eitaa logo
رهروان شهدا زمینه سازان ظهور
130 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
49 فایل
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 🌹کانال شهدا و علما شروع به کار کرد برای اینکه با محتوا قابل عمل کردن سخنان و شیوه زندگانی معصومین علیهم السلام ، علما و شهدا بتوانیم زمینه ساز ظهور باشیم و بتوانیم دیگران را هم مشتاق به ظهور بابا جانمان بکنیم @asemon_1311
مشاهده در ایتا
دانلود
امام خامنه ای: روز قدس مخصوص ایران نیست؛ روز دنیای اسلام است و لذا در همه دنیای اسلام، مسلمانان حضور خود را برای دفاع از برادران فلسطینی خود نشان دادند. مسلمانان در این روز اراده عمومی خود را برای مقابله با ترفند‌های امریکا و اسرائیل در فلسطین مظلوم و خونین بروز دادند... (۵ آذر ۱۳۸۲)
سوخت ولی کوچکترین صدایی نکرد! #شهید-علی-عرب .اگر اشتباه نکنم کمک آرپی جی شهید علی عرب،همان آرپی جی زنی که حماسه اش زبانزد سخنرانان ورزمندگان شده بودو حماسه اش از این قراراست که نقل میکند:درحال عبور ازمیدان مین همه ی رزمندگان سینه خیز میرفتند.گلوله ای به کوله پشتی شهید عزیز علی عرب اصابت میکند وکوله پشتی که پراز خرج آرپی جی بود آتش میگیردوآن شهید بخاطر اینکه عراقیهای مزدور،متوجه نشوند کوچکترین ناله ای نمی زند.لا اله الا الله..نوشتنش هم سخت است..چه رسد به عمل کردنش!!شهید عزیز علی عرب،شهید شوخ طبع وخوش مشرب،زنده زنده میسوزد وحتی آخ هم نمیگوید.. میسوزد تا دیگران را از سوختن نجات دهد..فقط زیر لب ذکر پیروزی آفرین#- یا- زهرا-یا- زهرا-یازهرا(سلام الله علیها)را زمزمه می کرد..
#حاج_احمد_متوسلیان #فلسطین_آزاد_خواهد_شد #اسراییل_باید_از_صحنه_روزگار_محو_شود @AhmadMashlab1995
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥دفاع از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد زمین کارزار ما تل آویو است تهران نه شعری که با تحسینهای مکرر رهبر انقلاب روبرو شد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر آزاده ای می‌داند که چرا باید از مردم فلسطین دفاع کرد ان هم با کمترین اقدام، یعنی شرکت در راهپیمایی روز قدس/ اگر شک کرد، دیدن همین چند دقیقه فیلم کافی است...
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
✍شهـید آوینی: اسیر زمان شدہ ایم مرکب از افق🏜 می آیـد تا سوار خویش را به ببرد🕊 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
#سیره_شهدا 💢نصیحت های ابراهیم به مردی که #حجاب_همسرش برایش مهم نبود: ♦️دوست عزیز! همسـ💞ـر شما برای #خود شماست، نه برای #نمایش دادن جلوی دیگران❌ می دانی چقدر از #جوانان با دیدن همسر #بی_حجاب شما به گناه🔞 می افتد؟ #شهید_ابراهیم_هادی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
1⃣0⃣1⃣1⃣ 🌷 🔰در مجموعه ورزش باستانی بچه ها به صورت گروهی به زورخانه های دیگر می رفتند و آنجا می کردند. یک شب ما به زورخانه ای در کرج رفتیم🚗 🔰آن شب🌙 را فراموش نمی کنم. شعر می خواند. دعا🙏 می خواند و ورزش می کرد. مدتی طولانی بود که ابراهیم در کنار گود مشغول زورخانه ای بود. چند سری بچه های داخل عوض شدند، ⚡️اما ابراهیم همچنان مشغول شنا بود. اصلا به کسی توجه نمی کرد❌ 🔰پیرمردی در بالای سکو نشسته بود و به ورزش بچه ها نگاه👀 می کرد. پیش من آمد👥 را نشان داد و با ناراحتی گفت: آقا، این جوان کیه⁉️ با تعجب گفتم: مگه؟؟ گفت: «من که وارد شدم، ایشان داشت شنا می رفت. من با تسبیح📿، شنا رفتنش را شمردم. تا الان تسبیح رفته یعنی شنا! تو رو خدا بیارش بالا الان حالش به هم می خوره.» 🔰وقتی ورزش تمام شد ابراهیم اصلا احساس نمی کرد🚫 انگار نه انگار که چهار ساعت🕰 شنا رفته! البته ابراهیم این کارها را برای انجام می داد. همیشه می گفت: برای و بندگانش، باید بدنی قوی داشته باشیم. مرتب دعا می کرد که: خدایا بدنم را برای کردن به خودت قوی کن💪 🔰 در همان ایام یک جفت میل و سنگ بسیار سنگین برای تهیه کرد. حسابی سر زبان ها افتاده و انگشت نما شده بود. ⚡️اما بعد از مدتی دیگر جلوی بچه ها چنین کارهایی را انجام نداد❌می گفت: این کارها عامل انسان می شه. می گفت: مردم به دنبال این هستند که چه کسی از بقیه است. من اگر جلوی دیگران ورزش های سنگین را انجام دهم باعث ضایع شدن می شوم. در واقع خودم را مطرح کرده ام و این کار اشتباه⭕️ است. 📚برگرفته از کتاب:سلام بر ابراهیم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🏴 پیام رهبرانقلاب در پی شهادت مظلومانه امام جمعه کازرون ◾️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی شهادت مظلومانه امام جمعه کازرون جناب حجةالاسلام آقای حاج‌شیخ محمد خرسند را تبریک و تسلیت گفتند. 📝 متن پیام به این شرح است: ◾️ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم شهادت مظلومانه‌ی امام جمعه‌ی فعّال و موفّق کازرون، جناب حجةالاسلام آقای حاج‌شیخ محمد خرسند رضوان‌الله‌علیه را به عموم مردم مؤمن و انقلابی به‌ویژه ارادتمندان و مستفیدان از آن عالم بزرگوار و بالاخص خانواده‌ی گرامی و بازماندگان ایشان تبریک و تسلیت عرض میکنم. ایشان در و پس از ساعاتی توسّل و تضرّع به لقاءالله پیوست و این نشانه‌ی پاداش بزرگ الهی به آن روحانی و پرتلاش است ان‌شاءالله. از خداوند متعال علو درجات و حشر با اولیائش را برای ایشان مسئلت میکنم. سیدعلی خامنه‌ای ۱۱ خرداد ۱۳۹۸
🕊~°•~°•🍃🌸🍃 👤پسرک واکسی ساعت حدود شش صبح در فرودگاه به همراه دو نفر از دوستانم منتظر اعلام پرواز بودیم. پسرکی حدوداً هفت ساله جلو آمد و گفت: واکس می‌خواهی؟ کفشم واکس نیاز نداشت، اما از روی دلسوزی گفتم: «بله.» به چابکی یک جفت دمپایی جلوی پاهایم گذاشت و کفش ها را درآورد. به دقت گردگیری کرد، قوطی واکسش را با دقت باز کرد، بندهای کفش را درآورد تا کثیف نشود و آرام آرام شروع کرد کفش را به واکس آغشتن. آنقدر دقت داشت که گویی روی بوم رنگ روغن می‌مالد. وقتی کفش‌ها را حسابی واکسی کرد، با برس مویی شروع کرد به پرداخت کردن واکس. کفش‌ها برق افتاد. در آخر هم با یک پارچه، حسابی کفش را صیقلی کرد. گفت: «مطمئن باش که نه جورابت و نه شلوارت واکسی نمی‌شود.» در مدتی که کار می‌کرد با خودم فکر می‌کردم که این بچه با این سن، در این ساعت صبح چقدر تلاش می‌کند! کارش که تمام شد، کفش‌ها را بند کرد و جلوی پای من گذاشت. کفش‌ها را پوشیدم و بندها را بستم. او هم وسایلش را جمع کرد و مؤدب ایستاد. گفتم: «چقدر تقدیم کنم؟» گفت: «امروز تو اولین مشتری من هستی، هر چه بدهی، خدا برکت.» گفتم: «بگو چقدر؟» گفت: «تا حالا هیچ وقت به مشتری اول قیمت نگفتم.» گفتم: «هر چه بدهم قبول است؟» گفت: «یا علی.» با خودم فکر کردم که او را امتحان کنم. از جیبم یک پانصد تومانی درآوردم و به او دادم. شک نداشتم که با دیدن پانصد تومانی اعتراض خواهد کرد و من با این حرکت هوشمندانه به او درسی خواهم داد که دیگر نگوید هر چه دادی قبول. در کمال تعجب پول را گرفت و به پیشانی‌اش زد و توی جیبش گذاشت، تشکر کرد و کیفش را برداشت که برود. سریع اسکناسی ده هزار تومانی از جیب درآوردم که به او بدهم. گردن افراشته‌اش را به سمت بالا برگرداند و نگاهی به من انداخت و گفت: «من گفتم هر چه دادی قبول.» گفتم: «بله می‌دانم، می‌خواستم امتحانت کنم!» نگاهی بزرگوارانه به من انداخت، زیر سنگینی نگاه نافذش له شدم. گفت: «تو؟ تو می‌خواهی مرا امتحان کنی؟» واژه «تو» را چنان محکم بکار برد که از درون خرد شدم. رویش را برگرداند و رفت. هر چه اصرار کردم قبول نکرد که بیشتر بگیرد. بالاخره با وساطت دوستانم و با تقاضای آنان قبول کرد اما با اکراه. وقتی که می‌رفت از پشت سر شبیه مردی بود با قامتی افراشته، دستانی ورزیده، شانه‌هایی فراخ، گام‌هایی استوار و اراده‌ای مستحکم. مردی که معنای سخاوت و بزرگواری را در عمل به من می‌آموخت. جلوی دوستانم خجالت کشیده بودم، جلوی آن مرد کوچک، جلوی خودم، جلوی خدا 🌹 @shahid_beyzaii