eitaa logo
اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
636 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
115 ویدیو
7 فایل
http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ کلمینی فاطمه،،، چشـــم خود را باز کــن ای یار تــنهای علی یک نگاهی کـن به اشک سرخ سیــمای علی حالتی چـون محتضـــر دارم ز پا افتاده ام باز احــیا کـن عـلی را ای مســیحــای علی کلمـــینی فاطــمه ،جـــان علی برلب رسید رفتـــه تاب و طاقـت از جـــان توانای علی یاس من گلبرگ رویت را چــرا کردی نهان؟ رنگ نیلوفــر شده رخســــار زهــــرای علی زینبت یک سوحسینت باحسن دریک طرف از جگـــر نالنـد در ایــن شــــام یلـدای علی نیست تسکینی مرادر این فراق سینـه سوز غـــــیر غــم ناله نمی جوشــــد ز آوای علی گر که دود آه مــن، سـر می کشـد بر آسمان آتــــش داغ تـو افتـــاده بـر اعضــــای علی با کدامین حال،روی دوش خود گیرم تو را قــــوتی دیگـــر نمانــــده در ســـراپای علی ای «وفایی» آمـــده وقــــت نماز غــــربتم کـــــو اذان گـوی غــریبی در مصــلای علی شعر:حاج سید هاشم وفایی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ به اِذنِ الله امشب التجا بردم به درگاهی که عزرائیل را راند از درش آن هم به اکراهی بهشت آیینه‌ای از خانه‌ی صدیقه‌ی کبراست نباشد پیش بامش آسمان جز سقف کوتاهی صراط المستقیم اینجاست، جبرائیل هم باشی اگر راهی نداری بر در این خانه گمراهی ندارد احتشام فضه‌اش را شاه بانویی ندارد اعتبار سائل او را شهنشاهی نمی‌خواهد دلی را بشکند از خیل مشتاقان از این رو با ملائک هم تکلم می‌کند گاهی گناهان پرده ای انداخت روی فطرتم اما برایم نکته‌ای گفت از حدیثی پیر آگاهی بگو بیچاره "یا فاطر به حق فاطمه العفو" که تو با این چراغ آخر بیابی سوی او راهی که هستی؟ ای که از نور توسل بر تو یا زهرا عزیز مصریان شد یوسف افتاده در چاهی به دنیا آمده مولا اگر در صحن بیت الله تو هم در صحنه‌ی محشر سوار ناقة اللهی جهان از چادر خاکی تو چیزی نمی‌فهمد چه درکی دارد از کوهی نگاه بسته‌ی کاهی مسیر آفرینش گم شد و تاریک شد دنیا همین که بست راهت را میان کوچه گمراهی تقاصی سخت خواهد داشت، خون مانده بر دیوار یقین دارم که روزی می‌رسد از راه، خونخواهی شعر:سید میلاد حسنی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ گذشته نیمه اى از شب، دریغا رسیده جانِ شب بر لب، دریغا چراغ خانه مولاست، خاموش که شمع انجمن آراست خاموش فغان تا عالم لاهوت مى رفت به روى شانه ها، تابوت مى رفت على زین غم چنان مات ست و مبهوت که دستش را گرفته دست تابوت! شگفتا! از على، با آن دلیرى کند تابوت زهرا، دستگیرى! به مژگان ترش یاقوت مى سُفت سرشک از دیده مى بارید و مى گفت که: اى گل نیستى تا بوت بویم مگر بوى تو از تابوت بویم جدا از تو دل، آرامى ندارد على بى تو دلارامى ندارد چنان در ماتمش از خویش مى رفت که خون از چشم غیر و خویش مى رفت که دیده در دل شب، بلبلى را که زیرِ گل نهان سازد گلى را ز بیتابى، گریبان چاک مى کرد جهانى را به زیر خاک مى کرد على با دست خود، خشت لحد چید بساط ماتم خود تا ابد چید دل خود را به غم دمساز مى کرد کفن از روى زهرا باز مى کرد تو گویى ز آن رخ گردیده نیلى به رخسار على مى خورد سیلى! از آن دامان خود پر لاله مى کرد که چون نى، بندبندش ناله مى کرد على، در خاک زهرا را نهان کرد نهان در قطره، بحر بى کران کرد گُل خود را به زیر گِل نهان دید بهار زندگانى را، خزان دید شد از سوز درون، شمع مزارش على با آب و آتش بود کارش! چنان از سوز دل، بیتاب مى شد که شمع هستىِ او، آب مى شد غم پروانه اش، بیتاب مى کرد على را قطره قطره آب مى کرد چو بر خاک مزارش دیده مى دوخت سراپا در میان شعله مى سوخت مگر او گیرد از دست خدا، دست که دشمن بعد او، دست على بست شعر: استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه) http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ علیهاالسلام فرازی از یک « کوثر جوشان حق » تو آمدی و زن به جمال خدا رسید انسـانِ دردمـند، به درک دعا رسید تو آمدی و مهـــر و وفا آفریده شد تو آمدی و نوبت عشق وحیا رسید هاجرهر آنچه هروله کرد از پی تو کرد آخربه حاجت تو به سعی صفا رسید احمد اگر به عرش فرا رفت، با تو رفت مولا اگر رسید به حق، با شما رسید داغ پدر، سکوت علی، غربت حسین شعری شد و به حنجرۀ کربلا رسید در تلّ زینبیه غروبت طلوع کرد با داغ تو قیامت زینب فرا رسید با محتشم به ساحل عمّان رسید اشک داغ تو بود بار امانت به ما رسید تسبیح توست رشتۀ تعقیب واجبات قد قامت الصّلاتی و حیّ علی الصّلات... شب‌گریه‌های غربت مادر تمام شد زینب به گریه گفت که دیگر تمام شد امشب اذانِ گریه بگوید بگو، بلال سلمان به آه گفت: ابوذر! تمام شد طفلانِ تشنه هروله در اشک می‌کنند ایّامِ تشنه‌کامی مادر تمام شد آن شب حسن شکست که آرام‌تر! حسین چشم حسین گفت: برادر! تمام شد... زاینده است چشمۀ زهرایی رسول باور مکن که سورۀ کوثر تمام شد باور مکن که فاطمه از دست رفته است باور مکن حماسۀ حیدر تمام شد زهرا اگر نبود حدیث کسا نبود زینب نبود و واقعۀ کربلا نبود شب آمده‌ست گریه‌کنان بر مزار تو دریا شکست موج‌زنان در کنار تو بعد از تو چله‌چله علی خطبه خواند و سوخت چرخید ذوالفقار علی در مدار تو زینب کجاست؟ همسفر خطبه‌های خون دنیا چه کرد بعد تو با یادگار تو؟ باران تیر و نعش غریبانۀ حسن آن روزگار زینب و این روزگار تو گل داد روی نیزه، سر تشنۀ حسین تا شام و کوفه رفت دل داغدار تو تو سوگوار زینب و زینب غریب شام تو سوگوار زینب و او سوگوار تو بعد از تو سهم آینه درد و دریغ شد دست نوازشی که کشیدند تیغ شد... ای سرپناه عارف و عامی نگاه تو آتش گرفت خیمۀ گردون ز آه تو آیا چه بود قسمت تو غیر درد و درد؟ آیا چه بود غیر محبت گناه تو؟ ساقی علی‌ست، کوثر جوشان حق تویی ما تشنه‌ایم تشنۀ لطف نگاه تو در چشم من تمام زمین، سنگ قبر توست گردون کجا و مرقد بی‌بارگاه تو در کربلای چند، شهید غمت شدیم سربندهای فاطمه بود و سپاه تو از خانۀ تو می‌گذرد راه مستقیم راهی نمانده است به حق، غیر راه تو... شعر:علیرضا قزوه http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ سخت است کسی فاتح خیبر شده باشد شمشــــیر خـــداوند مقــــدر شده باشد   درخیبر و دربدرو احدیک تنه چون کوه تنها ســـــپر جــــان پیمــــبر شده باشد   در خانه ولی با همه ی هیبتش آن مرد ماتـــــم زده ی فاجعــــه در شده باشد   سخت است برایش که علی باشدوآنگاه شــــرمنده پـــژمردن همـسر شده باشد   تأکید پیمبر به هـــــمه ...بضــــعة منیّ بر ســـوختن فاطــــمه منجر شده باشد   حالا شب رجعــت شـده و حرف امانت خاک ســـیه از خـجلت او تر شده باشد                           سخت است برای پســری که تک و تنها شاهد به زمین خوردن مادر شده باشد   شعر:حسن کردی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ بضعه ی خير الورى انسية الحورا تويى خلقت كون و مكان را علت اولى تويى كاشف الآيات ، لبخند تو در صبح ازل  تا ابد مسند نشين كرسى لولا تويى طاهره ، حوراءالانسيه ،  بتول و فاضله  راضيه ، مرضيه و صديقه ی كبرى تويى آيه ی تطهير در شأن دل پاك شماست عصمت و حسن و حيا در صورت و معنا تويى ( هَل‏ اَتى ) مُهر قبول بذل قرص نان توست ليلة القدر على ، تفسير اعطينا تويى نيست از تو هيچ كس محبوب تر پيش رسول بال پرواز نبى در ليلة الاسرى تويى خاكبوست جبرئيل و دستبوست مصطفى دخترى كه در جهان شد مادر بابا تويى جلوه ی نور نمازت از ملائك دل ربود آسمان معرفت را زهرة الزهرا تويى شد شكوفا يازده گل در بهار دامنت باغبان باغ عصمت ،  مادر گلها تويى مريمى؟ نه ، حضرت مريم كنيز خانه ات در توسل ، التجاى هاجر و سارا تويى رشته‏ هاى چادرت حبل المتين انبيا محور رمز نجات آدم و حوا تويى ذكر نامت مونس يونس به بطن حوت شد نوح را مشكل‏ گشا در پهنه ی دريا تويى اختيار خلق در امر شفاعت دست توست سايه سار لطف حق در روز وانفسا تويى آنكه بر سجاده ی تسبيح ، شب تا صبح بود در نواى ( سَبَّحِ اسمَ رَبّكَ الأعلى ) تويى بانويى كه در دفاع از عشق ، پهلويش شكست داشت بر بازو مدال ( وال من والا )  تويى آنكه با ايثار جان در محضر عشق على كرد طومار ولايت را به خون امضا تويى شعر:کمیل کاشانی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ بهشت جلوه ای از کربلای توست حسین بهشت ما حرم باصفای توست حسین برات عفو به امضاى مادرت گیرد کسی که زائر صحن و سرای توست حسین به عالمی در دل بسته ايم از اول مگر به روی تو، این خانه جای توست حسین به داغ مرگ عزیزان خود نمی گرییم که اشک ما همه وقف عزای توست حسین هنوز دوست به یاد تو اشک می ریزد هنوز بر لب دشمن ثنای توست حسین سلام بر تو که قاتل، کریم خواند تو را سلام بر تو که عالم گدای توست حسین سلام بر تو که حتّی سپاه دشمن هم رهین منّت و لطف و عطای توست حسین بهای خون تو را جز خدا نداند کس تو کیستی که خدا خونبهای توست حسین  زیارت همه پیغمبران، زیارت حق  زیارت سر از تن جدای توست حسین سر بریده به بالای نیزه می بیند نگاه دل که به گلدسته های توست حسین   سر تو دفن شد امّا چهارده قرن است جهان پر از تو و بانگ رسای توست حسین تو آن صحیفهء صد پارهء ورق ورقی  که زخم های تنت آیه های توست حسین...   شعر:حاج غلامرضا سازگار http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ حضرت زهرا س ازخانه چارچوب درت راشکسته اند باب الحوائج پدرت را شکسته اند عمداً مقابل پسر ارشدت زدند یعنی غرور گل پسرت راشکسته اند بازو  و سینه ـ کتف و سرت درد می کند هرجا که بوسه زد پدرت ، را شکسته اند ای مرغ عشق خانه حیدر کمی بــپـر باورنمی کنم که پرت را شکسته اند از طرز راه رفتن و قد هلالی ات احساس میکنم کمرت را شکسته اند ابری ضخیم سرزد و ماهت خسوف شد بی شک فروغ چشم ترت را شکسته اند دندانه های شانه  پرازخون تازه شد اصلاً بعیدنیست  ، سرت راشکسته اند با بستری کبود و پر از لاله های سرخ آئینه های دور وبرت را شکسته اند زان آتشی که بر شجرطیبــه زدن ثلثی زشاخ و برگ وبرت را شکسته اند شعر:کربلایی یاسر حوتی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ کوه بودم، بلند و باعظمت روی دامان دشت جایم بود قد کشیدم ز خاک تا افلاک ابرها، فرش زیر پایم بود شب که چشم ستاره روشن بود نور مهتاب، دل ز من می‌برد صبح، چون آفتاب سر می‌زد اولین پرتوش به من می‌خورد دفتر وحی حق که روز به روز جلوه‌اش سبز و سبزتر بادا در بیان شکوه من، دارد آیۀ «والجبال اوتادا» سینه‌ام را اگر که بشکافند لعل و الماس دیدنی دارم از گذشت زمان و «دحو الارض» خاطراتی شنیدنی دارم... صبح یک روز چشم وا کردم ضربۀ تیشه بود گوش خراش تخته سنگی شدم جدا از کوه اوفتادم به دست سنگ تراش پتک سنگین و تیشۀ پولاد سهم من از تمام هستی شد حکم تقدیر و سرنوشت این بود نام من «آسیای دستی» شد گرچه از بازگشت خویش به کوه پس از آن روزگار نهی شدم این سعادت ولی نصیبم شد که جهیز عروس وحی شدم گوشۀ خانه‌ای مرا بردند که حضور بهشت آن‌جا بود برترین سرپناه روی زمین بهترین سرنوشت آن‌جا بود دستی از جنس یاس و نیلوفر شد در آن خانه آسیاگردان گرچه سنگم، ولی دلم می‌خواست جان او را شوم بلاگردان هر زمان گرد خویش چرخیدم می‌شنیدم تلاوت قرآن روح سنگین و سخت من کم‌کم تازه شد از طراوت قرآن راز خوش‌بختی مرا چه کسی جز خداوند دادگر داند کی گمان داشتم مرا روزی جبرئیل امین بگرداند به مقامی رسیده‌ام که چنین بوسه‌گاه فرشتگان شده‌ام مثل رکن و مقام کعبه عزیز در نگاه فرشتگان شده‌ام بارها شد که با خودم گفتم: ای که داری به کار نان دستی! کاش هرگز ز خاطرت نرود وام‌دار چه خانه‌ای هستی؟ خانۀ آسمانی خورشید خانۀ روشن ستاره و ماه خانۀ وحی، خانۀ قرآن خانۀ «انّما یُریدُ الله» از همین خانه تا ابد جاری‌ست چشمۀ فیض، چشمۀ احسان سایبانِ معطّرِ این جاست سورۀ «هل أتی علی الانسان» آسیابم ولی یقین دارم که پناهنده‌ام به سایۀ نور سرنوشت مرا دگرگون کرد اشک زهرا و ذکر آیۀ نور یاس یاسین که با دعای پدر آیۀ نور بود تن‌پوشش داشت دستی به دستۀ دستاس دست دیگر گلی در آغوشش در محیطی که هر وجب خاکش فخر بر آفتاب و ماه کند آرزو می‌کنم که گاه به من دختر کوچکی نگاه کند گرچه از بازتاب گردش من نان این خانه برقرار شده‌ست شرمسارم از این‌که می‌بینم دست زهرا جریحه‌دار شده‌ست رفت خورشید وحی و آمد شب سر نزد از ستاره سوسویی صبح از کوچۀ‌ بنی‌هاشم شد بلند آتش و هیاهویی تا بدانم چه اتّفاق افتاد تا ببینم هر آنچه بوده درست دل به دریا زدم به خود گفتم: «چشم‌ها را دوباره باید شست» دیدم آن روز صبح منظره‌ای که به خود مثل بید لرزیدم آتشم زد شرار دل وقتی شعله‌ها را به چشم خود دیدم در همان آستانه‌ای کز عرش قدسیان را به آن نظرها بود اشک چشم ستارگان می‌ریخت بین دیوار و در خبرها بود من به حسرت نگاه می‌کردم باغ گل را میان آتش و دود جز خدا هیچ‌کس نمی‌داند که چه آمد به روز یاس کبود با همان دست عافیت‌پرور که پرستاری پدر می‌کرد از امام زمان خود یاری در هیاهوی پشت در می‌کرد هیزم آوردن، آتش افروزی سهم هر رهگذر نبود ای کاش خبر ناشنیده بسیار است خبر میخ در نبود ای کاش دست خورشید را که می‌بستند شرح این ماجرا کبابم کرد آنچه پشت در اتّفاق افتاد سنگم امّا ز غصّه آبم کرد شعر:استاد محمد جواد غفورزاده http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ ‌‌‌‌‌‌〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث‌‌‌‌‌‌ 〗 ━━═━═━━━═━═━═━═━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ السلام علیک یا ایتها الصدیقه الشهیده ، المغصوبه حقها ، و الممنوعه ارثها ، و المقتول ولدها و المکسوره ضلعها و المظلوم بعلها https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh رنگ پایــــــــیز ، به دیـــــوار بهـــــاری افتاد بر در خانه ی خورشـــــید شــــــراری افتاد فاطمه ظـرفیـــت کل ولایت را داشــــــــت وقت افـــتادن او ، ایـل و تبـــــــــاری افتاد تکیه بر در زدنش دردسرش شد به خدا او کـــــــنار در و در نیــز کنـــــــاری افتاد،،، “و ضرب الباب برجله فکسره،،، ” آنقدرضربه ی پاخوردبه در تا که شکست *شماها کنایه فهمید ، ببینم ازین مصرع چی می فهمید؟* https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh آنقدر ضربه ی پاخوردبه در تا که شکست آنقدر شـــاخه تکان خورد که باری افتاد،،، *یه وقت دیدن صدا زد “یا فضه خزینی قتل والله ما فی احشایی،،، ” از وقت افتادنش رو زمین ، تا فاصله به هوش آمدنش ، نمیدونم چقدر طول کشید؟!! اما به محض اینکه به هوش اومد پرسید علی رو کجا بردن،،،؟ اومد میان مسجد ، چی جوری اومد دیگه نپرس” تازه محسنش سقط شده بود، هنوز از پهلو و سینه ش خون جاری بود یا صاحب الزمان ببخش آقا ، ما هم نمیخوایم بدونیم مادرت چه جوری آمد ،آمد هر جوری بود آمد ، دید یه شمشیر برهنه ، بالاسر امامش گرفتن،،، دستان امامشو بستن ، پیراهن امام رو کشیده بودن بالا ، تا سر و گردن امیرالمومنین که خود بی بی فرمود : “استحقروا ابا الحسن بعد رسول الله” هی میگن علی بیعت کن ، آگه بیعت نکنی “نضرب عنقک” گردنت و میزنیم ، چه کرد؟ “فخَرَجَتْ فَاطِمَه وَاضِعَهً قَمِیصَ رَسُولِ اللَّهِ عَلَى رَأْسِهَا” پیراهن پیغمبر رو رو سرش گذاشت “آخِذَهً بِیَدَیِ ابْنَیْهَا” دست حسن و حسینش رو گرفت “فصرخت و هی تبکی و تصیح” هی می گفت تو گریه هاش “خلّوا عن ابن عمّی،،، خلّوا عن ابن عمّی،،، ” هر چه ناله زد دید خبری نمیشه ، دست به معجر برد* غیرت معجر او دست علی را وا کرد همه دیدند سقیفه به چه خاری افتاد،،، *سلمان میگه دیدم ستون های مسجد شروع کرد به لرزیدن ، امیرالمومنین فرمود سلمان بلافاصله خودتو برسون به فاطمه ، بگو فاطمه جان اگه نفرین کنی یه جنبنده دیگه رو زمین نمیمونه،،، تو دلت میخوای بگی کاش نفرین میکرد ، اما من میگن اگه نفرین میکرد ما کجا براش گریه میکردیم” ممنونتیم بی بی جان،،،  تا سلمان پیغام آورد یه جمله ای به سلمان فرمود ، فرمود : “یریدون قتل علیّ ما علیّ صبرٌ” سلمان اینا میخوان علی مو بکشن ، من تحملشو ندارم ،اجازه نداد سر سوزنی آسیب به امام زمانش برسه،من میخوام بگم فاطمه جان اینا اراده ی قتل علی رو کردن، بیست و پنج سالم نتونستن جسارتی کنند به این معنی، تو طاقت نیاوردی، دست به معجر بردی،،، آخ لایوم کیومک یا اباعبدالله،،، وقتی از بلندی اومد کنار قتلگاه دید همه دارند نگاه میکنم ،فرمود عمرسعد “ایقتل ابوعبدالله و انتم تنظرون” کاش همه نگاه میکردن مثل مسجد النبی،اما یه وقت زینب دید،شمشیرها بالا میره دیگه برنمیگرده،نیزه دارها،نیزهاشونو بلند میکنن ، دیگه نیزه هاشونو برنمیگردنن ، یکی داره زیر تیغ و تیر و نیزه ها میگه آخ جیگرم،،، هر جوری بود از قتلگاه فاصله گرفت ، اما دل زینب اینجا باقی موند ، رفت ، چه رفتنی ، همه ی آرزوش این بود هر چه زودتر برگرده بلکه بتونه مثل مادرش امام زمانشو از زیر تیغ و شمشیر نجات بده اما، امان از اون ساعتی که برگشت ، تا روز یازدهم نتونست برگرده وقتی هم که اومد دیگه خیلی دیر شده بود، اخه “فَوَجَدْتُهُ مَکْبُوباً عَلَى وَجْهِهِ وَ هُوَ جُثَّهٌ بِلَا رَأْسٍ” دید یه بدن بی سر،،، مقطع الاعضا،،، اربا اربا تو گودال افتاده،،، حسین،،، بابی المستضعف الغریب یا اباعبدالله،،، ای مصـحف ورق ورق روح پیکرم آیا تویی برادر من نیســـــت باورم،،، *داداش* این غم کجا برم که زهجده عزیز خود یک پیرهن نشــــــانه برم نزد مادرم،،، حسین،،، جان،،، باالحسین یا الله،،، ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید. ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم هر موقع دلگیر بودید و‌ غم دنیا به دلتون سنگینی کرد، این صوت ملکوتی رو گوش کنید.. اینقدرکامله که درس یک عمر زندگیه. و این سخنان به فضل الهی در امور جهادی چراغ راهمان شده است http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
(غلط‌های رایج در زبان فارسی) متأسفانه بسیاری از فارسی زبانان بر خلاف دستور زبان فارسی که و نمی‌شناسد به تقلید از زبان عربی شکل برای بسیاری از اسم‌ها و صفت‌ها ساخته و در فارسی به کار می‌برند. در زبان عربی، برای ترکیب وصفی قانون ویژه‌ای وجود دارد و آن این که صفت با موصوف خود هم‌جنس است، یعنی موصوف مذکر، صفت مذکر و موصوف مؤنث (و نیز جمع بی جان)، صفت مؤنث می‌پذیرد. عرب‌ها برای مؤنث کردن صفت، به پایان آن " تای " تأنیث می‌افزایند که در عربی به صورت "ة" نوشته می‌شود. مانند: قیادة السیاسیة (رهبری سیاسی) و مجالس الحاصة (نشست‌های ویژه). در فارسی تای تٱنیث را به صورت "ه" (های غیرملفوظ) می‌نویسند. ایرانیان در زبان فارسی که مؤنث و مذکر نمی‌شناسد، به ویژه در گذشته به تقلید از این قاعده‌ی زبان عربی به کارهایی بسیار جالب و البته نادرستی دست زده‌اند که خوشبختانه بخشی از آنها امروز به دلیل خودآگاهی آنان کاربرد خود را از دست داده است، ولی بخش دیگر آن هنوز در زبان ما باقی مانده و همچنان از زبان‌ها شنیده و در نوشته‌ها دیده می‌شود. در زیر با برخی از آنها آشنا می‌شویم: مشهورترین ترکیب وصفی ساخته‌ی ایرانیان استفاده از صفت عربی است که در عربی صفتی مؤنث است و همانگونه که گفته شد در این زبان فقط برای موصوف مؤنث به کار می‌رود؛ ولی ایرانیان و برخی دیگر از فارسی زبانان، هر واژه‌ای را که بخواهند (چه عربی باشد، چه فارسی، چه در عربی مؤنث باشد چه مذکر، چه مفرد باشد و چه جمع) در ترکیب با "مربوطه" به کار می‌برند و به گمان خود خیلی هم فصیح و بلیغ سخن گفته‌اند. مانند: رئیس مربوطه، قانون مربوطه، پرونده‌ی مربوطه، گزارش مربوطه، دستگاه مربوطه، و امور مربوطه. کار مؤنث کردن صفات به تقلید از زبان عربی در زبان فارسی که مذکر و مؤنث نمی‌شناسد به آنجا رسیده است که ایرانیان هر صفتی را (برای هر موصوفی، چه فارسی و چه عربی، چه مؤنث و چه مذکر، چه مفرد و چه جمع) به راحتی و بر خلاف دستور زبان‌ فارسی و عربی مؤنث می‌کنند. مانند: تحصیلات عالیه، دوره‌ی متوسطه، متون قدیمه، قانون مصوبه، پرونده‌ی مختومه، بانوی محترمه، نامه ک‌ی شریفه، کاغذ باطله، هیأت تحریریه، هیأت حاکمه، وسایط نقلیه، اعمال شاقه، امور خارجه، روابط حسنه، ارواح خبیثه، احترامات فائقه، قوه‌ی مقننه، قوه‌ی مجریه، قوه‌ی قضاییه، مکه‌ی معظمه، زن سلیطه، گناهان کبیره و انبوهی از ترکیب‌های وصفی نادرست دیگر... مؤنث کردن کلمات که در زبان فارسی محلی ندارد چنان شکلی یافته است که کار از مؤنث کردن صفات گذشته و ایرانیان دیگر نه فقط صفات، بلکه با استفاده‌ی نابجا از تای تأنیث عربی نوع مؤنث بسیاری از کلمات را نیز اختراع کرده و آنها را نیز در کنار نوع مذکر آن در زبان خود به کار می‌برند. مانند: جدّ و جدّه، حاجی و حاجیه، خال و خاله، دلال و دلاله، رئیس و رئیسه، رقاص و رقاصه، زوج و زوجه، عم و عمه، مدیر و مدیره، شاعر و شاعره، محبوب و محبوبه، معشوق و معشوقه، مَلک و ملکه، ندیم و ندیمه، والد و والده و بسیاری دیگر... با همین قاعده اسم‌ها و صفاتی نیز در فارسی پیدا شده‌اند که فقط برای زنان به کار می‌روند. مانند: ضعیفه، سلیطه، معروفه، مخدره و غیره. همانگونه که گفته شد، بخشی از این واژه‌ها و ترکیب‌های من درآوردی، اکنون دیگر به کار برده نمی‌شوند و ایرانیان می‌کوشند با به کار گرفتن برابرهای امروزی و درست برای باقیمانده‌ی آنها، از کاربرد آنها نیز در زبان فارسی خودداری کنند تا اصالت زبان فارسی را پاس دارند. آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie ر‌وابط عمومی کانال آموزش عروض ابوالفضل عامری
حضرت_زهرا سلام الله علیها آن زهره‌ای که مهر به نورش منور است دردانه پیمبر و زهرای اطهر است بر تارک زنان جهان ، تاج افتخار بر گردن عروس فلک عِقد گوهر ست بانوی بانوان جهان ، سرور زنان درج عفاف و عصمت کبرای داور است او را پدر ، رسول خدا ، صدر کاینات او را علی ، ولی خداوند همسر است بحری ست پر ز دُر و گهرهای شاهوار یزدان ورا ، ستوده به قرآن که کوثر است کیهان تابش دو فروزنده آفتاب گردون گردش دو رخشنده اختر است خونی که داد سرور آزادگان حسین مرهون حسن تربیت و شیر مادر است خواندش پدر به ام ابیها که نور او فیض نخست و صادر اول ز مصدر است زین رو ز جمع اهل کسا ، نام فاطمه در گفته ی خدای تعالی مکرر است تا روزگار بوده و تا هست پایدار عرش خدا ، ز زهره ی زهرا منور است نور مقدسی که به گرداب حادثات کشتی نوح را وسط موج ، لنگر است نوری که زیب بخش مکان است و لامکان از باختر ، فروغ رخش تا به خاور است حورای انسی است و ز مشکین شمیم او گیسوی حور و روضه ی رضوان معطر است شه بانوی حجاز ، ولی کارِ خانه را با فضه ی کنیز ، شریک و برابر است در خانه‌ای که رد قدم های جبرییل گاه نزول وحی خدا ، زیب و زیور است از رنج کار ، آبله می‌زد به دست او دستی که بوسه گاه لبان پیمبر است پیراهن عروسی خود را به مستمند بخشد شب زفاف که مهمان شوهر ست در منتهای اوج بلاغت ، خطابه اش آهنگ، چون پیمبر و منطق، چو حیدر است با آن جلال و رتبه ی والا شنیده ام پهلوی او شکسته به یک ضربت در است آن هم دری که روح الامین اذن می‌گرفت والله ، جای گفتن الله اکبرست گویند تهمتی ست که ما شیعه می‌زنیم پس آتش خیام حسین از چه اخگر است؟ خواهد چو خونبهای جگرگوشه ‌های خویش فردای حشر ، محشر کبرای دیگر است خون خداست خون حسین عزیز او هر قطره خونش از دو جهان پربهاتر است این افتخار بس که ریاضی به درگهش عبد و غلام و بنده و مولا و چاکر است  مرحوم ریاضی یزدی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
حضرت_زهرا سلام الله علیها بتول آن بضعهٔ احمد به عصمت آیت سرمد نشان رحمت ایزد چراغ بزم عرفانی به انعامش جهان مرهون به اکرامش همه مدیون ز اوج رتبتش مفتون نفوس عالی و دانی حريمش مهد علم دین سرایش مكتب تمکین کنیزان را کند تلقین بیانش حکم یزدانی کسی کاو را شده همدم به صدق عزم و مستحکم شده مشهور در عالم به علم و فضل انسانی کنیزش فضه را بنگر چنان والا چنان برتر که می ریزد ز لب گوهر به آئین سخندانی شنیدی آن حقیقت کاو سخن گفتی چو از هر سو نبودی گفتگوی او به جز آیات قرآنی شب است و در دل صحرا چو گوید مقصد آن والا ز سُبْحانَ الَّذی اَسری نماید قصد پنهانی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
هر شیشه‌ای که گشت به سنگ آشنا، شکست غیر از دلم که تا ز دلت شد جدا، شکست http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
وزن دوری یا (متناوب)، وزنی است كه هر مصراع آن از دو قسمت تشكیل شده و قسمت دوم، تكرار قسمت اول است ، یعنی در وزن دوری، هر نیم مصراع ، حكم یک مصراع را دارد. 1 : زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد (مفتعلن فاعلن/ مفتعلن فاعلن) 2 : از خوان خون گذشتند صبح ظفر سواران پیغام فتح دارند آن سوی جبهه یاران (مستفعلن فعولن/ مستفعلن فعولن) آموزش عروض و قافیه سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie روابط عمومی کانال آموزش عروض ابوالفضل عامری
تا به فکر خود فتادم روزگار از دست رفت تا شدم از کار واقف، وقت کار از دست رفت قوت سرپنجه ی مشکل گشای فکر من در ورق گردانی لیل و نهار از دست رفت تا کمر بستم غبار از کاروان بر جا نبود از کمین تا سر برآوردم، شکار از دست رفت داغهای ناامیدی یادگار خود گذاشت خرده ی عمرم که چون نقد شرار از دست رفت تا نفس را راست کردم ریخت اوراق حواس دست تا بر دست سودم نوبهار از دست رفت پی به عیب خود نبردم تا بصیرت داشتم خویش را نشناختم آیینه دار از دست رفت حاصل عمر پریشان روزگارم چون صدف تا نهادم پا ز دریا بر کنار از دست رفت عشق را گفتم به دست آرم عنان اختیار تا عنان آمد به دستم اختیار از دست رفت عمر باقی مانده را صائب به غفلت مگذران تا به کی گویی که روز و روزگار از دست رفت؟  صائب تبریزی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
از زر و سیم جهان پاس نظر باید داشت دل به چیزی مگذارید که برباید داشت یوسف مصر شنیدی که ز اخوان چه کشید چه توقع ز عزیزان دگر باید داشت تا نسوزد دلت از داغ عزیزان چمن در بهاران سر خود در ته پا باید داشت دو سه روزی که درین سبز چمن مهمانی همچو نرگس به ته پای نظر باید داشت می شود خوار، کند هر که عزیزان را خوار عزت مردم پاکیزه گهر باید داشت روی دل نیست سزاوار به این مشت جماد پشت چون سکه خوش نقش به زر باید داشت تا مگر دولت ناخوانده درآید از در چشم چون حلقه شب و روز به در باید داشت چون مگس چند طلبکار جراحت باشی؟ دیده از عیب خلایق به هنر باید داشت همت پیر خرابات بلند افتاده است چون سبو دست طلب در ته سر باید داشت ذکر بی خاطر آگاه نفس سوختن است پاس تسبیح ز صد راهگذار باید داشت تا شود خرده جان تو یکی صد صائب چشم بر سوختگان همچو شرر باید داشت صائب تبریزی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
حضرت زهرا سلام الله علیها لاله ها پژمرد و بلبل را دگر آوا نبود هیچ کس در باغ مثل باغبان تنها نبود یک مدینه دشمن و یک خانه ی بی فاطمه بانوی آن خانه کس جز زینب کبری نبود روی سیلی خورده ی زهرا شهادت می دهد از علی مظلوم تر مردی در این دنیا نبود نیست جایز خانه ی کفار را آتش زدن ای مسلمانان! مسلمان بود زهرا یا نبود!؟ ای جنایت کار! ای بیدادگر! رویت سیاه اجر و پاداش رسالت کشتن زهرا نبود مصطفی از تو مودت خواست تو سیلی زدی بی حیا! سیلی زدن اجر ذوی القربی نبود ریخت دشمن بر سر زهرا ولایت را ببین بارها از پا فتاد و غافل از مولا نبود من نمی گویم چه شد گویند در چشم علی سیل دشمن بود پیدا فاطمه پیدا نبود ای مدینه! آتش غیرت چرا آبت نکرد؟ جای ناموس خدا در دامن صحرا نبود آنچه بر آل علی در کربلا یکسر گذشت در سقیفه اتفاق افتاد عاشورا نبود حاج غلامرضا سازگار http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
ای سواد عنبرین فامت سویدای زمین مغز خاک از نهکت مشکین لباست خوشه چین موجه ای از ریگ صحرایت صراط المستقیم رشته ای از تار و پود جامه ات حبل المتین غنچه پژمرده ای از لاله زارت شمع طور قطره افسرده ای از زمزمت در ثمین در بیابان طلب یک العطش گوی تو خضر در حریم قدس یک پروانه ات روح الامین مصرع برجسته ای دیوان موجودات را از حجر اینک نشان انتخابت بر جبین میهمانداری به الوانهای نعمت خلق را چون خلیل الله داری هر طرف صد خوشه چین طاق ابروی ترا تا دست قدرت نقش بست قامت افلاک خم شد، راست شد پشت زمین مردم چشم جهان بین سپهر اخضری جای حیرت نیست گر باشد لباست عنبرین شش جهت چون خانه زنبور پرغوغای توست کهکشان از نوشخند توست جوی انگبین عالم اسباب را از طاق دل افکنده ای نیست نقش بوریا در خانه ات مسندنشین تا به کف نگرفته بود از سایه ات رطل گران در کشاکش بود از خمیازه رگهای زمین با صفای جبهه صاف تو از کم مایگی چون دروغ راست مانندست صبح راستین آب شوری در قدح داری و از جوش سخا می کنی تکلیف خلق اولین و آخرین از ثبات مقدم خود عذرخواهی می کنی پای عصیان هر که را لغزید از اهل زمین روی عالم را ز برگ لاله داری سرختر گر چه خود چون داغ می پوشی لباس عنبرین بوسه در یاقوت خوبان دارد آتش زیر پا بر امید آن که خدام ترا بوسد زمین گرد فانوس تو گشتن کار هر پروانه نیست نقش دیوارست اینجا شهپر روح الامین تا ز دامنگیریت کوته نماند هیچ دست می کشی چون پرتو خورشید دامن بر زمین هر گنهکاری که زد بر دامن پاک تو دست گرد عصیان پا کردی از رخش با آستین ساغر لبریز رحمت را تو زمزم کرده ای چون به رحمت ننگری در سینه های آتشین؟ تا به روی خاک تردامن نیفتد سایه ات پهن سازد هر سحر خورشید دامن بر زمین تا شبستان فنا جایی ناستد چون شرر گر به روی آتش دوزخ فشانی آستین انبیا چندین چه می کوشند در تعمیر تو؟ گنج رحمت نیست گر در زیر دیوارت دفین در هوای حسن شورانگیز آب زمزمت جمله از سر رفت دیگ مغزهای آتشین نیستی گر مهردار رحمت پروردگار چون نگین بهر چه داری این سیاهی بر جبین؟ هست اسماعیل یک قربانی لاغر ترا کز نم خونش نکردی لاله گون روی زمین گر زبان ناودانت چون قلم می داشت شق پاک می شد از غبار معصیت روی زمین تا در تکلیف بر روی جهان واکرده ای در پس درمانده است از شرم، فردوس برین در حریم جنت آسای تو اهل دید را در نظر می آید از هر شمع جوی انگبین ناودان گوهر افشانت ز رحمت آیه ای است از حریم لطف نازل گشته در شان زمین گر نه ای روشنگر آیینه دلها، چرا جامه و دست و رخت پیوسته باشد عنبرین؟ ایمنند از آتش دوزخ پرستاران تو حق گزاری شیوه توست ای بهشت هشتمین غفلت و نسیان ندارد بر مقیمان تو دست برنچیند دانه ای بی ذکر مرغی از زمین هیچ کس ناخوانده نتواند به بزمت آمدن چون در رحمت نداری گر چه دربان در کمین می زنی یک ماه دامن بر میان در عرض سال می دهی سامان کار اولین و آخرین هیچ تعریفی ترا زین به نمی دانم که شد در تو پیدا گوهر پاک امیرالمؤمنین بهترین خلق بعد از بهترین انبیا ابن عم مصطفی داماد خیرالمرسلین تا ابد چون طفل بی مادر به خاک افتاده بود ذوالفقار او نمی برید اگر ناف زمین خانه زنبور دل بی شهد ایمان مانده بود گر نمی شد باعث تعمیر او یعسوب دین تا نگرداند نظر حیدر، نگردد آسمان تا نگوید یا علی، گردون نخیزد از زمین در زمان رحمت سرشار عصیان سوز تو مد آهی می کشد گاهی کرام الکاتبین نقطه بسم اللهی فرقان موجودات را در سواد توست علم اولین و آخرین شهپر رحمت بود هر حرفی از نام علی این دو شهپر برد عیسی را به چرخ چارمین سرفراز از اول نام تو عرش ذوالجلال روشن از خورشید رویت نرگس عین الیقین چون لباس کعبه بر اندام بت، زیبنده نیست جز تو بر شخص دگر نام امیرالمؤمنین صائب تبریزی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث