🏴 پیام رهبرانقلاب در پی شهادت مظلومانه امام جمعه کازرون
◾️ حضرت آیتالله خامنهای در پیامی شهادت مظلومانه امام جمعه کازرون جناب حجةالاسلام آقای حاجشیخ محمد خرسند را تبریک و تسلیت گفتند.
📝 متن پیام به این شرح است:
◾️ بسماللهالرحمنالرحیم
شهادت مظلومانهی امام جمعهی فعّال و موفّق کازرون، جناب حجةالاسلام آقای حاجشیخ محمد خرسند رضواناللهعلیه را به عموم مردم مؤمن و انقلابی #کازرون بهویژه ارادتمندان و مستفیدان از آن عالم بزرگوار و بالاخص خانوادهی گرامی و بازماندگان ایشان تبریک و تسلیت عرض میکنم.
ایشان در #شب_قدر و پس از ساعاتی توسّل و تضرّع به لقاءالله پیوست و این نشانهی پاداش بزرگ الهی به آن روحانی #با_اخلاص و پرتلاش است انشاءالله.
از خداوند متعال علو درجات و حشر با اولیائش را برای ایشان مسئلت میکنم.
سیدعلی خامنهای
۱۱ خرداد ۱۳۹۸
🕊~°•~°•🍃🌸🍃
👤پسرک واکسی
ساعت حدود شش صبح در فرودگاه به همراه دو نفر از دوستانم منتظر اعلام پرواز بودیم. پسرکی حدوداً هفت ساله جلو آمد و گفت: واکس میخواهی؟
کفشم واکس نیاز نداشت، اما از روی دلسوزی گفتم: «بله.»
به چابکی یک جفت دمپایی جلوی پاهایم گذاشت و کفش ها را درآورد. به دقت گردگیری کرد، قوطی واکسش را با دقت باز کرد، بندهای کفش را درآورد تا کثیف نشود و آرام آرام شروع کرد کفش را به واکس آغشتن. آنقدر دقت داشت که گویی روی بوم رنگ روغن میمالد. وقتی کفشها را حسابی واکسی کرد، با برس مویی شروع کرد به پرداخت کردن واکس. کفشها برق افتاد. در آخر هم با یک پارچه، حسابی کفش را صیقلی کرد.
گفت: «مطمئن باش که نه جورابت و نه شلوارت واکسی نمیشود.»
در مدتی که کار میکرد با خودم فکر میکردم که این بچه با این سن، در این ساعت صبح چقدر تلاش میکند! کارش که تمام شد، کفشها را بند کرد و جلوی پای من گذاشت. کفشها را پوشیدم و بندها را بستم. او هم وسایلش را جمع کرد و مؤدب ایستاد. گفتم: «چقدر تقدیم کنم؟»
گفت: «امروز تو اولین مشتری من هستی، هر چه بدهی، خدا برکت.»
گفتم: «بگو چقدر؟»
گفت: «تا حالا هیچ وقت به مشتری اول قیمت نگفتم.»
گفتم: «هر چه بدهم قبول است؟»
گفت: «یا علی.»
با خودم فکر کردم که او را امتحان کنم. از جیبم یک پانصد تومانی درآوردم و به او دادم. شک نداشتم که با دیدن پانصد تومانی اعتراض خواهد کرد و من با این حرکت هوشمندانه به او درسی خواهم داد که دیگر نگوید هر چه دادی قبول. در کمال تعجب پول را گرفت و به پیشانیاش زد و توی جیبش گذاشت، تشکر کرد و کیفش را برداشت که برود. سریع اسکناسی ده هزار تومانی از جیب درآوردم که به او بدهم. گردن افراشتهاش را به سمت بالا برگرداند و نگاهی به من انداخت و گفت: «من گفتم هر چه دادی قبول.»
گفتم: «بله میدانم، میخواستم امتحانت کنم!»
نگاهی بزرگوارانه به من انداخت، زیر سنگینی نگاه نافذش له شدم.
گفت: «تو؟ تو میخواهی مرا امتحان کنی؟»
واژه «تو» را چنان محکم بکار برد که از درون خرد شدم. رویش را برگرداند و رفت. هر چه اصرار کردم قبول نکرد که بیشتر بگیرد. بالاخره با وساطت دوستانم و با تقاضای آنان قبول کرد اما با اکراه. وقتی که میرفت از پشت سر شبیه مردی بود با قامتی افراشته، دستانی ورزیده، شانههایی فراخ، گامهایی استوار و ارادهای مستحکم. مردی که معنای سخاوت و بزرگواری را در عمل به من میآموخت. جلوی دوستانم خجالت کشیده بودم، جلوی آن مرد کوچک، جلوی خودم، جلوی خدا
#تلنگر
#شهیدمحمودرضابیضائی 🌹
@shahid_beyzaii
✨امام صادق علیه السلام
🍃مَنْ تَطَهَّرَ ثُمَّ أَوَى إِلَي فِرَاشِهِ بَاتَ وَ فِرَاشُهُ كَمَسْجِدِهِ.🍃
🔶هر که وضو بگیرد، سپس در رختخواب خود برود و بخوابد، بستر او مانند مسجد او خواهد بود.🌷
📚بحار الانوار، ج ۷۳، ص: ۱۸۲
تبیین بیانیه گام دوم انقلاب .rar
3.47M
🔈 سلسه سخرانی های حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان پیرامون بیانیه گام دوم انقلاب
📣 تناسب خودسازی، جامعه پردازی و تمدن سازی در گام دوم انقلاب
📣 مختصات خودسازی، تمدن سازی و جامعه پردازی در گام دوم انقلاب
📣 جایگاه امید به آینده در بیانیه گام دوم انقلاب
📣 جایگاه جوان در بیانیه گام دوم انقلاب
#تحلیل_نخبگان
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
👉 eitaa.com/joinchat/4048814097C98a7538217
🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀
☄کانالی متفاوت برای #جوانان
🔥کانال #گام_دوم_انقلاب 🔥
✍ #خاطره_شهدا
🌷دوران دبیرستان بودیم.. ابراهیم عصر ها رو توی بازار کار می کرد و درآمد نسبتا خوبی داشت اما مرد همسایه از دنیا رفته بود و همسایه وضعیت مالی درستی نداشت..
🌷ابراهیم هر وقت حقوقش رو می گرفت بیشتر در آمدش رو به این خانواده می داد، حتی بیشتر اوقات غذایی هم که در منزل طبخ می شد رو برای این خانواده می برد..
🌷این کار ابراهیم تا زمان شهادتش ادامه داشت و فقط مادرش از این جریان خبر داشت...
#شهید_ابراهیم_هادی🌹
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🕊~°•~°•🍃🌸🍃
🌹همسرم خیلی برای شهادت دعا میکرد و علی (پسر بزرگ شهید) گریههای شبانه پدرش، اصرارهایش در حرمها را مشاهده میکرد و میدید که پدرش روزی یک ساعت فیلم مدافعان حرم را میبیند و برای شهادت گریه میکند، برای همین وقتی پدرش از او میخواست که برای شهادتش دعا کند، از ته دل دعا میکرد.
🕊بعد از شهادت پدرش تمام تلاشش را میکند که مثل پدرش باشد. مثلا وقتی افتخار خادمی حرم نصیبش شد، ما پیشنهاد دادیم که در صحن امام رضا (ع) که پدرش دفن شده، خدمت کند اما خودش گفت میخواهم بروم در همان صحنی که پدرم خدمت میکرده.
😔حتی مثل پدرش در حرم کفش نمیپوشد. موهایش را مثل پدرش حالت میدهد، چیزهایی را که پدرش نمیخورده، نمیخورد.
#مدافع_حرم
#شهید_مهدی_ایمانی
خادم حرم حضرت معصومه (س) و باجناق مدافع حرم #شهید_قاسم_غریب (مهدی)
@gharibshahid
🍃🌸🍃•°~•°~🕊
🌟 غنیمت دانستن روزهای آخر
🔺️ رهبر انقلاب: پروردگارا! شبهای ماه رمضان سپری شد، روزهای ماه رمضان درنوردیده شد و ما نمیدانیم که در این روزها و شبهائی که گذشت، چه مقدار توانستیم ظرف وجود خودمان را از رحمت تو، از عنایت تو لبریز کنیم: «إن لَم تَکُن رَضِیتَ مِنّا فَالآنَ فَارضِ مِنّا»؛ پروردگارا! اگر تا این لحظه ما نتوانستهایم رضایت و خشنودی تو را کسب کنیم، درخواست و تمنا میکنیم که در همین لحظه رضایت خودت را شامل حال ما بفرما. ۱۳۸۹/۰۶/۱۴
🌷 #مواعظ_رمضانی
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊 🕊
3⃣0⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠برشی از کتاب همسایه آقا....
🔰در را که باز کردم از لب پاشنه ورودی روی پنجه #قد_کشیدم ،چند دقیقه ای🕰 طول کشید تا از پله ها بالا آمد. یک نگاه به لباس هاش کردم و گفتم: پس چرا #لباس_فرم تنت نیست⁉️
🔰لبخندی زد و گفت: سلام #مامان_جان قرار نیست اهل شهر خبر دار بشن🔇 که من امروز سر دوشی گرفتم. زیر لب گفتم: آخه من خیلی #دوست_داشتم تو این لباس ببینمت😔 و به بهانه آوردن یک شربت خنک🍹 رفتم توی آشپزخانه.
همین طور که داشتم بین شربت آلبالو🍒 و آب یخ❄️ را با چرخش قاشق نقش می انداختم تا وسط هال آمدم، دیدم رفته توی اتاق و در را بسته🚪یکم #دلم گرفت اما به روی خودم نیاوردم و صداش کردم.
🔰 #علی شربت برات آوردم، هنوز #سرخی شربت با آب دست رفاقت نداده بود که علی میان قاب در اتاقش ایستاد👱 دستش را تا کنار خط ابروش بالا برد و به لبه کلاهش نزدیک کرد، پا کوبید و گفت: #افسر_وظیفه علی آقا عبداللهی در خدمت هستم.
🔰برای لحظه ای نمی توانستم چشم از #قد و قامتش بر دارم😍 #علی_من توی لباس زیتونی رنگ سپاه علی اکبری شده بود که در قامت #مجاهد بیشتر ازم دل می برد.
🔰جلوی #سرخ شدن چشمهام را گرفتم، لبخند رو روی تمام صورتم مهمان کردم☺️ و زیر لب براش "لا حول ولا قوه الا بالله" خوندم. چقدر شیرین بود حظ این لحظه که پسرم #لباس_سپاه به تن کرده بود.
#شهید_علی_آقاعبداللهی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#عارف_نابغه
🔰به یاد اسوه اخلاق و عرفان
حافظ و قاری قرآن فرمانده و استاد شهدا "شهید علی اکبر شاهمرادی" حافظ کل قرآن دانشجوی مهندسی برق دانشگاه علم و صنعت فرمانده گردان هشت(الحدید)
جانشین پادگان حضرت ولیعصر{عج) تهران #فرماندهٔ شهیدان بزرگی مثل محمدرضاکارور ، ابراهیمحسامی ،حاجاحمدنوزاد ، مهدیخندان علیجزمانی ، سیدعبداللّه رضوی ، منصورحاجامینی ، جوادصراف
و..عارفی دلسوخته و معلّمی بزرگ بود در عظمت او همین بس که شیر کوهستان شهید مهدی خندان درباره او گفته بود:"شاهمرادی استاد من است"
#شهید_علیاکبر_شاهمرادی🌷
#سالـــــروز_شھـــــادت
http://eitaa.com/joinchat/2590638082Cd5b472439f
قال رسول الله صل الله علیه واله:
التائب من الذنب کمن لا ذنب له ، والمستغفر من الذنب و هو مقیم علیه کالمستهزی بربه .
پیامبر خدا که دورد خدا بر او و خاندانش باد فرمودند :
کسی که از گناهان توبه کند ، مانند کسی است که اصلا گناهی ندارد ؛ کسی که از گناهی طلب آمرزش کند درحالی که اصرار بر آن گناه دارد ، مانند کسی است که پروردگارس را به سخره گرفته .
#کتاب_نهج_الفصاحه ح 297
#شهید_احمد_مشلب
🍃🌾
@AhmadMashlab1995❤️
💢 اقتدار لبنان
♦️ سید حسن نصرالله:
ما در لبنان به اندازه ای موشک نقطه زن داریم
که میتوانیم
چهره منطقه را عوض کنیم💪
#نه_به_معامله_قرن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹باور کن همهاش مال توست!
#تصویری
@Panahian_ir
#تبسم 🙂
🍀بخورید و بیاشامید اگر دیدید🍀
سال 66 در منطقهٔ ماووت، عراق ماشین غذا را زده بودند.😑
داغ شکم جداً سخت است، خدا برای هیچکس نیاورد! 😔وقت غذا شد، مثل بچههای مادر ازدستداده، هر کس گوشهای زانوی غم بغل گرفته بود.😞
شعار آن روز ما این بود:«بخورید، بیاشامید البته اگر دیدید و دستتان به آن رسید!»😁
🌷🌸🌸🌸🌷🌸🌸🌸🌷🌸🌸🌸🌷
📜 کانال زندگی به سبک شهدا
🕯 @sireshohada
🌷🌸🌸🌸🌷🌸🌸🌸🌷🌸🌸🌸🌷
💠معرفی کتاب4⃣2⃣
📗 سرمشق
🌷☘🌷☘
🔰محتوا:
📖 #سر_مشق؛ خاطراتی است کوتاه و مستند از زندگی #جهادی شهید حججی برای جوانان ایرانی.
🌷 #شهید_حججی را شاید دیده باشی و شاید هم با او زیسته باشی! شاید در مدرسه و کوچه و مسجد کنارت نشسته باشد و لحظاتی را با او سر کرده باشی.
🌷محسن در زندگی زمینیاش آدم خاصی نبود؛ بچهای بود شرّ و شور. از آنها که میخواهند همه چیز را #تجربه کنند؛ از آنها که میخواهند همه چیز را بدانند. آنچه محسن را خاص میکند، #زندگی_جهادی اوست!
🌷زندگی ای که پایه اش جهاد بود و عمل به تکلیف و جز با خود سازی نمی توان به آن دست یافت..
👈 این کتاب در 4 فصل #خودسازی اخلاقی، خودسازی جسمی، خودسازی #علمی، بینش و بصیرت سیاسی که بر اساس زندگی شهید حججی به رشته تحریر در آمده و توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شده است.
لینک خرید کتاب
http://manvaketab.ir/567163-سرمشق?bz=fs
💯خواندن این #کتاب📚 را از دست ندهید.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
💠حاج حسین یکتا:
🌷بچهها!
مراقب چشماتون باشید.
خیلی وقتا حواسمون به چشمامون نیست، خودمون خودمون رو چشم میزنیم!
یا چشمامون چیزایی رو میبینه که نباید ببینه.
🌷بچهها!
هنوز چشاتون خوشگل ندیده که دختره خودشو درست میکنه دلتون میره... .
چقدر چشمتو از نامحرم نگه میداری؟!
بگو نگاهش نمیکنم تا جیگر امام زمان خنک بشه. تا امام زمانمو ببینم..!
🆔 @Loveshohada28
ڪانال شهادت زیباست🕊☝️
#خاطرات_شهدا
🔰قبل از شروع مراسم #عقد، علی آقا نگاهی به من کرد و گفت: شنیدم که عروس خانم😇 هرچه از خدا بخواهد، #اجابتش حتمی است👌 گفتم چه آرزویی داری⁉️
🔰درحالی که چشمان مهربانش😍 را به زمین دوخته بود، گفت: اگر #علاقه ای به من دارید و به خوشبختی💖 من می اندیشید لطف کنید از خدا برایم #شهادت بخواهید.
🔰از این جمله تنم لرزید💓 چنین آرزویی برای یک عروس در #استثنایی_ترین روز زندگی اش بی نهایت سخت بود😔 سعی کردم طفره بروم؛ اما #علی_آقا قسم داد که در این روز این دعا را در حقش بکنم، ناچار قبول کردم✅
🔰هنگام جاری شدن #خطبه_عقد هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت🌷 کردم و بلافاصله با چشمانی پر از اشک😢 نگاهم را به علی دوختم، آثار #خوشحالی در چهرهاش آشکار بود.
🔰مراسم ازدواج ما در حضور #شهید_آیتالله_مدنی و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد. نمیدانم این چه رازی است که همه #پاسداران این مراسم و داماد🌷 و آیت الله مدنی همه به فیض شهادت🕊 نائل شدند
#سردارشهید_علی_تجلایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فرم اعزام به جبهه سوریه
یکی ازدوستان تهران میگفتند: یک ماه پیش ازش دعوت کردیم اومد تهران باهاش جلسه داشتیم قرار بود هفدهم همین ماه اعزام بشه سوریه جمعه هفته آینده پروازش بود دوسه بار باهاش شوخی کردیم که حاجی وصیت نامه رو بنویسید که احتمال شهادت زیاده دوسه بار با بغض گفت که خیلی وقته در حسرت شهادت موندم ....
همکارام از وقتی شنیدن همه داغون شدند.
پنج ساعت بیشتر مهمان ما نبود ولی خیلی بچه ها باهاش حال کردن آدم خیلی خاکی بود.
به همه همکارا عطر و پول متبرک هدیه داد.
#شهیدمحمدخرسند
#شهیدشب_قدر
#یادش_باصلوات
#پندانه
بزرگی می گفت :
یک وقت جلوی شما یک سبد سیب می آورند، شما اول برای کناریتان بر میدارید، دوباره سیب بعدی را به نفر بعدی میدهید ...
دقت کنید، تا زمانی که برای دیگران برمیدارید سبد مقابل شما می ماند ... ولی حالا تصور کنید همان اول برای خود بردارید، میزبان سبد را به طرف نفر بعد می برد ...
نعمتهای خدا نیز اینطور است ،
با بخشش، سبد را مقابل خود نگه دارید ...!
#شهیدمحمودرضابیضائی 🌹
@shahid_beyzaii