هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰 به مناسبت سالگرد شهدای یگان صابرین
🌷قله «جاسوسان» در ارتفاعات مرزی بین جمهوری اسلامی ایران و عراق قرار دارد که مدتها به محل #شرارت گروهکهای #ضدانقلاب و خصوصاً گروهک تروریستی #پژاک تبدیل شده بود. در سال 90 جمهوری اسلامی ایران تصمیم بر #آزادسازی این ارتفاعات گرفت که این مأموریت بهعهده #یگان_ویژه_صابرین نیروی زمین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که اکنون به تیپ ویژه صابرین تبدیل شده، گذاشته شد.
🌷طی این #عملیات که در شهریور سال 90 انجام شد، دلاورمردان این یگان در اوج #مجاهدت و #گمنامی و تحمل سختترین شرایط اقلیمی و جوی، موفق به رسیدن به #آخرین سنگر این عناصر تروریستی شده و در 13 شهریور سال 90، 13 نفر از نیروهای این یگان طی درگیری با عناصر پژاک ضمن از بین بردن بقایای این گروهک تروریستی به درجه رفیع #شهادت نائل شدند.
#یگان_صابرین
#شادی_روحشان_صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_دوم
❤️#جواني_فعال، كاري، پرتلاش اما بدون ادعا❤️
❤️#گمنام فعاليت کرد و مظلومانه🌷#شهيد شد❤️
💢او بهتر از آن چيزي بود كه فكر ميكرديم💥#جواني_فعال، كاري، پرتلاش اما بدون ادعا.
🌴هادي بسيار شوخ طبع و خنده رو و در عين حال زرنگ و قوي بود. ايده های خوبي در كارهاي فرهنگي داشت. با اين حال هميشه كارهايش را در💥#گمنامي انجام ميداد. دوست نداشت اسم او مطرح شود.
💢مدتي با چاپخانه هاي اطراف ميدان بهارستان همكاري ميكرد. پوسترها و برچسب هاي شهدا را چاپ ميكرد. زير بيشتر اين پوسترها به توصيه ي او نوشته بودند: جبهه ي فرهنگي، عليه تهاجم فرهنگي ـ#گمنام.
🌱رفاقت ما با هادي ادامه داشت. تا اينكه يك روز تماس گرفت. پشت تلفن فرياد ميزد و گريه ميكرد! بعد هم خبر عروج ملكوتي سيد علي مصطفوي را به من داد.
💢سال بعد همه ي دوستان را جمع كرد و تلاش نمود تا كتاب خاطرات سيد علي مصطفوي چاپ شود. او همه ي كارها را انجام ميداد اما ميگفت: راضي نيستم اسمي از من به ميان آيد.
📍#كتاب_همسفر_شهدا منتشر شد. بعد از سيد علي، هادي بسيار غمگين بود. نزديكترين دوست خود را در مسجد از دست داده بود.
📍هادي بعد از پايان خدمت چندين كار مختلف را تجربه كرد و بعد از آن،راهي حوزه ي علميه شد.
📍تابستان سال 1391 در نجف، گوشه ي#حرم حضرت علي علیه السلام او را ديدم.
📍يک دشداشه ي عربي پوشيده بود و همراه چند طلبه ي ديگر مشغول مباحثه بود. جلو رفتم و گفتم: هادي خودتي؟!
📍بلند شد و به سمت من آمد و همديگر را در آغوش گرفتيم. با تعجب گفتم: اينجا چيكار ميكني؟
📍بدون مكث و با همان لبخند هميشگي گفت: اومدم اينجا برا🌷#شهادت!
🍀خنديدم و به شوخي گفتم: برو بابا، جمع كن اين حرفا رو، در باغ رو بستند،كليدش هم نيست! ديگه تموم شد. حرف#شهادت رو نزن.
☀️دو سال از آن قضيه گذشت. تا اينكه يكي ديگر از دوستان پيامكي براي من فرستاد كه حالم را دگرگون كرد. او نوشته بود: »#هادي_ذوالفقاري، از شهر سامرا به كاروان شهيدان پيوست.«
🍃براي شهادت هادي گريه نكردم؛ چون خودش تأكيد داشت كه#اشك را فقط بايد در عزاي حضرت زهرا (س) ريخت. اما خيلي درباره ي او فكر كردم.
هادي چه كار كرد؟ از كجا به كجا رسيد او چگونه مسير رسيدن به مقصد را براي خودش هموار كرد؟
💢اينها سؤالاتی است كه ذهن من را بسيار به خودش درگير نمود. و براي پاسخ به اين سؤالات به دنبال خاطرات هادي رفتيم.
☀️اما در اولين مصاحبه يکي از دوستان روحاني مطلبي گفت که تأييد اين سخنان بود. او براي معرفي #هادي_ذوالفقاري گفت: وقتي انساني کارهايش را براي خدا و پنهاني انجام دهد، خداوند در همين دنيا آن را آشکار ميکند.
☀️#هادي_ذوالفقاري مصداق همين مطلب است. او #گمنام فعاليت کرد و مظلومانه🌷#شهيد شد. به همين دليل است که بعد از🌷#شهادت، شما از#هادي_ذوالفقاري زياد شنيده اي و بعد از اين بيشتر خواهي شنيد.او مصداق این شعر زیبا بود
🌼دنبال شهرتیم و پی اسم و رسم و نام
🌼غافل از اینکه فاطمه(س) گمنام می خرد.
💥روایتگری شهدا
#مرگ_بر_آمریکا
@gomnam1311
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
چه قشنگ گفت:
#شهید_شوشتری
✨دیروز دنبـال #گمنامے بودیم
و امروز مواظبیم #ناممان گم نشود...
جبهه بوی #ایمان مےداد و
اینجا #ایمانمان بو مےدهد...🥀
#یادش_با_صلوات 🌷
#استغفار