eitaa logo
گلزار شهدا
5.8هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻لحظات سختی در غزه جریان دارد ، از یک طرف برای رفع تشنگی از خدا طلب باریدن می کنند و از طرفی برای بی سرپناهی طلب نباریدن 😔غم از دست دادن عزیزان یک طرف ، غم بی خانمانی هم یک طرف...🥺 ✍در شب شهادت حضرت زهرا(س) ، خدا را به حق این حضرت قسم بدهیم ، مردم مظلوم غزه و فلسطین را هر چه سریعتر با نابودی اسرائیل نجات دهد..🙏 🌱🌷🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
🏴 عزاداری روز شهادت حضرت زهرا (س) 🌹و بیست سومین یادواره شهدای گمنام شیراز 💢 حجت‌الاسلام کیخا 💢 : حاج امیر راستی و کربلایی مهدی کبیری نژاد : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ یکشنبه ۲۶ آذرماه/ از نماز ظهر و عصر 🔺🔺 💢عزاداران اطعام را میهمان سفره حضرت زهرا (س) هستند https://eitaa.com/golzarshohadashiraz لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
رحم کن به حال زاررم، زمین گیر کرده مرا زنجیره‌ای گناه؛رهایم کن از این قفس.... شهرمان عطرآگین شده است با حضورتان.‌.. 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * سر پست نگهبانی حاضر شدم. شدت دندان درد به گونه ای بود که در برج نگهبانی آن قدر سرگرم و برآشفته از درد بودم که نزدیک بود بیهوش شوم متوجه کار نگهبانی نبودم. در حالی که سخت درگیر درد بودم صدایی از نزدیک برج ذهنم را به خود جلب کرد. از روزنه دید نگاهی به بیرون انداختم .برج بر روی یک دیوار چهارمتری قرار داشت. ناگهان در فاصله کمتر از یک متر یک آدم عظیم الجثه ای را مقابل خود دیدم با فشار انگشت اسلحه را از ضامن خارج و با کشیدن گلنگدن با صدای بلند به او ایست دادم طرف که از این صحنه ترسیده بود گفت: من... من... کارگر مخابرات هستم... نزن! نزن! - پرسیدم: این جا چه میکنی؟ دارم سیمهای تلفن را چک میکنم. آن قدر ترسیده بود که از پیشانی اش عـرق می چکید. حسن کار آن بود که به کلی درد دندان را از یاد برده بودم . آن پایین یک وانت که نشانه ی مخابرات داشت دیده میشد از برج بیرون آمدم و پاس بخش را صدا کردم . پاس بخش سر رسید و همین که متوجه موضوع شد به بازخواست طرف پرداخت. کارگر که هنوز روی نردبان و سینه دیوار خشکش زده بود شروع کرد به توضیح دادن. با قانع شدن پاسخش بی آن که کارش را تمام کند راه خود را گرفت و رفت مأموریت مهاباد به پایان رسید و من و دانا هوای دیار خود کردیم دلم برای یبلاق و چادر سیاه و صدای زنگ گوسفندان از یک سو و برای پدر و مادر و برادران و خواهران به خصوص عباس دو ساله تنگ شده بود. برگ تسویه حساب گرفتم و راه دیار در پیش گرفتیم. وقتی به میان ایل و به جمع صمیمی و باصفای آبادی رسیدیم؛ ... : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید ┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
💠 برشے از وصیت شیراز : هدف آفرینــش هـمان صعود الی الله اســت. یعنی اینکه انســان به "قرب الهی" برسد که هــمان هدف است. *دنیا مســـیر و گذرگاهی است که انســان اهداف خود را در این دنیا زمینه سازی می کند و سپس جهت به ثمر رساندن هــدف آماده می شود که همان لحــظه،لحظه ی مرگ در دنیا است و شهادت وســیله ای است که انســان را به هــدف بسیار نزدیــک می کــند🌹 سيد محمد حسين انجوي امــيري : ولادت حضرت فاطمــه(س) : شهادت حضرت فاطمه(س) :کربلای ۵ :یازهرا (س) شهادت : تیری در پهلو 🍃🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
⭐️یادی از سردار شهید عبدالعلی ناظم پور⭐️ 🌹 کارهایش را انجام می داد، خواه به نتیجه برسد یا نه، مهم برایش انجام وظیفه بود. بعد از شهادت حسین ایرلو، کاکا علی شد مسئول تخریب. یک کاری به عهده واحد تخریب گذاشته بودند، کاکاعلی خیلی برایش وقت گذاشت، خیلی تلاش کرد، شب تا ساعت 1.5 بیدار بود روی طرح کار می کرد اما به نتیجه نرسید. آخر سر گفت: خدایا من هر چه در توان داشتم مخلصانه در میان گذاشتم، تلاشم را کرد مابقی با خودت من رفتم به خوابم. به همین سادگی. رفت خوابید. تعریف می کرد صبح که برای نماز از خواب بیدار شدم، دیدم آن مسئله ای که قادر به حلش نبودم، خود به خود حل شده است بدون اینکه من دخالتی در آن بکنم. 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💠 تا وارد اتاقش شدم از خواب پرید. پیشانی اش به عرق نشسته بود. گفتم چی شده داداش؟ گفت: یک ساعت بود با حضرت زهرا حرف میزدم. گفت:تنها خواستم از خدا اینه که روز شهادت بی بی برم. 💠روز حضرت زهرا (س)قنوت نماز صبح می خواند که ترکش پهلویش را شکافت... علیرضا هاشمی نژاد 🍃🌷🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
ترکش به سرش خورده بود. او را به بیمارستان صحرایی بردیم. از شدت خونریزی، مدتی بی هوش بود. یک دفعه از جـا پرید! گفت: «بلـند شو! باید بـرویم خـط !» هرچی اصرار کردیم بی فایده بود. در طی راه از ایشان پرسیدم: «شما بیهوش بودی؛ چه شد که یک دفعه از جا بلند شدی و ..؟! » خیلی آرام گفت: «وقتی توی اتاق خوابیده بودم، یکباره دیدم خـانم فـاطمه زهــرا (ص) آمدند داخـل !» به من فرمودند: «چـرا خوابیدی !؟» گفتم: «سرم مجروح شده، نمی توانم ادامه دهم !.» ایشان دستی به سر من کشیدند و فرمودند: «بلند شو، بلند شو، چیزی نیست؛ بـرو به کارهایت بـرس ..» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 و تا ابد... به آنانکہ پلاکشـــان را از گــردن خویش درآوردند... تـا مانند مــــادرشان گـــمنام و بـے مزار بمانند مدیونیم … 🥀💔 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💠شهید فهیمی طی سال‌های 61 تا 65 در جبهه حضور داشت که ابتدا در بخش تبلیغات کارهایی از قبیل خطاطی، سمعی و بصری و خبری انجام می‌داد و بعد از آن در کسوت معاون توپخانه لشکر 19 فجر فعالیت کرد. 💠در عملیات کربلای 5 در حالی که فهیمی وضو گرفتن بود، گلوله توپی در کنارش به زمین خورد و موجب شد تا نیمی از بدنش را از دست دهد. 💠با وجودی که این شهید سعید نصف بدن نداشت اما هیچ‌گاه محتاج کسی نبود و روزی 16 تا 17 ساعت کار می‌کرد و انسانی نبود که بر روی زمین بنشیند تا دیگران کارهایش را انجام دهند بنابراین برای همه ما الگو و اسوه تلاش بود. 💠بسیار مهربان و متین بود و عصبانی نمی‌شد و آن‌قدر خوب بود که هر کسی اگر تنها یک بار با او ملاقات می‌کرد، مجذوبش می‌شد. حسین فهیمی 🍃🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * در آبادی اولین کسی که دیدم عمو حمایت بود که سوار بر یک موتور سوزوکی از یک سراشیبی تند پایین می آمد. همین که متوجه من شد خواست برای احوال پرسی توقف کند اما موتور از دستش منحرف شد و به میان شاخه های یک درخت پر از خار رفت. این هم از قدم خیر ما بود. پس از آن که عمو حمایت را از میان شاخه ها بیرون کشیدم به چادر سیاه پدر و مادر رفتم. چشمه گل زردی و انبوه گلابیهای وحشی و چادرهای سیاه همه سر جای خود بودند. مغازه مشهدی رضا که به قول عمه شاهی از سیر تا شیر گنجشک در آن یافت میشد در زیر سایه همان گلابی وحشی قرار داشت. همسایه ها همه در چادر سیاه گرد من جمع شدند. عمو برات با سئوالهای جور واجورش کلافه ام کرده بود و عمه گلاب نیز صادق و با صفا پرس وجو می کرد . کنار اجاق ،کتری سیاه پر از آب جوش غل میخورد و مادر مدام برای میهمانان چای می آورد. وقتی که با سرد شدن هوا ایل راه گرمسیر را میگرفت؛ دل من در حال و هوای جبهه سیر میکرد. به اتفاق تعدادی از دوستان بنای رفتن گذاشتیم. دلم آن قدر برای جبهه تنگ شده بود که شاخهای در هم کشیده باغهای انار و خوش رقصی های زلف سپیدارهای کناره جوی های آبادی از این دلتنگی رهایم نمی کرد. با صادق، نعمت ،نادعلی حمزه ،شیر علی و حافظ راه سپیدان را در پیش گرفتم. این بار برای عضویت در سپاه ثبت نام کرده و آماده رفتن شدیم .باید ابتدا آموزش مقدماتی و تخصصی فرماندهی دسته را در پادگان بعثت شیراز می آموختیم و بعد راهی جبهه می شدیم. آذرماه سال شصت و شش بود که آموزش را شروع کردیم. فاصله ی بین پادگان ما تا دانشسرای تربیت معلم آب ،باریک محل تحصیل برادرم عبدالرسول کمتر از نیم ساعت بود. اما وضعیت کلاسها و فشردگی کار باعث شده بود که جز در روزهای خاصی ملاقات وجود نداشته باشد. ... : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید ┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍چهل سال چشم انتظاری! در دل مادرشهید گیلکی با 💢گلی گم کرده کرده می جویم اورا😭 🌱🌷🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
ارادت این شهید والامقام به حضرت صدیقه طاهره (س) در میان کسانی که او را می‌شناختند مثال زدنی بود. دوستانش روایت کرده‌اند که قصد داشتند تابلوهایی با عنوان «یا فاطمة الزهرا (س)» بنویسند و به اتاق‌های دانشکده نصب کنند. بعضی از دانشجوها می‌گفتند: «این کارها جاش اینجا نیست.» اما شهید موافق نبود و می گفت: «اتفاقا جاش همین جاست. باید این دانشگاه را با اهل بیت (ع) ضمانت کنیم.» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻این چه دردی است که گرفتار شدیم ؟ روزهای اول جنگ به محض مشاهده تصاویر کودکان شهید غزه ای یا بمباران مناطق مختلف ، واکنش نشان میدادیم . یکی ناراحت می شد و دیگری گریه می کرد ، برخی مطالب را برای دیگران ارسال میکردند و عده ای محتوا تولید میکردندو... اما اکنون دیدن این گونه تصاویر هیچگونه واکنشی در ما ایجاد نمیکند و از تب و تاب حمایت کردن افتاده ایم ، دقیقا همان چیزی که اسرائیل دوست دارد که مردم در سرتاسر دنیا واکنشی و حرکتی به جنایتهایش نداشته باشند . یادمان باشد طبق گفته مسئولان رژیم صهیونیستی اسرائیل یک جنگش در میدان نبرد غزه است و جنگ مهم تر و بزرگترش مبارزه با فعالیت های ضد اسرائیلی در سرتاسر دنیا جایگاه خودت را در این میدان کم ارزش جلوه نده و میدان مبارزه را به دست دشمن واگذار مکن ... 🙏 🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz نشردهید⬆️⬆️
🚨تهیه و توزیع 75 بسته ی طرح یلدای همدلی 💢جمعا به مبلغ 50میلیون تومان 🔹به حمدالله در ایام شهادت حضرت زهرا(س) تعداد ۷۵ بسته معیشتی تهیه و در بین خانواده های نیازمند در حال توزیع می باشد 📎خداوند از بانیان خیر قبول بفرماید 🙏
6037997950252222
شماره کارت جهت واریز کمک ها⬆️
✨تا قیامت سرِ سربند تو مادر، دعواست معنیِ این سخنم را می فهمند... 💔🥀 🕊️ 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @golzarshohadashiraz
میگفت: یکی از بهترین عملیاتها که حضور داشتم، آزادسازی نبل و الزهرا بعد از پنج سال محاصره بود. وقتی وارد نبل شدیم استقبال مردم بی نظیر بود. انگار قیامت شده است.... بعد از آزادسازی به صادق، پسر ارشدش گفته بود، برو لوازم برگزاری یک هیئت بیش از ۱۰ هزار نفری را از ایران تهیه کن و بیار. چند وقت بعد، فاطمیه بود و حاج رسول، نبل و الزهرا را فاطمی کرد. حاج رسول استوار 🏴🏴🏴🏴🏴 : @golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * عصر روز پنج شنبه بلندگوی پادگان دو سه بار اسمم را برای ملاقات خواند .وقتی دوان دوان به سمت دژبانی رفتم، دیدم عبدالرسول با قد و بالایی رشید تبسم بر لب منتظرم ایستاده. همدیگر را در آغوش گرفتیم بعد از مقداری خوش و بش از وضعیت آموزش پرسید .برایش توضیح دادم که آموزش فرماندهی دسته می بینم. قیافه اش در هم رفت و گفت: باید خیلی مراقب خودت باشی فرماندهی دسته کار سخت و دشواری است. حرف را عوض کردم و گفتم: - قصد نداری به جبهه بروی؟ گفت: اختیار داری همین روزها انشاءالله به جبهه میرم گفتم: شما نباید بروید چون من چند روز دیگر آموزشم که تمام شد باید به جبهه بروم. اگر شما هم به جبهه بروید آن موقع با بودن هر دویمان در جبهه پدر و مادر نگران و خیلی دلواپس میشوند. گفت: - تو فکرش نباش ببینم خدا چه میخواهد. بعد از چند روز اطلاع یافتم که عبدالرسول جبهه رفته است. با تعدادی از بچه های هم محلی از طریق شیراز اعزام شده بودند .یک ماهی گذشت و آموزش تمام شد. بنا شد چند روزی مرخصی برویم و بعد به پایگاه سپاه شهرستان مراجعه کنیم تا به جبهه اعزام شویم. وقتی به محل رفتیم پدر و مادر سخت دلواپس عبدالرسول بودند. ... : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید ┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢روایت پدر شهید دشت‌پوری از خوابی که شهید قبل شهادتش تعریف کرد ♦️روایت بهانه های دختر ۲ ساله شهید برای پدرش این شهید در حادثه اخیر تروریستی در سیستان و بلوچستان شهید شدند🌷 🌹🌱🌹🌱🌹 @golzarshohadashiraz
‌‌ ابراهیم هر وقت اسم مادر سادات به زبان می آورد بلافاصله میگفت: سلام الله علیها. یکبار در زورخانه مرشد بخاطر ایام فاطمیه شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا کرد. ابراهیم همینطور که شنا میرفت باصدای بلند گریه می کرد و آنقدر گریه کرد که مرشد مجبور شد شعرش را تغییر دهد. روزی که از بیمارستان مرخص شد حدود ۸ نفر از رفقایش حضور داشتند ابراهیم گفت وسط اتاق پرده بزنید تا خانم ها نیز بتوانند بیایید می خواهم روضه حضرت زهرا بخوانم. 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاید بگویند صحنه های غزه را نشان ندهید ... ولی کسی که این روزها قلبش برای نخورد نه تنها مسلمان نیست بلکه انسان نیست ... 💢کودکانی که این روزها قربانی جنایت رژیم کودک کش میشوند😭 🌱🍃🌱🍃🌱🍃 نشردهید https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🚨 میهمانی لاله های زهرایی شهدای کربلای ۴ گرامیداشت سالگرد شهادت شهید علی اصغر نجمی 🌹 💢 حاج قاسم مهدوی 💢 : کربلایی حسین باقری : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ پنجشنبه ۳۰ آذرماه/ از ساعت ۱۶ 🔺🔺 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
🌷🕊🍃 سری که درد نمی‌ کند دستمال نمی‌بندند اینجا سر همه درد می‌کند برای شهادت! دعوا سَر سربند یا زهراست.... 🥀💔 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz