_قدر
🔹🌱🔹🌱
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
👈 یکسال احیا گرفتن...😔
#شهید_هاشمی_نژاد یک سال شب ها را احیا می گرفت تا حقیقت شب قدر را درک کرده باشد...
از ایشان پرسیدند در این یک سال چه از خداوند متعال طلب کردی؟
فرمودند: #شهادت_فی_سبیل_الله
🌹
#شهید_سیدعبدالکریم_هاشمی_نژاد
#ماه_مبارک_رمضان
#شهادت_آرزومه
🌱🌷🌱🌷
کانال گلزار شهدا:
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد
گلزار شهدا
📢یک حساب و کتاب شب قدری 🚨 #توجه #توجه یکی از مستحبات مؤکد #صدقه دادن هست ✔️ و در روایت داریم هر عمل
صدقه در شب قدر فراموش نشود....👆👆👆
🌙 #ماه_رمضان
🗓 #دعای_روز_بیست_یکم_ماه_رمضان
🌹 #یادشهید غلامحسین عارف
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 #استوری |
📹 #کلیپ ...
🤲 #دعای_روز_بیست_یکم_ماه_رمضان
🕌 #دعای_ماه_مبارک_رمضان به نیابت و هدیه به شهدا
📡نشردهید
🔹🔸🔸🔹🔸🔸🔹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💔
💔باورم نیست ڪہ خیبرشڪن از پا افتاد
🥀حضــرتِ "واژهے برخاستن" از پا افتاد...
#یاامیرالمومنین_روحےفداک💔🏴
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
🌷دست در پنجره های حرم حضرت اباعبدالله علیه السلام فرزندی خواستم تا غلام ایشان باشد. غلامحسین روز میلاد حضرت امیرالمؤمنین(ع) به دﻧﻴﺎ آمد و روز شهادت حضرت علی (ع) همان طور که خودش می خواست با بدنی پاره پاره به شهادت رسید.
ﺭاﻭﻱ : ﻣﺎﺩﺭﺷﻬﻴﺪ
🌷🌷
#ﻭﺻﻴﺖﺷﻬﻴﺪ:
بارپرودگارا از تو مي خواهم هر زمان که صلاح دانستي شهيد شوم . ضمن اين که به تمام مقربانت قسمت مي دهم که مرگ در رختخواب را نصيبم نکني و اگر شهادت را نصيبم گرداني بدنم تکه تکه شود که در صحرا محشر شرمنده نباشم .
🌷🍃🌷🍃
#شهیدغلامحسین(حمید)عارف
#شهدای_فارس
👇
#تولد:( 13 رجب) مصادف با میلاد امام علی(ع)
#شهادت: عملیات رمضان، ( 21 رمضان) مطابق با #شهادت امام ﻋﻠﻲ ع
🏴🏴🏴🏴🏴
#ڪانال_شهدا
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #براساس_زندگینامه_شهید_مهدی_زارع*
* #نویسنده_حمید_سجادی_منش*
* #قسمت_بیست_و_یکم*
✅به روایت محی الدین خادم (همرزم شهید)
مقر شلوغ و پر رفت و آمد است. بسیجیهای تازهنفس رسیدهاند.صوت قران از بلندگو پخش میشود. حاج مهدی به طرف نماز خانه میرود. برای وضو گرفتن از او جدا میشوم.نماز را به جماعت میخوانیم سلام نماز را که میدهم دنبال حاجی چشم میگردانم به اطراف. پیدایش نیست ناامید و سر را زیر میاندازم.
تسبیحات میگویم که صدایش بلند می شود. کنار محراب پشت تریبون ایستاده و تمام نگاه ها به او دوخته شده است.
میگوید: «این گردان گردان امام حسین وکارش خط شکنی برای لشکر, گردان عاشقان و دلباختگان شهادت, آنهایی که با عشق و شور به امثال من درس ایثار و فداکاری می دهند.
این گردان مال آنهاست. ورود به این گردان یعنی شهادت. انتظار دارم تعدادی از شما توی این گردان اسم نویسی کنید.البته اجباری نیست همون طوری که آمدنتون به جبهه اجباری نبوده. حالا خودتان انتخاب کنید. بعد از نماز من در خدمتتون هستم.»
نماز دوم که تمام میشود همه هجوم می برند. می خواهم طرف حاجی بروم جا و راهی به او نیست.
گردن میکشم حاجمهدی در حلقه رزمندهها محو شده است.
تازه دستم میآید که چرا حاجی آن طور پر گاز می آمد که برسد..
✔️به روایت محمدعلی شیخی(همرزم شهید)
حاج مهدی انسانی مهربان ساده و فروتن بود. کم حرف می زد به وضعیت عمل میکرد. فکر و ذکرش خشنودی خدا بود.اگرچه مسئولیتهای سنگین و خطیری را تا آخرین لحظات عمر پربرکت برعهده داشت و حتی به جرأت می توان گفت او از اولین کسانی بود که رزم در سپاه را شکل داد و در بنیانگذاری و ایجاد تیپ امام سجاد و المهدی آثار جاویدی از خود برجای گذاشت.
ولی هرگاه مسئولیت گردان یا حتی دسته ای را به او می سپردند بدون هیچ ناراحتی و اعتراضی با روی باز می پذیرفت.
حال آنکه در کار جنگ و مدیریت آن بسیار ورزیده و مسلط بود و عیب و نقصی در کارش دیده نمیشد. او واقعاً به مسئولیت ارزش میداد نه به مقام.
#ادامه دارد....
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ویژه سالروز شهادت حضرت علی
📹 ببینید | سپهبد قاسم سلیمانی: این امامی است که ما الان لباس عزا پوشیدیم در عزای او و خودمان را منتسب به او میدانیم!
🏴شهادت امیرالمومنین علی ع تسلیت باد🏴
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
🌷🍃🌷🍃🌷🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد
💫یادی از سردار شهید دکتر خانمیرزا استواری 💫
🌷ماه رمضان بود. آن روز مسابقه داشتم و ورزش حسابی مرا از پا انداخته بود، دیگر نا و توانی برای روزه گرفتن نداشتم. خانمیرزا مثل همه ی سحرهای ماه مبارک، آمد دنبالم. گفتم: خانی اصلاً امروز جانِ روزه گرفتن ندارم، ولم کن!
گفت:نه، بهانه نیار، این دلیل روزه نگرفتن نمی شه!
گفتم: من جان ندارم، اگه می خوای روزه بگیرم باید تا خونه کولم کنی!
از رختخواب بلندم کرد، خودش شلوارِ بیرون پایم کرد. زیر پایم نشست و دست هایم را دور گردن کشید و کولم کرد. تا خانه شان، دو کوچه راه بود، من را همان طور روی دوشش برد. سه چهار تا از پسر عموها، چند تا از برادرها و چند تا از دوستانش را هم جمع کرده بود کلاً می شدیم پانزده، شانزده نفر.
کار هر روزش بود. خودش که از روزهای آخر ماه شعبان روزه می گرفت. ماه رمضان هم که میشد، سحری آماده می کرد و ما را از جاهای مختلف برای سحری دور هم جمع می کرد تا تنبلی نکنیم و روزه مان ترک نشود
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔰 #پیام_فرمانده | #ارتش_انقلابی_مقاوم
📌 روایت تصویری ویژه از حضور حضرت آیتالله خامنهای در دوران دفاع مقدس
▫️اولین روزهای سال ۱۳۵۸ و در جریان غائلهی کردستان پادگانهای ارتش مورد حملهی گروههای ضدّانقلاب قرار گرفت. #سپهبد_قرنی به نیروهایش دستور مقاومت داد؛ امّا دولت موقت به دنبال سازش بود. در همین روزها آیتالله خامنهای با قرنی دیدار کرد: «به قرنی گفتم من خیلی این لباس [ارتشی] را دوست دارم و اگر آخوند نبودم، میآمدم در ارتش با تو کار میکردم. قرنی گفت اگر بیایید از همان اول به شما درجهی درجهی سرهنگی میدهم. آن وقتها [در ارتش] سرهنگی درجهی سطح بالا بود.»
🌷سالروز شهادت شهید سپهبد سید محمدولی قرنی🌷
🍃🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🔰 #سیره_شهدا | #حق_مردم
🔻ساعت دو نیمه شب بود. جلوی مسجد محمدی (در اتوبان شهید محلاتی) مشغول ایست و بازرسی بودیم.من و چند جوان دیگر، کنار ابراهیم هادی روی پله مسجد نشستیم و او برای ما صحبت می کرد.
📍یکباره از جا پرید، دوید و به سمت ابتدای خیابان مجاور که صد متر با ما فاصله داشت رفت! نشست و دستش را توی جوی آب کرد، بعدهم برگشت. با تعجب پرسیدم: “آقا ابرام چی شد؟!
🔆گفت: هیچی، یک پیت حلبی توی جوی آب افتاده بود و همینطور که می رفت، سر و صدا ایجاد می کرد.
رفتم و از داخل جوی آب برداشتم تا صدایش مردمی که خواب هستند را اذیت نکند. ”
💠او با کار خودش، به ما که نوجوان بودیم، درس بسیجی بودن و چگونه زیستن می آموخت.
🌷شهید ابراهیم هادی🌷
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🤲 نجوای عاشقانه شهید اسماعیل صادقی
✍️خدایا!
گناه کردم، مرا ببخش. اما از لطف بیکرانی که تو به من داشته ای و مرا متوجه خطاهایم ساخته ای ...
#ماه_رمضان
#بندگی
#شهدا
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
May 11