رهروان شهدا زمینه سازان ظهور
🍃🌸روایتگری شهدایی بچه تهرون يعني❤️ ابراهيم هادي❤️ 🎧پادكستي متفاوت از #حجت_الاسلام_پناهيان موذن: شه
هدایت شده از آقــاسَـجّــادٌ
💠بِسمِ رَبِّ الشُهَداء وَالصِّدیقین...💠
👆👆👆
♥️🍃| #وصیتنامه بسیار زیبا و تاثیرگذار #شهیدمدافع_حرم_محمدکامران:
با سلام و صلوات به ساحت مطهر حضرت ولیعصرعج و نایب برحقش امام خامنهای و امام خمینی ره و شهدای گرانقدری که با خونهای ریخته شده خود در راه اسلام و حقانیت، راه روشن و هموار را به ما نشان دادهاند.
همیشه از خداوند خواستهام که مرا در پیدا کردن راه درست،
همان راهی که #شیطان قسم خورده که بندگانت را از این راه گمراه میکنم...
کمک و راهنمایی کند و در این راه ثابت قدم قرار دهد؛
خدا را شاکر هستم که مصداق آیهای که میفرماید:
🌹| وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ
🌹| وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ (سوره بقره آیه ۲۱۶) شدهام.
خیلی وقتها شده است که چیزی را دوست داشتهام و از #شرآن آگاه نبودهام و خداوند آن را از بنده #دور کرده است،
و خیلی وقتها هم شده است که چیزی را دوست نداشتهام و از خیر آن آگاه نبودهام و خداوند رحمان آن را به حقیر رسانده است؛
خداوند رحمان را شکر گذارم که همیشه صلاح مرا خواسته است....
خدایا #دوست_دارم به شکلی پیش شما بیایم که #شما دوست دارید،
خدایا از من بگذر و مرا نزد امامانت در #بهشت ساکت کن.
خدا را شاکرم که مرا #شیعه_دوازده_امامی خلق کرد و شاکرم که سایه #پدرومادر را بر سرم قرار داد.
خدا را شاکرم که رهبرم #سیدعلی_حفظه_الله است.
خدا را شکر میکنم که خداوند قرآن را به ما هدیه کرد و مرا با این کتاب راهنمایی کرد.
خدایا مرا در #روزقیامت سرافراز کن.
خدایا مرا به فیض #شهادت برسان که از رفیقانم #جانمانم.
اما پدر و مادر عزیز؛
از شما ممنونم که راه حسین(ع) را به من نشان دادید و مرا در مجالس حسین(ع) بردهاید و مادرم مرا با اشک بر حسین(ع) شیرداده و سیراب کرده است...
پدر و مادرم؛
همسر عزیزم؛
برادران و خواهرم؛
هرچه از خداوند میخواهید فقط از باب #نمازاول_وقت وارد شوید.
همیشه برای همدیگر طلب دعای #خیر کنید، زیرا دعا در حق برادر و خواهر دینی زودتر به اجابت میرسد.
در پایان هم از تمامی همکاران و برادران و خواهران دینی خود درخواست دارم که نکند مانند مردم کوفه پشت رهبری را #خالی بگذارید و او را تنها بگذارید که گرگهای درنده آماده این چنین موقعیتهایی هستند....
از تمامی کسانی که بنده را میشناسند درخواست #حلالیت عاجزانه دارم و امیدوارم برایم دعا کنند.
از #خواهرانم میخواهم که با #حیای خود سرخی خونم را هدر ندهند و از #برادرانم نیز خواهانم که #غیرت_علوی خود را حفظ کنند و به دنیا نفروشند.
بنده خونم و شاهرگم را میدهم که تا مردم ایران و تمامی شیعیان و مسلمانان جهان در آرامش و آسایش زندگی کنند و جانم را فدای امر و دستور امام خامنهای و سردار و سرلشگرم #حاج_قاسم_سلیمانی میکنم،
انشاءالله خداوند حافظ مملکتم باشد.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
💐| حقیر محمد کامران
🌺| ۱۵/۹/۱۳۹۴
شادی روحشان صلوات🌹
♥️| #کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇👇
🆔 @shahid_sajad_zebarjady
#عمار
#مخلص_الشهداء
هدایت شده از کف خیابان🇮🇷
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴🌴🌴🌴💐💐🌴🌴🌴🌴
🌴🌴🌴💐 🕊 💐🌴🌴🌴
🌴🌴💐 🕊🕊 💐🌴🌴
🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴
🌴💐 💐🌴
🌴💐 🕊🕊🕊 💐🌴
🌴💐 🕊🕊 💐🌴
🌴💐 🕊 💐🌴
🌴🌴 🌴🌴
#تربیت_فرزندان
#ازلسان_فرزندمعزز
#شهید_امیرسپهبد
#علی_صیادشیرازی
یک نکته بارز در رفتار ایشان با من این بود که اگر نکتهای به ذهنشان میرسید، هیچوقت مستقیم و در حضور جمع تذکر نمیدادند. اگر دلخوری داشتند به من میگفتند مریم ساعت 5 صبح جلسه داریم. وقتی این را میگفتند میفهمیدم که خطایی از من سر زده، که دلخورشان کرده است. صبح هم تذکرشان را یا مکتوب یا شفاهی به من میدادند. آن اولتیماتوم و تذکر که میدادند برایم خیلی مهم و جدی بود و سعی میکردم حتماً راعایت کنم.
#دوست_داشت_ماسحرخیزباشیم
این خیلی جالب بود؛ یعنی خیلی خودشان را خرج نمیکردند که در هر زمان و مکانی نکاتی که به ذهنشان میرسد را بگویند. یک جاهایی هم در عین حال که خیلی باب میلشان نبود، خودداری میکردند؛ مثلاً دوست داشتند ما سحرخیز باشیم، مثل خودشان همیشه ورزش کنیم و...، به ما میگفتند، ولی میدیدند خیلی از پس ما بر نمیآیند، نا امید میشدند و از خیرش میگذشتند.
#نمازاول_وقت
بابا خیلی دوست داشتند نماز اول وقت در خانه خوانده شود. وقتی مشغله کاریشان کمتر بود از اداره زنگ میزدند که بچهها من دارم میام برای نماز آماده باشید یا وقتی نشسته بودیم فیلم نگاه میکردیم وسط فیلم بلند میشدند، نماز بخوانند. ما وقتی رفتار ایشان را میدیدیم، از خودمان خجالت میکشیدیم بلند نشویم. اینها هم برای ما الگو بود و هم ما را متذکر میکرد به وظایفی که داریم.
#احترام_زیادی_به_مادرمیگذاشتند
ایشان احترام زیادی به مادرم میگذاشتند. خواهرم عقبمانده ذهنی است و همه زحمتهای او به دوش مادر است. به همین خاطر هم پدر همیشه سعی میکردند کارها و زحماتشان گردن مادر نیفتد. مادرم میگفتند: اوایل ازدواجمان یکبار آمدم لباسهای پدر را بشویم، ایشان ناراحت شدند و گفتند بگذارید کارهای شخصیام را خودم انجام میدهم و واقعاً هم همینگونه بود. من خودم شاهد بودم که وقتی ایشان با تمام خستگی منزل میآمدند، منتظر نمیشدند که ما برایشان چای بریزیم یا بخواهند پا روی پا بیندازند و دستور بدهند. خودشان چای میریختند. که حتی مادربزرگم از زنهای قدیمی بودند که به مردها خیلی احترام میگذاشتند، ناراحت میشدند و به مادرم میگفتند شوهرت خسته از راه رسیده، خودش برود چای بریزد؟ که مادرم میگفتند: خودش دوست دارد. یا میبیند من کار دارم، خودش چای میریزد.
#کمک_درکارهای_منزل
واقعاً میتوانم بگویم به شخصه خیلی دوست داشتم ایشان در خانواده درخواست کنند و ما انجام بدهیم. لباسهایشان را همیشه خودشان اُتو میکردند، یا زمانی که من بزرگتر شده بودم من برایشان اُتو میکردم؛ ولی به مادرم اجازه نمیدادند این کار را بکنند و میگفتند: شما دیگر زحمت بچهها به گردنتان است. یا در مهمانداری خیلی مراعات میکردند که مادر اذیت نشوند. سعی میکردند همکاری کنند یا اگر نمیتوانستند، غذا از بیرون تهیه میکردند. بعد از جنگ اگر جمعهها منزل بودند، در تمیز کردن آشپزخانه و پلهها کمک میکردند. این جزو برنامه ثابتشان بود که هر وقت جمعهها خانه بودند، یک لباس کهنه نظامی میپوشیدند و چفیه دور صورتشان میپیچیدند و کار میکردند. اگر کسی ایشان را میدید باورش نمیشد که این همان آدم نظامیاست که صبحها این همه آدم برایش احترام نظامیمیگذارند.
#کارهای_الهی
پدر با آن همه مشغله، عضو انجمن اولیا و مربیان فعال مدرسه همه ما بود. هر زمان هم که این کارها را میکردند، قبلش وضو میگرفتند و دو رکعت نماز میخواندند. ما میگفتیم تمیزکردن آشپرخانه که وضو ندارد، میگفتند من این کار را میکنم که رنگ و و بوی الهی داشته باشد و خالص برای خدا باشد، فکر نکنید برای شما انجام میدهم. یعنی به واقع ایشان تا جایی که میتوانستند و حضور داشتند، آنچه که فکر میکردند وظیفهشان است انجام میدادند. در زمانی که هر چهارتایمان محصل بودیم، پدر با آن همه مشغله، عضو انجمن اولیا و مربیان فعال مدرسه همه ما بودند. من احساس میکنم حضور پدر شاید کمی نبود، اما خیلی کیفی و مؤثر بود.
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌴🌴💐💐🕊💐 🌴🌴
🌴🌴🌴💐💐🕊💐
🌴🌴🌴🌴💐💐🕊💐🌴
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
«شهید #احمدعلی_نیری»که بود؟
او در تابستان١٣۴۵در روستای آینه ورزان دماوند چشم به جهان گشود.
از همان زمان کودکی به #حق_الناس و #نمازاول_وقت بسیار حساس بود و
در مقابل معصیت و گناه واکنش نشان میداد.
در تاریخ 27 بهمن ماه سال 64 و در سن 19 سالگی طی عملیات والفجر8 به آرزوی دیرینهاش #شهادت رسید.
احمدعلی یکی از شاگردان خاص آیت الله حق شناس بود.
هم اکنون در قطعه۲۴بهشت زهرا آرمیده است.
@shahid_ahmadali
یکی از صدها پیامِ کربلا:
#نمازاول_وقت
التماس دعا
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
🔹شهید خلیلی از همان دوران کودکیاش، به مسجد و #هیئتهای مذهبی علاقه💞 نشان میداد. ما هم #تشویقش میکردیم.
🔸یادم هست حتی شبهایی🌙 که زیر باد و باران⛈ شدید، #رسول و برادرش روحالله را سوار موتور🏍 میکردیم و به #هیئت میبردیم
🔹به #نمازاول_وقت علاقه فراوانی داشت. قرآن 📖میخواند، در هیئتها مداحی🎤 میکرد.
🔸#شهدا را برای خودش الگو کرده بود👌. هروقت در تلویزیون🖥 از دفاع مقدس میگفتند یا #وصیتنامه شهدا🌷 را میخواندند، با دقت گوش🎧 میکرد.
♨️خلاصه خیلی در این زمینهها "خدا را شکر" فعال بود.
#شهید_رسول_خلیلی
🌹🍃🌹🍃
@gomnam1311