eitaa logo
گمنام چون مصطفی🇵🇸
549 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
38 فایل
حضرت زهرا(سلام الله علیها)فرمود:مصطفی عزیزماست @Lilium64 👈👈مدیر کپی آزاد با ذکر صلوات هدیه به شهدای گمنام و حضرت زهرا(سلام الله علیها) لینک ناشناس جهت نظرات،پیشنهاد https://harfeto.timefriend.net/16538503816686
مشاهده در ایتا
دانلود
⬅️ قسمت اول ⭕️ امامِ جماعتِ فرماندهان... هنوز چند روزی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که گروه های ضد انقلاب در کردستان جمع شدند. با اعلام جنگ از سوی عزالدین حسینی، آتش فتنه در این استان شدت یافت. بیشتر شهرهای این استان در گیر این فتنه شد. 😔 مصطفی با آرامش نسبی در یاسوج و با شدت یافتن در گیری های کردستان، راهی سنندج شد. ما در مقر فرماندهی سپاه مستقر شدیم. پس از چند روز در گیری و با پاکسازی سنندج حرکت نیروها برای آزادی دیگر مناطق آغاز شد. آن ایام نیروهای عملیاتی هر شب مقر سپاه جمع می شدند. هر شب نماز جماعت به امامت برگزار می شد. بعد از اقامه ی نماز صحبت های آقا مصطفی شروع می شد. این سخنان در آن شرایط نعمتی بود برای همه فرماندهان. 📖 ادامه دارد ... 💠به ما بپیوندید 🔽 @gomnam_chon_mostafa
⬅️ قسمت دوم ⭕️ نیروهای تازه نفس... آن چنان حذاب و گیرا صحبت می کرد که همه را به وجد می آورد. هم آنان را می خنداند😃 هم اشک ها😭 را جاری می کرد. مصطفی روحیه ها را بالا می برد‌👊 . همه آماده ی جانفشانی می شدند. جلسه ی فرماندهان کردستان برگزار شد. صحبت از کمبود نیروی توانمند بود، نیرویی که بتواند در مناطق کوهستانی تاییر گذار باشد. بعد از جلسه با برادر صحبت کرد. بعد از آن یکباره مصطفی کردستان را ترک کرد! من و دیگر دوستان بسیار ناراحت بودیم. یعنی چه شده؟! 🤔 دو روز بعد ورودی پادگان سنندج بودیم. برادر صیاد هم آنجا بود. باورکردنی نبود.😳 ده ها دستگاها اتوبوس وارد پادگان می شد! همه ی نیروهای تازه نفس، شجاع، آماده برای رزم. و مصطفی پیشاپیش همه ی نیروها بود! 📖 ادامه دارد ... 💠به ما بپیوندید 🔽 @gomnam_chon_mostafa
⬅️ قسمت سوم ⭕️ مصطفای ٢١ ساله... با تعجب😳 به سراغش رفتیم‌. گفت: بعد از جلسه راهی یاسوج شدم. برای مردم صحبت کردم. از آن ها می خواستم برای یاری اسلام به کردستان بیایند. گفتم روز بعد حرکت می کنیم. مردم هم آمدند. آن شب به یکی از فرماندهان گفتم: مردم کهکیلویه انقلاب را با مصطفی می شناسند. این ها مردمی هستند که مصطفی به آن ها اعتماد کرد. برای آن ها کار کرد و .... روز بعد بسیجیان دلاور یاسوج در میان نیروها پخش شدند. آن ها به کار در منطقه ی کوهستانی مسلط بودند. خلاصه بسیاری از عملیات ها با دلاوری آن ها به سر انجام رسید. این همه را هم بگذارید به پای اخلاص و درایت مصطفای بیست و یک ساله! اخــــلاص مصــــطفی 📖 ادامه دارد ... 💠به ما بپیوندید 🔽 @gomnam_chon_mostafa
⬅️ قسمت چهارم ⭕️ این رو میگن سِبیل ! خبر رسید ضد انقلاب با حمله به یک روستا دکترِ جهاد را ابتدا اسیر و بعد به شهادت رساندند. 😔 مصطفی لباس رزم پوشید. بند حمایل و قطار فشنگ بست. چهره ی کاملا نظامی به خود گرفت. عمامه را بر سر گذاشت. پیشتازی او قوت قلبی بود برای همه💪 . بقیه ی نیروها آماده شدند و حرکت کردیم. پیشمرگ های کرد به همراه ما آمدند. یکی از ان ها با شجاعت می جنگید خیلی نترس بود. 👊 او همین طور به مصطفی نگاه می کرد‌. تا به حال ندیده بود یک روحانی با لباس رزم و عمامه در خط اول نبرد باشد. 😳 درگیری تا عصر ادامه داشت. با شجاعت بچه ها، رو ستا را پاکسازی کردیم و برگشتیم . همه تحت تاثیر شجاعت مصطفی بودند. پیشمرگ کرد همین طور که مصطفی نگاه می کرد جلو آمد و بلند گفت: این رو می گن آخوند. این رو می گن آخوند! 🌸 مصطفی هم که همیشه حاضر جواب بود. دستی به سبیل تا بنا گوش او کشید و گفت: این رو می گن سبیل، این رو می گن سبیل! 😃😃😃 📖 پایان داستان 💠به ما بپیوندید 🔽 @gomnam_chon_mostafa
⬅️قسمت اول داستان هنوز در کردستان بودیم، اما شدت درگیری ها کمتر شده بود اعلام شد که تعدادی از فرماندهان نظامی کردستان راهی دیدار با حضرت امام شود😃 مصطفی سر از پا نمی شناخت برای این دیدار لحظه شماری می کرد♥️ روزی که قرار بود به تهران بروند با او صحبت کردم گفتم مصطفی تو طلبه با استعدادی هستی به اندازه کافی هم در کردستان مانده ای وظیفه ات را هم به خوبی انجام دادی👌 بهتر است بر گردی قم حوزه به وجود علمای انقلابی احتیاج دارد البته و ارتباط با 📖درس حوزه را قطع نکرده بود بارها در مواقع بیکاری مشغول مطالعه 📚کتاب‌های حوزوی میشد... مصطفی رفت توی فکر🤔 دلش واقعاً برای قم تنگ شده بود جوّ معنوی روز بسیار دوست داشت. همیشه از حال معنوی مسجد جمکران و خاطرات زیارت برای ما می گفت. آن روز کمی فکر🤔 کرد. می دانستم در دلش چه می گذرد دوست داشت برود اما فرماندهان اصرار می‌کرد که اودر کردستان بمانند. در کردستان به فرمانده‌ای که هم شجاعت داشته باشد و هم عالم دینی خیلی احتیاج داشتیم... @gomnam_chon_mostafa
یکی از حاضران زندگی گفت🗣️ در آن جلسه امام جمعه سابق اصفهان نیز حضور داشت ایشان به حضرت امام پیشنهاد کردند🤔 که آقای ردانی را به عنوان حاکم شهر نماینده ولی فقیه در کردستان معرفی کنند😳 مصطفی با همه آرامشی که داشت بعد از جلسه با عصبانیت گفت آقای طاهری من تا رسائل و مکاسب خواندم اگر به خاطر ندانستن اشتباه حکم بدهم شما جواب می دهیم بعد از جلسه و بازگشت فرماندهان به کردستان پیامی از طرف امام اعلام شد حاج آقا مصطفی ردانی پور نماینده امام در سپاه کردستان معرفی شدند این خبر به سرعت در همه واحدها پخش شد🤲 @gomnam_chon_mostafa
🔴اسامی و محل شهادت شهدای امنیت و ترور مهر و آبان ماه 1401 : 1. شهید طلبه آرمان علی وردی 2. شهید حسین تقی پور 3. شهید فرید کرم پور حسنوند 4. شهید امیر کمندی 5. شهید سلمان امیراحمدی 6. شهید پوریا احمدی 7. شهید مهدی لطفی : 8. شهید حسین اجاقی زنوز : 9. شهید محمدحسین سروری راد 10. : 11. شهید اسماعیل چراغی 12. شهید محسن حمیدی 13. شهید محمدحسین کریمی : 14. شهید_محمد_عباسی 15. شهید_محسن_رضایی 16. شهید مرتضی_غلامیان 17. شهید سید حمیدرضا هاشمی 18. شهید محمدامین آب در شکر 19. شهید علی بیک وارازی 20. شهید محمدامین عارفی 21. شهید سعید برهانزهی ریگی 22.شهید مهدی ملاشاهی زارع 23. شهید سجاد شهرکی 24. شهید_جواد_کیخا_جهانتیغی 25. شهید رضا رضوانی 26. شهید امیرحسین نیکپور 27. شهید رسول حسینی محمد آبادی 28. ناصر براهویی : 29. شهید رضا شریعتی 30. شهید کیان پیرفلک 31. شهید_اشرف نیکبخت 32. شهید آبتین رحمانی 33. شهید علی مولایی 34. سپهر_مقصودی 35.میلاد سعیدیان جو : 36. شهید روح_الله عجمیان 37. شهیدعلی اصغر بیگلو : 38. شهید حسین زینالزاده 39. شهید دانیال رضازاده 40. شهید محمدرسول دوست محمدی 41. شهید حسن براتی 42. شهید مسلم جاویدی مهر : شهید علی نظری : 44. شهید مجتبی امیری دوماری : 45. شهیده زهرا اسماعیلی 46. شهید علیرضا سرایداران 47. شهید آرشام سرایداران 48. شهید مجتبی ندیمی 49. شهید حسنعلی پورعیسی 50. شهید بهادر آزادی شیری 51. شهید سیدفریدالدین معصومی 52. شهید علی اصغر لری گویینی 53. شهید نوجوان محمدرضا کشاورز 54. شهید محمدولی کیاسی 55. شهید احساس مرادی 56. شهید هوشنگ خوب 57. شهید امید خوب 58. شهید رضا زارع مویدی 59. شهید طلبه محمد زارع مویدی 60. شهید امیررضا اولادی 61. شهید هادی عرفانی نیا 62. شهید نورالدین جنگجو : 63. شهید علی فاضلی 64. شهید هادی چاکسری 65. شهید محمد فلاح : 66. شهید رحیم سحابی 67. شهید مهدی اثنی عشری 68. شهید رضا الماسی 69. شهید سید عباس فاطمیه : 70. شهید غلامرضا بامدی 71. شهید حسین یوسفی 72. شهید رضا آذربار 73. شهید داوود عبداللهی : 74. شهید طلبه مهدی زاهدلویی : 75. شهید عباس خالقی : 76. شهید_مجید_یوسفی 77. شهید حمید پورنوروز 78. شهید حمزه علی نژاد مرز شمال غرب: 79. شهید رضا خانیچگنی 80. شهید وجیه الله آذرنگ : 81. شهید نادر بیرامی 82. شهید سرهنگ تورج اردلان
گمنام چون مصطفی🇵🇸
#عمامه_و_کفن #شهید‌مصطفی‌ردانی‌پور ادامه ... ماشین را آرام متوقف کردم؛ سردسته ی آنها کمی دورتر با
هنوز چند روزی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که گروه های ضدانقلاب در کردستان جمع شدند. با اعلام جنگ از سوی عزالدین حسینی، آتش فتنه در این استان شدت یافت و بیشتر شهر های این استان درگیر این فتنه شدند!! با آرامش نسبی در یاسوج و با شدت یافتن درگیری های کردستان، راعی سنندج شد! ما در مقرّ فرماندهی سپاه مستقر شدیم. پس از چند روز درگیری و با پاکسازی سنندج حرکت نیرو ها برای آزادی دیگر مناطق آغاز شد💪 آن ایام نیروهای عملیاتی هرشب در مقرّ سپاه جمع می‌شدند. هرشب نماز جماعت به امامت حجت‌الاسلام برگزار میشد❤️ بعد از اقامه ی نماز ، صحبت های شروع می‌شد. این سخنان در آن شرایط نعمتی بود برای همه فرماندهان. آنچنان جذاب و گیرا صحبت میکرد که همه را به وجد می‌آورد.😍 هم آنان را می‌خنداند و هم اشک ها را جاری میکرد؛ روحیه ها را بالا می‌برد. همه آماده ی جانفشانی می‌شدند. جلسه ی فرماندهان کردستان برگزار شد. صحبت از کمبود نیروی توانمند بود؛ نیرویی که بتواند در مناطق کوهستانی تاثیرگذار باشد. بعد از جلسه با برادر صحبت کرد. بعد از آن یکباره کردستان را ترک کرد!!! من و دیگر دوستان بسیار ناراحت بودیم؛ یعنی چه شده؟؟ ادامه دارد ... ❤️ @gomnam_chon_mostafa🕊