هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
9⃣4⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔹علاقه ی خاصی به #حضرت_زهرا(سلام الله علیها) و حضرت زینب(سلام الله علیها) داشت. #دهه ی اول فاطمیه هرسال صبح بعد از نماز📿، منزل پدرشهید #خیمه ی حضرت زهرا(علیهاالسلام) و مراسم عزاداری 🏴حضرت برپاست.
🔸سال 92 که #آخرین سال حضور ابوالفضل در مراسم بود، و روزهای آخر زمستان،
و روز آخر مراسم، خیلی هوا بارانی🌧 بود، به این صورت که تمام فرشهای کف حیاط را برداشتیم و از #شدت باران و خیسی کف حیاط و سقف پارچه ای ،نمیشد🚫 فرشها را بچینیم.
🔹نیمه شب🌒 بود که دیدم #ابوالفضل سر سجاده نشسته و داره گریه میکنه😭.رفتم کنارشو 👥گفتم تا دیر وقت که بیدار بودی ، پاشو بخواب که برای مراسم فردا ،که روز #شهادت_حضرت_زهرا هست، آماده باشی.
🔸گفت: چطور میخوای خوابم ببره وقتی که #خیمه ی حضرت زهرا رو آب گرفته و جا برای عزادارای 🏴خانم کمه...(چون داخل حیاط و ایوان ،قسمت مردانه بود و داخل اتاق هم زنانه)
🔹گفتم: کاری که از دستت برنمیاد چون اخبار هواشناسی⛈ گفته این باران تا #سه روز ادامه داره .گفت: میتونم که خدا رو به آبروی حضرت زهرا #قسم بدم که آبروی هیئت حضرت رو نگه داره😭، چون روز #شهادت خیلی اینجا شلوغ میشه و ما شرمنده ی عزادارا میشیم😞.
🔸داشت گریه میکرد 😭و خدا رو قسم میداد و بلند شد دو رکعت نماز #توسل به حضرت زهرا(علیهالسلام)خوند و آروم شد و گفت دیگه سپردم به #خودشون و خوابید😴.موقع اذان که بیدار شدم دیدم باران بند اومده☁️
🔹ابوالفضل تمام فرشها رو پهن کرده و داره زیر خیمه ی بی بی #نماز میخونه و گفت دیشب از خدا خواستم بعد از روضه ی حضرت زهرا باران رحمتت 🌧رو برامون بفرست، و #مطمئنم فعلا بارانی در کار نیست.❌
🔸همه #نگران باریدن باران و خیس شدن خیمه بودند و ابوالفضل آرامِ آرام.مراسم که تموم شد و #اخرین عزادار خداحافظی کرد👋 و رفت، ابوالفضل گفت زود باشید که از خدا تا آخر مراسم قول گرفتم و الان بارون ⛈شروع میشه.
🔹هنوز چند ثانیه ای⏱ از حرفش نگذشته بود که #باران_شدیدی باریدن گرفت و تا سه روز ادامه داشت...
#شهید_ابوالفضل_شیروانیان
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh