eitaa logo
رهروان شهدا زمینه سازان ظهور
130 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
49 فایل
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 🌹کانال شهدا و علما شروع به کار کرد برای اینکه با محتوا قابل عمل کردن سخنان و شیوه زندگانی معصومین علیهم السلام ، علما و شهدا بتوانیم زمینه ساز ظهور باشیم و بتوانیم دیگران را هم مشتاق به ظهور بابا جانمان بکنیم @asemon_1311
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 ☜ (4) 🌹شهیدی که قرض های تفحص کننده خود را ادا کرد🌹 🕊 🔻بخش سوم ...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بودم سر زدم... جواب همان بود....بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است✅...  گیج گیج بودم... مات مات... خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به داده است؟ آیا همسرم؟  وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری😕 از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته ... با چشمان سرخ و 😭 همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار 😭 می کرد...  جلو رفتم و کارت 🏷 شهیدی را که امروز کرده بودیم را در دستان✋ همسرم دیدم... اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری، سراغ ✉️ و کارت شناسایی🏷 شهدا می روی⁉️  همسرم هق هق کنان پاسخ داد: خودش بود😢... بود.... کسی که امروز خودش را پسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس🌠 بود... به خدا خودش بود.... گیج گیج بودم😧... مات مات...  کارت شناسایی🏷 را برداشتم و راهی بازار شدم.. مثل ها شده بودم... عکس🌠 را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم.. می پرسیدم: آیا این عکس،عکس همان فردی است که امروز...⁉️⁉️ نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی✅ که می شنیدم چه بگویم😥...مثل دیوانه هاشده بودم.. به کارت شناسایی نگاه👀 می کردم... شهید سید مرتضی دادگر... فرزند سید حسین... اعزامی از ... وسط بازار ازحال رفتم😓...  😳 شرمنده شهدا هستیم😭😭😭😭😭 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
9⃣6⃣2⃣ 🌷 💠زندگی به سبک شهدا 🌷تو یک مسیری خودش را قرار داد که به ریاضت می داد درلباس پوشیدن در غذا خوردن در نحوه برخورد در ساعت خوابش در احساس مسولیتش 🌷کم می پوشید و کم میخورد،به ندرت لباس می خرید،سعی میکرد اونها رو استفاده کنه. 🌷 تو این ده سال اخیر واقعا خودش را در یک مسیر قرار داد👌.یعنی اینجوری نبوده که عشق باشه یک شبه بخواد به این درجه برسه که شهید بشه 🕊و تموم بشه،نه اصلا...🚫این طور نبود 🌷از خوندن هاش،از اینکه به کلاس اخلاق می رفت،این خود ساختگی را در خودش ایجاد کرد... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهیدپازوکی می گفت: آدم ها٣ دسته اند: ✓خام، ✓پخته، ✓سوخته 🔸خام ها که #هیچ 🔸پخته ها #عقل_معیشت دارند و دنبال کار و زندگے حلالند 🔸سوخته ها #عاشقند،چیزهای بالاترے مےبیینند،و #مےسوزند توے همان عشق آخر #خودش سوخته بود. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💠اسیر عراقی سفره دلش رو باز کرد که یه #انگشتر یادگاری داشتم، یه #ایرانی به زور اون رو از دستم درآورد. علی آقا این رو که شنید، انگشتر #خودش رو درآورد و کرد توی انگشت #اسیر_عراقی یه #تسبیح هم بهش هدیه کرد و یه #کمپوت_گیلاس براش باز کرد. زیر و رو شده بود. #شهید_علی_چیت_سازیان🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
3⃣3⃣8⃣ 🌷 📚برشی از کتاب 📖با غرولند شاکی بودم که به خاطر کار کنگره باید بعداز ظهر ها هم توی بمانم. گفت: باید به این فکر کنی که داری کار می‌کنی! همیشه توی جنگ💥 بودن،کاری نکن که سرهنگ و سرگرد ببینه👀، برای رضای خدا کار کن تا جوابت رو بده👌. 📖موقع خداحافظی👋،دستی زدم روی شانه اش؛ زود این رو زیاد کن⭐️ که سرهنگ بشی. گفت: ممد ناصحی! آدم باید ستاره هاش زیاد باشه، ستاره سرشونه میاد و میره. 📖هر روز در می دیدمش. می خواستم از کارش سر در بیاورم، آدمی که مدت ها باهم👥 شیطنت می کردیم، از این رو به آن رو شده بود. های خوبی میزد. حال خوشی داشت😌 📖تا به هم می رسیدیم، ازش می خواستم کند، حتی با چند جمله یا یک نکته👌 سفارش میکرد؛ قرآن بخون✔️ حتی شده یه صفحه📖 یا یه آیه. خیلی تو اثر می ذاره؛ اما وقتی می خونی تو فکرت💭 هم اثر می ذاره. 📖 را دوست ‌داشت و زیاد از آن حرف می زد؛ مخصوصا شش آیه ی . می گفت: وقتی خدا می گه اثر انگشتت☝️ رو درست کرده، حس می کنی همیشه دنبالت هست👤 باید خدا رو با باور کرد😍 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
1⃣0⃣1⃣1⃣ 🌷 🔰در مجموعه ورزش باستانی بچه ها به صورت گروهی به زورخانه های دیگر می رفتند و آنجا می کردند. یک شب ما به زورخانه ای در کرج رفتیم🚗 🔰آن شب🌙 را فراموش نمی کنم. شعر می خواند. دعا🙏 می خواند و ورزش می کرد. مدتی طولانی بود که ابراهیم در کنار گود مشغول زورخانه ای بود. چند سری بچه های داخل عوض شدند، ⚡️اما ابراهیم همچنان مشغول شنا بود. اصلا به کسی توجه نمی کرد❌ 🔰پیرمردی در بالای سکو نشسته بود و به ورزش بچه ها نگاه👀 می کرد. پیش من آمد👥 را نشان داد و با ناراحتی گفت: آقا، این جوان کیه⁉️ با تعجب گفتم: مگه؟؟ گفت: «من که وارد شدم، ایشان داشت شنا می رفت. من با تسبیح📿، شنا رفتنش را شمردم. تا الان تسبیح رفته یعنی شنا! تو رو خدا بیارش بالا الان حالش به هم می خوره.» 🔰وقتی ورزش تمام شد ابراهیم اصلا احساس نمی کرد🚫 انگار نه انگار که چهار ساعت🕰 شنا رفته! البته ابراهیم این کارها را برای انجام می داد. همیشه می گفت: برای و بندگانش، باید بدنی قوی داشته باشیم. مرتب دعا می کرد که: خدایا بدنم را برای کردن به خودت قوی کن💪 🔰 در همان ایام یک جفت میل و سنگ بسیار سنگین برای تهیه کرد. حسابی سر زبان ها افتاده و انگشت نما شده بود. ⚡️اما بعد از مدتی دیگر جلوی بچه ها چنین کارهایی را انجام نداد❌می گفت: این کارها عامل انسان می شه. می گفت: مردم به دنبال این هستند که چه کسی از بقیه است. من اگر جلوی دیگران ورزش های سنگین را انجام دهم باعث ضایع شدن می شوم. در واقع خودم را مطرح کرده ام و این کار اشتباه⭕️ است. 📚برگرفته از کتاب:سلام بر ابراهیم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠فدایی_نیروها 🍃اگر نیرویش #زخمی می شد، حتما می کشیدش عقب، یک تنه. وقتی عقب نشینی شود، کسی زخمی را با خود نمی آورد.طرف می ماند با سلاح و خستگی اش. 🍃ولی #عمار برای هر کدام وقت می گذاشت. برای تک به تکشان حوصله به خرج می داد. 🍃روز به روز روی #خودش کار می کرد تا روی نیرو بیشتر تاثیر بگذارد. نیرو قبول می کرد که عمار پایش می ایستد. 🍃به جای اینکه بگوید برویید، می گفت بیایید. خیلی هوای نیرویش را داشت.مسئول گروهان بود. برای همین اداره کردن نیرو را خوب می دانست. او را با عنوان #فدایی_نیروها می شناختند. #شهید_محمدحسین_محمدخانی #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💎هیچ وقت از چیزی نمی‌گفت❌ و ما نمی‌دانستیم او در کجا است. بسیار ولایتی به تمام معنا بود👌 در زمان فتنه 88 بود که 10 روز بود او را ندیده بودیم و بعد از 10 روز که آمد دیدیم که 10 کیلو شده به منزل آمد و با عجله عکس حضرت آقا 💞را برداشت و گفت: این عکس‌ها را به می‌چسبانم تا ببینم چه کسی جرات می‌کند به حضرت آقا حرف بزند😡. یک عکس تمام قد از حضرت آقا را در خانه بود هر صبح که بیدار می‌شد 💎 اول به سلام می‌کرد😇 و بعد به حضرت آقا می‌داد. عشق به ولایت او  به گونه‌ای بود که اگر از تلویزیون📺 بیانات حضرت آقا پخش می‌شد همان موقع بلند می‌شد و . مهدی مال ما نبود، برای همه بود. روزهایی که زود از سرکار تعطیل می‌شد😍 از همان طرف به می‌رفت و در آنجا به نیازمندان کمک می‌کرد این موضوع را بعد از شهادتش متوجه شدیم. از چیزی برای خود پس‌انداز نمی‌کرد 💎 و همیشه آن را به کمک می‌کرد و  با شهید هادی ارتباط عاطفی❣ زیادی داشت.دو ماه مانده به من و مادربزرگش را به حضرت عبدالعظیم برد سپس به حرم حضرت 🕌امام رفتیم و در نهایت ما را به مزار برد و در آنجا به ما می‌گفت : مادر ☺️هر چی از این بخواهید بهتان می‌دهند 💎 دعا کنید 📿که عاقبت به خیر شوید. وقتی که به سر مزار می‌رفتیم به من می‌گفت : مادر این شهدا روزی مادر داشتند😔 اما الان چشم‌انتظارشان هستند شما باید برای اینها مادری😇 کنید. 🌷 💠 @ramzeamaliyat