eitaa logo
رهروان شهدا زمینه سازان ظهور
130 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
49 فایل
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 🌹کانال شهدا و علما شروع به کار کرد برای اینکه با محتوا قابل عمل کردن سخنان و شیوه زندگانی معصومین علیهم السلام ، علما و شهدا بتوانیم زمینه ساز ظهور باشیم و بتوانیم دیگران را هم مشتاق به ظهور بابا جانمان بکنیم @asemon_1311
مشاهده در ایتا
دانلود
📎کلام اسلام هیچ ضربه ای بالاتر از بی خیالی امتش نخورده رفقاگوشه نشینید،کنارنرید،پای‌کاروایسید،تنهاراه سعادت‌پیروی‌ازائمه‌است‌درسایه‌ولایت‌فقیه 🌷شهید علی یزدانی🌷 •┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈• @gomnam1311 •┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈•
💌❤️ ♡براے 🌱 ! حاج حسیݩ یڪتا: برا خدا ناز میکردݩ! نمےڪردن⛔️ ۅلےعۅضش برا خدا ناز مۍڪردݩ، ❤️ـخدا هم نازشۅنۅمی‌خرید...🦋 خۅرد، رسیدݩ بالاسرشـ، گفٺ : مݩ دلم نمےخواد بشم! گفتݩ یعنۍ چے؟ 😳 نمیخواۍ شهید بشے؟ برا خدا دارۍ میکنے؟ 🕊گفټ آره، مݩ نمۍخۅام اینجورے شهید بشم. مݩ مےخۅام مثل بشمـ💔 حاج احمد حرڪټ ڪرد سمت ، هم حرڪټ ڪرد، هم حرڪٺ ڪرد، سه تایےباهم... یهـ دفعه یهـ اۅمد خۅرد ۅسطشۅݩ؛ دیدݩ حاج احمد ارباً اربا شده. 😔😔 همه‌ۍ حاج احمد شد یهـ دۅسټ دارےبراخدانازڪنۍ، خدا همـ بخرتټ؟! ... ❥❁ ...😔✋🏻 ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• ❀@gomnam1311 ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•ـ
32.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸پزشک جوان 37 ساله بختیاری و شگفت انگیز! روایت اخبار 20:30 در برنامه #بدون_تعارف از یک پزشک جوان مسجد سلیمانی که بیش از 7000 عمل جراحی مغز و اعصاب انجام داده، که نیمی از آنها به صورت رایگان صورت گرفته ! اشک انسان از این اخلاص و تواضع درمیاد. میگفت وقتی یه مادر بچشو می‌فرسته و #شهید میشه، چرا من این‌کار رو نکنم... #جوان_مومن_انقلابی http://eitaa.com/joinchat/1422065685Cf288a2ca15
۲۷ آذر   و روز مختصری از : ایشان در سال 1307، در خانواده‌ای روحانی در متولد شد پس از فراگیری مقدمات،راهی شد و در محضر بزرگانی چون ره ، علامه طباطبایی و .. استفاده نموده و خود مدرسی بزرگ در گردید. ایشان در حالیکه استادی بزرگ در قم بودند، پا به عرصه گذاشته و تا درجه دکترا ادامه تحصیل دادند مفتح که توطئه استعمار در جدا نگاه داشتن دو قشر دانشگاهی و روحانی، از هم را با تمام وجود احساس کرده بود، ایجاد وحدت میان این دو قشر مهم جامعه را وجهه همت خود قرار داد و در کنار آموزش و تدریس و تربیت نیروهای جوان به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت در سال‌های 1340 تا 42، سخنرانی‌های او در شهرهای مختلف در روشن ساختن مواضع نهضت اسلامی و افشای چهره رژیم پهلوی بسیار مؤثر بود که با آگاهی ساواک این جلسات تعطیل و ایشان دستگیر و مورد آزار و اذیت ساواک قرار گرفت. محبوبیت و مقبولیت مفتح در میان طلاب و دانش‌آموزان موجب شد که او را از آموزش و پرورش اخراج و در سال 1347، به نواحی بدآب و هوای جنوبی ایران تبعید کنند و بعد از سپری شدن مدت تبعید نیز از ورود ایشان به قم جلوگیری به عمل آمد و ایشان با اقامت در تهران به تدریس از دانشکده الهیات مشغول شد. ایشان به دعوت انجمن اسلامی دانشجویان امامت جماعت مسجد دانشگاه را عهده‌دار شد. سخنرانی‌های ایشان در مسجد دانشگاه در ترغیب نسل روشنفکر و تحصیل کرده به اسلام اثر بسزایی داشت مفتح همچنین در حسینیه ارشاد نیز به فعالیتهای تبلیغی و علمی می‌پرداخت و پس از تعطیلی این حسینیه بوسیله ساواک،ایشان با قبول امامت مسجد جاوید در سال 1352، هسته دیگری از دانشجویان و روشنفکران را به دور خود جمع نمود. در آذر 1353 مسجد جاوید مورد هجوم ساواک قرار گرفت و مفتح نیز دستگیر و زندانی شد. یاد و خاطره عید فطر سال 1357 که در قیطریه تهران و با استقبال بی‌نظیر مردم تهران به امامت مفتح انجام شد در تاریخ همیشه می‌درخشد در خطبه های این ، مفتح برای اولین بار نام را آشکارا بر زبان جاری و رهبری امام را مورد تأکید قرار داد و روز پنجشنبه 16 شهریور را به عنوان تجلیل از نهضت تعطیل اعلام کرد که زمینه ساز راهپیمایی 17 شهریور و وقایع جمعه سیاه گردید. مفتح با تشکیل شورای از سوی امام به عضویت این شورا درآمد. سرانجام این بزرگوار در روز 27 آذر 1358، هنگام ورود به دانشکده الهیات، توسط گروهک فرقان هدف گلوله قرار گرفت و به فیض عظیم نائل آمد. این روز به مناسبت فعالیت و مجاهدت این بزرگوار در راه تحقق وحدت میان حوزه و دانشگاه،روز وحدت روحانی و دانشجو نامیده شده است. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @gomnam1311 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
چگونه باور کنم خبر رفتنت را سردار؟ 😔 پاشو مگر نمی بینی شامیان دور علی را گرفته اند؟ پاشو برادر دلم رفته بین الحرمین کنار علقمه بند بند وجودم دم گرفته" ای اهل حرم میر و علمدار نیامد" پاشو دلمان برای لبخندت برای بصیرتت برای آرزوهای شهادتت تنگ‌ می شود پاشو امیر لشگر ایران پاشو هنوز فتوحات زیادی باقی مانده پاشو دلم برای خم ابرویت تنگ شده برای اخم های پرصلابت برای فرماندهی پر صلابتت چگونه باور کنم رفتنت را!؟ آنقدر در کوه ها و بیابان ها به دنبال شهادت گشتی تا آخر تو را در آغوش گرفت تو شهید زنده بودی و حالا یارانت دورت را گرفته اند قسم به حرمت حضرت مادر برای هر قطره خونت باید هزینه ها بدهند حاج قاسم، بشنو "بسم الله القاسم الجبارین" را پشت بی سیم می گویند! علم بر روی زمین نمی ماند @gomnam1311
«بهشت؛ پاداش معامله با خداست» 💠 «إِنَّ اللهَ اشْتَرَیٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ » 🔸آنچه در برابر مجاهدت در راه خدا وجود دارد و خدای متعال در مقابل تقدیم کردن و روی دست گرفتن جان و مال در راه خدا قرار داده، بهشت است، رضای خدا است. آن چیزهایی که در دست و بال ما است -چه تشکّر زبانی‌مان، چه تشکّر عملی‌مان، چه نشانمان، چه درجه‌ای که میدهیم- چیزهایی است که بر حسب محاسبات مادّیِ دنیایی قابل ذکر است امّا بر حسب محاسبات معنوی و الهی قابل ذکر نیست.. 🔰 ان‌شاءالله خدای متعال به ایشان اجر بدهد و تفضّل کند و زندگی ایشان را با سعادت، و عاقبت ایشان را با شهادت قرار بدهد، البتّه نه حالا. هنوز سالها جمهوری اسلامی با ایشان کار دارد. امّا بالاخره آخرش ان‌شاءالله شهادت باشد. ان‌شاءالله مبارکتان باشد. 🔸بیانات امام خامنه‌ای در مراسم اعطای نشان ذوالفقار به #شهید سردار حاج قاسم سلیمانی - ۲۰ اسفند ۱۳۹۷ کانال اندیشکده راهبردی فتح↙️ 🆔 @mastermahdiamini
حداقل در دو دهه اخیر، آمریکا و اسراییل، بسیار از طرف شهید حاج قاسم سلیمانی در ۱۵۲ نقطه از عالم، مورد اصابت ضربات سهمگین قرار گرفته بودند. اتفاقی که نیمه شب دیشب اتفاق افتاد، آمریکا مثلا خواست که حاصل شکست های پی در پی خود را کمی التیام داده و آبرو بخرد. اما ... باز هم اشتباه کرد چرا که سلیمانی، بارها خطرناکتر از سلیمانی است. 👈 به قول حیفا: شیعه وقتی خون بدهد، خطرناکتر شده و تکثیر میشود. @gomnam1311
🔴🔴آخرین روز قبل از واقعه ... ⏪اسرار ناگفته از آخرین روز زندگی سپهبد سلیمانی پنج‌شنبه(98/10/12) ساعت 7 صبح با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه می‌شوم، هوا ابری است و نسیم سردی می‌وزد. . ساعت 7:45 صبح به مکان جلسه رسیدم. مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروه‌های مقاومت در حاضرند. . ساعت 8 صبح همه با هم صحبت می‌کنند... درب باز می‌شود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد می‌شود. با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی می‌کند دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری می‌شود تا اینکه حاج‌قاسم جلسه را رسما آغاز می‌کند... هنوز در مقدمات بحث است که می‌گوید؛ همه بنویسن، هرچی می‌گم رو بنویسین! همیشه نکات را می‌نوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت. . گفت و گفت... از منشور پنج‌سال آینده... از برنامه تک‌تک گروه‌های مقاومت در پنج‌سال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از... کاغذها پر می‌شد و کاغذ بعدی... سابقه نداشت این حجم مطالب برای یک‌جلسه . آنهایی که با حاجی کار کردند می‌دانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطع‌کردن صحبت‌هایش را نمی‌دهد، اما اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه... . ساعت 11:40 ظهر زمان اذان ظهر رسید با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد! . ساعت 3 عصر حدود ! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم. پایان جلسه... مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبت‌کنان تا درب خروج همراهیش کردیم. خوردویی بیرون منتظر حاجی بود حاج‌قاسم عازم شد تا سیدحسن‌نصرالله را ببیند... . ساعت حدود 9 شب حاجی از به دمشق برگشته شخص همراه‌ش می‌گفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و کردند. حاجی اعلام کرد امشب عازم است و هماهنگی کنند سکوت شد... یکی گفت؛ حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین! حاج‌قاسم با لبخند گفت؛ می‌ترسین بشم! باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد _ که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعه‌ست! _ حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمرده‌شمرده گفت: میوه وقتی می‌رسه باغبان باید بچیندش، اگر روی درخت بمونه پوسیده می‌شه و خودش میفته! بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضی‌ها اشاره کرد؛ اینم رسیده‌ست، اینم رسیده‌ست... ساعت 12 شب هواپیما پرواز کرد ساعت 2 صبح جمعه خبر شهادت حاجی رسید به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود. (راوی؛ ستاد لشکر فاطمیون) @gomnam1311
پاسدارِ آقا نمے ماند تا ظهـور را ببینـد ... مے شود تا ظهـور نزدیڪ شود ... 🌷 @gomnam1311
‍ ❣بـه روایت مادر شهیـــد : اول ماه مبارک رمضان که مي شد غصه من شروع مے شد😫. چون بچه ها توى تابستان گرم☀️ اونم تو مغــازه نانوايى که گرمــــا چند برابر ميشــه روزه هاشونو ميگرفـــتن. از زمانى که روزه بهش واجب شد يادم نمــیاد که روزه شو نگرفتــــه باشه حتى وقتى از گرمـــا زبانش به کام ميچسبيد و سکوت ميکرد. ميگفتم: کسى رو کمــک بگير بيشتر استراحــت کن. با لبخندهاى قشنگش😊 ميگفت: اين ها امتحان هاى ساده اى است و خدا کمک ميکــنه ولى إن شاء ألله خدا تو امتحان هاى سخــت کمکم کنه تا قبول بشم. مزار مطهر : مشهد_خواجه ربیع @gomnam1311
مرا یاد بلباسی می اندازد. دلنوشته همسرشهید بلباسی: "نمی دانم خبردرست است یاشایعه،شنیده ام که قراراست مقتل تو تفحص شود،شایدنیزه شکسته ها را کنار بگذارند وپیکررنجورت ازدندان گرگ ها را بیابند،سخت می شود تو را ازگودال برگرداند عزیزم،کاش بوریا داشته باشند... @gomnam1311
❤️، كاري، پرتلاش اما بدون ادعا❤️ ❤️ فعاليت کرد و مظلومانه🌷 شد❤️ 💢او بهتر از آن چيزي بود كه فكر ميكرديم💥، كاري، پرتلاش اما بدون ادعا. 🌴هادي بسيار شوخ طبع و خنده رو و در عين حال زرنگ و قوي بود. ايده های خوبي در كارهاي فرهنگي داشت. با اين حال هميشه كارهايش را در💥 انجام ميداد. دوست نداشت اسم او مطرح شود. 💢مدتي با چاپخانه هاي اطراف ميدان بهارستان همكاري ميكرد. پوسترها و برچسب هاي شهدا را چاپ ميكرد. زير بيشتر اين پوسترها به توصيه ي او نوشته بودند: جبهه ي فرهنگي، عليه تهاجم فرهنگي ـ. 🌱رفاقت ما با هادي ادامه داشت. تا اينكه يك روز تماس گرفت. پشت تلفن فرياد ميزد و گريه ميكرد! بعد هم خبر عروج ملكوتي سيد علي مصطفوي را به من داد. 💢سال بعد همه ي دوستان را جمع كرد و تلاش نمود تا كتاب خاطرات سيد علي مصطفوي چاپ شود. او همه ي كارها را انجام ميداد اما ميگفت: راضي نيستم اسمي از من به ميان آيد. 📍 منتشر شد. بعد از سيد علي، هادي بسيار غمگين بود. نزديكترين دوست خود را در مسجد از دست داده بود. 📍هادي بعد از پايان خدمت چندين كار مختلف را تجربه كرد و بعد از آن،راهي حوزه ي علميه شد. 📍تابستان سال 1391 در نجف، گوشه ي حضرت علي علیه السلام او را ديدم. 📍يک دشداشه ي عربي پوشيده بود و همراه چند طلبه ي ديگر مشغول مباحثه بود. جلو رفتم و گفتم: هادي خودتي؟! 📍بلند شد و به سمت من آمد و همديگر را در آغوش گرفتيم. با تعجب گفتم: اينجا چيكار ميكني؟ 📍بدون مكث و با همان لبخند هميشگي گفت: اومدم اينجا برا🌷! 🍀خنديدم و به شوخي گفتم: برو بابا، جمع كن اين حرفا رو، در باغ رو بستند،كليدش هم نيست! ديگه تموم شد. حرف رو نزن. ☀️دو سال از آن قضيه گذشت. تا اينكه يكي ديگر از دوستان پيامكي براي من فرستاد كه حالم را دگرگون كرد. او نوشته بود: »، از شهر سامرا به كاروان شهيدان پيوست.« 🍃براي شهادت هادي گريه نكردم؛ چون خودش تأكيد داشت كه را فقط بايد در عزاي حضرت زهرا (س) ريخت. اما خيلي درباره ي او فكر كردم. هادي چه كار كرد؟ از كجا به كجا رسيد او چگونه مسير رسيدن به مقصد را براي خودش هموار كرد؟ 💢اينها سؤالاتی است كه ذهن من را بسيار به خودش درگير نمود. و براي پاسخ به اين سؤالات به دنبال خاطرات هادي رفتيم. ☀️اما در اولين مصاحبه يکي از دوستان روحاني مطلبي گفت که تأييد اين سخنان بود. او براي معرفي گفت: وقتي انساني کارهايش را براي خدا و پنهاني انجام دهد، خداوند در همين دنيا آن را آشکار ميکند. ☀️ مصداق همين مطلب است. او فعاليت کرد و مظلومانه🌷 شد. به همين دليل است که بعد از🌷، شما از زياد شنيده اي و بعد از اين بيشتر خواهي شنيد.او مصداق این شعر زیبا بود 🌼دنبال شهرتیم و پی اسم و رسم و نام 🌼غافل از اینکه فاطمه(س) گمنام می خرد. 💥روایتگری شهدا @gomnam1311 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊